علی اخوان پور:
اساسا نظام آخوندی از ابتدا نیاز به ابزار محکمی برای حکومت بر مردم داشت،ظاهر سازی افراد انقلابی مثلا نوع پوشش گرفتن تسبیح به دست انداختن جای مهر بر پیشانی (فشن اسلامی)و از این قبیل کارها نمیتوانست مدت طولانی دوام داشته باشد از همین روی تفکر ساختن ولیت فقیه پایههای حکومت آخوندی را تضمین میکرد و اینکه تا کنون نیز موفق بوده.
امادر عصر امروز و بپیشرفت علم و تکنولوژی دیگر نمیتوان به مردم،دید افراد بجای فرمان بری از ولی فقیه به یک دید تمسخر آمیز و طنز گونه مبدّل شده فقط در این میان عدهای جیره خور و فرصت طلب میکوشند تا برای حفظ منافع خود این تفکر منسوخ و برگرفته از جهل را همچنان زنده نگاه دارن.
در زیر مقاله میخوانید از دکتر بهروز بهبودی با عنوان شکست ولایت فقیه:
سال هاست که طرفداران علی خامنه ای می کوشند تا با تراشیدن اوصاف و کرامات جعلی، جایگاه تضعیف شده او را در میان مردم تقویت کنند. اینها همه نشانه وجود نگرانی هایی است که در اثر عملکرد رهبر جمهوری اسلامی رخ داده است، رهبری که در طول بیست و سه سال رهبری اش حتی یک بار با کسی مصاحبه نکرده و همواره خود گفته و خود به ریش همگان خندیده است.
پاسخگو نبودن رهبر و زیرمجموعه عریض و طویلش، باعث شده تا او و نهادش در برابر مردم قرار بگیرند. دوری از مردم و فاصله گرفتن از آنها یکی از دلایل عمده همه این کرامت تراشی ها و قرار دادن جایگاه رهبر در کنار عرش خداوندی و حتی کنار خدا بر روی عرش است.
افزون بر این رهبر ایران و اطرافیانش کوشیده اند تا ارزش ها را بازتعریف کنند و هر آنچه را خود می پسندند در قالب ارزش های الهی به مردم تحمیل کنند. اینگونه بوده است که خرافات را به نام دین رواج داده و سعی کرده اند تا پرسشگری را سرکوب و منکوب کنند. در نبود عناصر پرسشگری و پاسخگویی، تربیت شدگان ارزش های من درآوردی رهبرجمهوری اسلامی، عده ای بی مغز بوده اند که امروز به مثابه چماق بر سر معترضان عمل می کنند. حاصل ارزش های جمهوری اسلامی ترویج خشونت به نام حمایت از دین بوده تا جایی که دین گریزی به سبب عملکرد آقایان یکی از ویژگی های جامعه امروز ایران شده است، جامعه ای که سرانش می کوشند تا آن را دینی وانمایند در حالیکه در بنیاد دچار مشکلات اساسی است.
خامنه ای البته در تربیت بی ریشه ها و تبدیل کردنشان به نوکران حلقه به گوش، یک اشتباه بزرگ را هم مرتکب شد و آن بی ریشه و هویت کردن آنها بود. اصرار بر حذف بخشی از تاریخ ایران، تاکید بر تاریخ دوران اسلامی، مرجع قرار دادن روحانیون و حوزه در بیشتر امور، غربی خواندن بسیاری از علوم انسانی و در نهایت حذف برخی و حک و اصلاح برخی دیگر در دانشگاه های کشور، همه و همه محصولاتی را به بار آورد که اگرچه امروز بدون هرگونه تفکر و خردورزی مجری اوامر علی خامنه ای هستند، اما متصل به جایی هم نیستند درست مثل گیاهی بی ریشه که با باد به هر سویی می رود.
محمود احمدی نژاد و حلقه یارانش از مصادیق بارز دست پروردگان بی ریشه ای هستند که امروز بلای جان همین رهبر و اطرافیانش شده اند. خامنه ای هیچگاه تصور نمی کرد تربیت شدگانش روزی در برابر وی قرار بگیرند و عرصه را بر او تنگ کنند. او که حمایت مردم را از دست داده، به همین افراد ریشه در باد دلخوش کرده که آنها هم به دلیل شکسته شدن بیش از پیش رهبر، سود خود را در جایی دیگر می بییند.
آنچه امروز در ایران می گذرد؛ از بی رغبتی و ناامیدی مردم گرفته تا دو دستگی های ایجاد شده در میان سران کشور همه و همه به دلیل عملکرد خامنه ای بوده است. امروز فریاد خامنه ای به آسمان بلند است و همگان را به سکوت و آرامش دعوت می کند اما کسی از او حرف شنوی ندارد و اینها تنها به دلیل اشتباهات رهبری است که کوشیده است تا همواره چهره ای عاری از خطا و خطا کاری از خود ارائه دهد و اشتباهاتش را نپذیرد.
امروز به رغم آنکه کشور در منجلاب فساد، فروپاشی های اخلاقی و اجتماعی غرق است، با وجود آنکه فقر و گرسنگی بیداد می کند، خشونت های اجتماعی زیاد شده است، زندان ها پر از زندانی است و آمار اعدام ها روز به روز افزایش می یابد، باز رهبر ایران در خواب و خیال خود کشور را گلستانی می بیند که می تواند الگویی برای بیداری اسلامی در جهان باشد. خامنه ای غرق شدن این کشتی را می بیند و با خودخواهی های همیشگی، خیال رسیدن به ساحل آرامش را در سر دارد غافل از آنکه طوفان، کشتی اش را از پا در خواهد آورد.
رهبر جمهوری اسلامی و اطرافیانش می دانند چه بر سر کشور و مردم آورده اند به همین دلیل این روزها دائم دم از فتنه ای دیگر در ایام انتخابات سال آینده می زنند. اگر در دوره گذشته مردم معترض به نتایج انتخابات برای زنده کردن رای خود به خیابان ها آمدند، این بار طوفان فقر آنها را به خیابان ها خواهد کشاند. در آن روز حتی ابزار سرکوب هم کارگر نخواهد بود زیرا مردمی که از فقر و نداری با مرگ دست و پنجه نرم می کنند چیزی برای از دست دادن ندارند.
بی شک همه سپاهیان از جنس غلامان حلقه به گوش رهبر نیستند. در آن میان افراد زیادی وجود دارند که هنوز با مردم و در انتظار روزی هستند که در کنار آنها بساط رهبر و نظامی را در هم بپیچند که کشور را با همه ثروتش به این روز سیاه نشانده اند. دنیا به امثال هیتلر و استالین وفا نکرد، به خامنه ای هم وفا نخواهد کرد. اگرچه با به راه افتادن نهضت مردم اولین کسانی که گلوی همین رهبر را خواهند جوید اطرافیان و تربیت شدگان بی ریشه اش خواهند بود. اینها خطر بالقوه ای هستند که آینده ایران را هم تهدید می کنند بنابراین مردم نیازمند هوشیاری بیش از پیش اند.
رهبر جمهوری اسلامی اگرچه مسبب فلاکت های امروز ایران و ایرانی است، اما او نماینده نوع تفکر روحانیونی است که برای ماندن در قدرت، دین را وسیله قرار می دهند. از اینرو در فردای ایران که دموکراسی استقرار می یابد، اگرچه بنابر قوانین حقوق بشر احترام دین و دینداران واجب خواهد بود، اما نهاد دولت و دین از یکدیگر باید جدا گردند. تجربه تاریخی نشان داده است این جدایی بیشتر از هر چیزی به نفع خود دین است.
پاسخگو نبودن رهبر و زیرمجموعه عریض و طویلش، باعث شده تا او و نهادش در برابر مردم قرار بگیرند. دوری از مردم و فاصله گرفتن از آنها یکی از دلایل عمده همه این کرامت تراشی ها و قرار دادن جایگاه رهبر در کنار عرش خداوندی و حتی کنار خدا بر روی عرش است.
دکتر بهروز بهبودی
بنیانگذار شورای دموکراسی برای ایران
بنیانگذار شورای دموکراسی برای ایران
افزون بر این رهبر ایران و اطرافیانش کوشیده اند تا ارزش ها را بازتعریف کنند و هر آنچه را خود می پسندند در قالب ارزش های الهی به مردم تحمیل کنند. اینگونه بوده است که خرافات را به نام دین رواج داده و سعی کرده اند تا پرسشگری را سرکوب و منکوب کنند. در نبود عناصر پرسشگری و پاسخگویی، تربیت شدگان ارزش های من درآوردی رهبرجمهوری اسلامی، عده ای بی مغز بوده اند که امروز به مثابه چماق بر سر معترضان عمل می کنند. حاصل ارزش های جمهوری اسلامی ترویج خشونت به نام حمایت از دین بوده تا جایی که دین گریزی به سبب عملکرد آقایان یکی از ویژگی های جامعه امروز ایران شده است، جامعه ای که سرانش می کوشند تا آن را دینی وانمایند در حالیکه در بنیاد دچار مشکلات اساسی است.
خامنه ای البته در تربیت بی ریشه ها و تبدیل کردنشان به نوکران حلقه به گوش، یک اشتباه بزرگ را هم مرتکب شد و آن بی ریشه و هویت کردن آنها بود. اصرار بر حذف بخشی از تاریخ ایران، تاکید بر تاریخ دوران اسلامی، مرجع قرار دادن روحانیون و حوزه در بیشتر امور، غربی خواندن بسیاری از علوم انسانی و در نهایت حذف برخی و حک و اصلاح برخی دیگر در دانشگاه های کشور، همه و همه محصولاتی را به بار آورد که اگرچه امروز بدون هرگونه تفکر و خردورزی مجری اوامر علی خامنه ای هستند، اما متصل به جایی هم نیستند درست مثل گیاهی بی ریشه که با باد به هر سویی می رود.
محمود احمدی نژاد و حلقه یارانش از مصادیق بارز دست پروردگان بی ریشه ای هستند که امروز بلای جان همین رهبر و اطرافیانش شده اند. خامنه ای هیچگاه تصور نمی کرد تربیت شدگانش روزی در برابر وی قرار بگیرند و عرصه را بر او تنگ کنند. او که حمایت مردم را از دست داده، به همین افراد ریشه در باد دلخوش کرده که آنها هم به دلیل شکسته شدن بیش از پیش رهبر، سود خود را در جایی دیگر می بییند.
آنچه امروز در ایران می گذرد؛ از بی رغبتی و ناامیدی مردم گرفته تا دو دستگی های ایجاد شده در میان سران کشور همه و همه به دلیل عملکرد خامنه ای بوده است. امروز فریاد خامنه ای به آسمان بلند است و همگان را به سکوت و آرامش دعوت می کند اما کسی از او حرف شنوی ندارد و اینها تنها به دلیل اشتباهات رهبری است که کوشیده است تا همواره چهره ای عاری از خطا و خطا کاری از خود ارائه دهد و اشتباهاتش را نپذیرد.
امروز به رغم آنکه کشور در منجلاب فساد، فروپاشی های اخلاقی و اجتماعی غرق است، با وجود آنکه فقر و گرسنگی بیداد می کند، خشونت های اجتماعی زیاد شده است، زندان ها پر از زندانی است و آمار اعدام ها روز به روز افزایش می یابد، باز رهبر ایران در خواب و خیال خود کشور را گلستانی می بیند که می تواند الگویی برای بیداری اسلامی در جهان باشد. خامنه ای غرق شدن این کشتی را می بیند و با خودخواهی های همیشگی، خیال رسیدن به ساحل آرامش را در سر دارد غافل از آنکه طوفان، کشتی اش را از پا در خواهد آورد.
رهبر جمهوری اسلامی و اطرافیانش می دانند چه بر سر کشور و مردم آورده اند به همین دلیل این روزها دائم دم از فتنه ای دیگر در ایام انتخابات سال آینده می زنند. اگر در دوره گذشته مردم معترض به نتایج انتخابات برای زنده کردن رای خود به خیابان ها آمدند، این بار طوفان فقر آنها را به خیابان ها خواهد کشاند. در آن روز حتی ابزار سرکوب هم کارگر نخواهد بود زیرا مردمی که از فقر و نداری با مرگ دست و پنجه نرم می کنند چیزی برای از دست دادن ندارند.
بی شک همه سپاهیان از جنس غلامان حلقه به گوش رهبر نیستند. در آن میان افراد زیادی وجود دارند که هنوز با مردم و در انتظار روزی هستند که در کنار آنها بساط رهبر و نظامی را در هم بپیچند که کشور را با همه ثروتش به این روز سیاه نشانده اند. دنیا به امثال هیتلر و استالین وفا نکرد، به خامنه ای هم وفا نخواهد کرد. اگرچه با به راه افتادن نهضت مردم اولین کسانی که گلوی همین رهبر را خواهند جوید اطرافیان و تربیت شدگان بی ریشه اش خواهند بود. اینها خطر بالقوه ای هستند که آینده ایران را هم تهدید می کنند بنابراین مردم نیازمند هوشیاری بیش از پیش اند.
رهبر جمهوری اسلامی اگرچه مسبب فلاکت های امروز ایران و ایرانی است، اما او نماینده نوع تفکر روحانیونی است که برای ماندن در قدرت، دین را وسیله قرار می دهند. از اینرو در فردای ایران که دموکراسی استقرار می یابد، اگرچه بنابر قوانین حقوق بشر احترام دین و دینداران واجب خواهد بود، اما نهاد دولت و دین از یکدیگر باید جدا گردند. تجربه تاریخی نشان داده است این جدایی بیشتر از هر چیزی به نفع خود دین است.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen