درباره من سلام به همهٔ خوانندگان محترم: نظر به اینکه وبلاگ قبلی من:"نگاه من نگاه" برای هموطنان مقیم

Donnerstag, 31. Januar 2013

شیرین عبادی خواستار نگاه ویژه سازمان حقوق بشر به دستگیری‌های اخیر شد


علی‌ اخوان پور:
در گزارش زیر اعتراض شیرین عبادی به دستگیری‌های اخیر اصحاب رسانه در ایران را می‌خوانیم:

خانم عبادی در این نامه بازداشت‌های اخیر را محکوم کرده است
شیرین عبادی، مدافع حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل، در نامه ای به احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در وضعیت حقوق بشر در ایران، نسبت به بازداشت‌های اخیر روزنامه نگاران در ایران اعتراض کرده است.
خانم عبادی در نامه خود نوشته: "ماموران امنیتی با دستگیری‌های گسترده خبرنگاران و طرح اتهامات واهی، سعی دارند تا هر چه بیشتر، جو ارعاب را تقویت کنند و مانع از اطلاع رسانی آزاد شوند."
وی در این نامه بازداشت‌ها را "بدون رعایت قوانینی که دولت ایران تصویب کرده" دانسته و گفته آنها "بدون ارائه حکم و به صورت خودسرانه" بوده اند. وی همچنین به دسترسی نداشتن بازداشت شدگان به وکیل اشاره کرده است.
ماموران امنیتی ایران در روزهای یکشنبه و دوشنبه این هفته ۱۴ روزنامه نگار ایرانی را بازداشت کردند.
پیشتر روز چهارشنبه (۱۱ بهمن) وزارت اطلاعات ایران در بیانیه ای روزنامه نگاران بازداشتی را اعضای یک "شبکه رسانه ای متصل به اردوگاه رسانه ای استکبار" معرفی کرده بود که توسط بی‌بی‌سی اداره می‌شده است.
بی‌بی‌سی اما با انتشار بیانیه ای کلیه اتهامات مطرح شده توسط وزارت اطلاعات را تکذیب کرده و آنها را کاملا بی اساس خوانده است.
میلاد فدایی اصل، سلیمان محمدی، ساسان آقایی، نسرین تخیری، جواد دلیری، امیلی امرایی، نرگس جودکی، صبا آذرپیک، پوریا عالمی، پژمان موسوی، اکبر منتجبی، کیوان مهرگان، حسین یاغچی و علی دهقان از جمله روزنامه نگارانی هستند که در حال حاظر در بازداشت به سر می‌برند.
مطهره شفیعی نیز از بازداشت شدگان بود که بعدا آزاد شد.
روز چهارشنبه علی دهقان، یک روزنامه نگار دیگر نیز بازداشت شد.
این بازداشت‌ها انتقاد سازمان‌های بین المللی و برخی از دولت‌های غربی را برانگیخته است.
عده ای از روزنامه نگاران ایرانی نیز با انتشار بیانیه ای به بازداشت همکاران خود در ایران اعتراض کرده و خواهان آزادی آنها شده اند.

Mittwoch, 30. Januar 2013

درخواست لغو حکم اعدام ۵ شهروند عرب توسط اتحادیه اروپا



علی‌ اخوان پور:
کا‌ترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از ایران خواست که اجرای حکم اعدام پنج فعال عرب اهوازی را متوقف کند.
شنیدن این خبر میتواند جای امیدواری داشته باشد چرا که شاید فشار جوامع بین المللی بتواند جلوی این رفتار غیر انسانی‌ را بگیرد امیدواریم که شاهد هجمه بیشتری از این فشارها در خصوص لغو حکم غیر انسانی‌ اعدام در حکومت ایران باشیم:

خانم اشتون با ابراز نگرانی از احتمال اجرای قریب الوقوع حکم اعدام این پنج نفر می‌گوید که گزارش‌هایی دریافت کرده که نشان می‌دهد "این فعالان اقلیت عرب ناعادلانه محاکمه و به اعتراف دروغ مجبور شده‌اند."
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از ایران خواسته که حقوق اقلیت‌های قومی ایران از جمله پنج زندانی اهوازی را بر اساس تعهدات بین‌ المللی رعایت کند.
دیوان عالی کشور ایران ۲۰ دی ماه امسال حکم اعدام پنج فعال عرب اهوازی را تأیید کرد.
به گفته خانواده این افراد، چند روز بعد از تأیید حکم، "زندانیان از زندان کارون اهواز به مکانی نامعلوم منتقل شدند".
سازمان عدالت برای ایران در لندن می‌گوید که خانواده‌های آنها نگران هستند که متهمان برای اجرای حکم اعدام به جای دیگر منتقل شده باشند.
محمد علی عموری‌نژاد، کار‌شناس شیلات و معلم مدرسه، هاشمی شعبانی‌نژاد، دانشجوی کار‌شناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه اهواز و دبیر ادبیات عرب، هادی راشدی، کار‌شناس ارشد شیمی کاربردی و معلم، جابر آلبوشوکه، سرباز وظیفه و برادرش مختار آلبوشوکه، کارگر سنگ‌تراشی به جرم "محاربه و عملیات تروریستی" به اعدام محکوم شده‌اند.
به گفته خانواده زندانیان، پنج فعال عرب اهوازی در جلسه دادگاه به قاضی گفته‌اند که زیر شکنجه مجبور به اعتراف شده‌اند.
شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل و ۲۹ سازمان حقوق بشری پیش‌تر در بیانیه‌ای خواستار توقف حکم اعدام و برگزاری محاکمه عادلانه برای فعالان عرب اهوازی شده بودند.
به گفته فعالان حقوق بشر یکی از زندانیان را دولت عراق زمستان سال ۱۳۸۹ به ایران تحویل داده است.
خرداد ماه امسال چهار فعال عرب اهوازی از جمله سه برادر در ایران به جرم "محاربه و کشتن یک مأمور پلیس" در تظاهرات اعتراضی شهر ملاشیه کلیک اعدام شدند.
سازمان‌های حقوق بشری می‌گویند که در ایران ۳۰ نفر دیگر از اعضای اقلیت‌های قومی و مذهبی حکم اعدام دارند و این احکام هنوز اجرا نشده است.

فاکس‌نیوز: زندان خوفناک اوین، جهنم روی زمین



سلول‌های انفرادی، احتمالا در زندان اوین، تهران
برخی آن را «دانشگاه اوین» می‌نامند. ولی در عالم واقعیت یکی از خوفناک‌ترین و بدنام‌ترین زندان‌های جهان است.

شبکه خبری آمریکایی «فاکس‌نیوز» به بهانه بازداشت سعید عابدینی، کشیش آمریکایی ایرانی‌تبار، که اکنون در زندان به هشت سال حبس محکوم شده است نگاهی دارد به وضعیت زندان اوین و روش برخورد مقامات این زندان با زندانیانی که بیش از سه دهه گذشته در این بازداشتگاه اسیر بوده‌اند.

فاکس می‌نویسد که شکنجه‌های جسمی و روحی، اعدام‌های ساختگی، بازجویی‌های خشن و بی‌رحمانه، روش‌های رایج از برخورد با زندانیان اوین است. در سال‌های اول انقلاب اسلامی و در دوره به اصطلاح «تصفیه» این زندان در تابستان ۱۳۶۷ چندین هزار نفر از مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی که دوره‌ای را در این زندان در حبس بودند به جوخه‌های اعدام سپرده شدند.

زندان اوین که در شمال غرب تهران و در دامنه‌های رشته کوه البرز واقع شده محل بازداشت بیش از ۱۵ هزار زندانی است. در گذشته بخش اعظم زندانیان را زندانیان سیاسی و عقیدتی تشکیل می‌دادند، ولی در سال‌های اخیر مجرمان عادی از جمله قاتلان، سارقان و افراد مرتکب به جرایم جنسی و مواد مخدر نیز در این زندان نگهداری می‌شوند.

مدیر مرکز اسناد حقوق بشر در ایران به شبکه خبری «فاکس‌نیوز» می‌گوید: «برای بسیاری از ایرانیان زندان اوین نماد سرکوب سیاسی و شکنجه و کشتار مخالفان حکومت است و امروز نیز هنوز هم هر فردی که از نظر حکومت خطرناک تشخیص داده شود در سلول‌های این زندان مخوف نگهداری می‌شود.»

زندان اوین در دوران محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، ساخته شد. در سال‌های پایانی حکومت پهلوی بسیاری از مخالفان سیاسی آن رژیم در این زندان به سر می‌بردند. در میان آن‌ها علاوه بر دانشجویان، روشنفکران و فعالان سیاسی گروه‌های چپ‌گرا، ملی‌گرا و مسلمان تعدادی از فعالان وابسته به روحانیون که بعد‌ها رژیم اسلامی را تاسیس کردند هم بود.

از سال ۱۹۷۹ و زمان تاسیس جمهوری اسلامی ایران تاکنون زندان اوین در هر دوره معینی محل نگهداری، شکنجه، بازجویی و اعدام مخالفانی بوده است که در آن مقطع از نگاه رهبران ایران دشمنان خطرناک نظام تلقی می‌شدند.

به گفته مدیر مرکز اسناد حقوق بشر در ایران، پس از اعتراضات سیاسی گسترده بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ تعداد زیادی از چهره‌های فعال و مهم این جنبش، روزنامه‌نگاران و فعالان حقوق بشر در اوین زندانی شدند.

مارینا نعمت در سال ۱۹۸۱ وقتی که فقط شانزده سال داشت بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. وی می‌گوید: «از لحظه ورود به زندان به ما چشم‌بند زدند و در تمام ساعت‌ها و روزهایی که منتظر بازجویی بودیم یا در فاصله جلسات بازجویی مجبور بودیم با چشم‌بند بنشینیم و هر گونه حرکت کوچکی باعث می‌شد ما را به شدت کتک بزنند.»

مارینا نعمت که اکنون استاد دانشگاه تورنتو است و کتابی در مورد خاطرات دوره زندان خود نوشته است می‌گوید هدف آن‌ها از بازجویی‌های بی‌رحمانه و خشن مجبور کردن زندانیان به اعتراف به اعمالی است که نکرده‌اند. هدف آن‌ها این است که زندانی بپذیرد «علیه امنیت نظام» اقدام کرده و به این ترتیب جرم سنگینی را که می‌تواند مجازات شدیدی داشته باشد به وی تحمیل کنند.

مارینا نعمت در ادامه مصاحبه با شبکه خبری «فاکس‌نیوز» روش‌های شکنجه، بازجویی و شرایط زیست دهشتناک زندانیان سیاسی دهه ۱۳۶۰ در زندان اوین را تشریح می‌کند. وی می‌گوید که در تجربه شخصی او وحشتناک‌ترین روش اعمال فشار و شکنجه زندانیان بردن آن‌ها به جوخه‌های اعدام ساختگی بود.

وی می‌افزاید: «پس از قرار گرفتن در مقابل جوخه اعدام و آماده شدن آن‌ها برای تیراندازی یک‌باره یکی از ماموران مرا به کناری کشید و بعد به سلول بازگرداند. وقتی گفتم من هیچ گاه دادگاهی نشده‌ام وی در پاسخ گفت چرا دادگاه تو برگزار شده ولی خودت آنجا نبودی!»

یکی دیگر از کسانی که در سال‌های اخیر زندان اوین را تجربه کرده رکسانا صابری خبرنگار و فعال حقوق بشر است که در سال ۲۰۰۹ مدتی در اوین بود. وی چند سال پیش به ایران سفر کرده و مشغول نوشتن کتابی درباره مسائل اجتماعی ایران بود. اتهام وی به گفته بازجویان جاسوسی برای سازمان سیا بود.

رکسانا صابری به شبکه «فاکس‌نیوز» می‌گوید: «من این اتهام را تکذیب کردم، ولی تحت تاثیر تمامی فشارهای زندان از جمله بی‌ارتباطی با جهان خارج، نداشتن ملاقات و حتی وکیل و بالاخره فشارهای روانی بازجو‌ها من مجبور شدم اعتراف کنم که جاسوس هستم.»

وی در مراحل بعدی بازجویی این اعتراف را تکذیب می‌کند، ولی مقامات زندان با اتکا به‌‌ همان اعتراف اجباری وی را به هشت سال حبس محکوم می‌کنند. او می‌گوید که تحت تاثیر فشارهای بین‌المللی و کارزار رسانه‌ای گسترده‌ای که در حمایت از وی به راه افتاده بود بالاخره بعد از صد روز از زندان آزاد شد.

شبکه خبری «فاکس‌نیوز» می‌افزاید که فشارهای بین‌المللی و کارزارهای رسانه‌ای در موارد دیگر مثل آزادی کشیش یوسف ندرخانی موثر بوده است. اما تعداد بسیار زیادی از فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران، مدافعان حقوق بشر و اقلیت‌های مذهبی و قومی هنوز در زندان اوین هستند.

یک نمونه از این زندانیان محمدعلی دادخواه از وکلای مدافع حقوق بشر است که وکالت کشیش یوسف ندرخانی و تعداد دیگری از زندانیان سیاسی و عقیدتی را برعهده داشته است. به گفته نزدیکان و خانواده وی، وضعیت جسمی آقای دادخواه بسیار نگران‌کننده است.

Dienstag, 29. Januar 2013

وضعیت نا مناسب و وحشتناک زندان‌های ایران


علی‌ اخوان پور:
با توجه به بازدید اخیر‌ نمایندگان مجلس از زندان اوین و تهیه گزارش از پیش تعیین شده و سراسر دروغ در زیر خبری می‌خوانیم از آنچه که نمونه ای‌ از واقعیت‌های موجود در زندان‌های ایران است:



unknown2
گزارشی از وضعیت و شرایط زندانیان سیاسی و عادی در زندان مخوف و قرون وسطایی رژیم ولی فقیه در بندر عباس ، این گزارش به ابعاد و حشتناک و غیر انسانی در این زندان  پرداخته است .این گزارش توسط زندانی سیاسی ارژنگ داودی تهیه و جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری و انتشار در رسانه ها  قرار داده شده است. متن گزارش به قرار زیر می باشد:
رژیم حاکم بر ایران مدعی است که قله های دانش را فتح کرده اما در زندان مرکزی بندر عباس که تا تنگه استراتژیک هرمز و آب های نیلگون خلیج فارس کمتر از چند کیلومتر فاصله دارد . معلوم نیست زندانیان بخت برگشته در فصل زمستان با ابتدایی ترین مشکلات از جمله قطعی مداوم آب و برق دست به گریبان هستند در فصل تابستان چه ها می کشند؟!
خاطر نشان می سازد بدین علت که آب لوله کشی شهری در بندر عباس بسیار بدتر، بد بو و غیره بهداشتی است از آن صرفا برای شستشو،نظافت و استحمام استفاده می شود و مردم در صورت استطاعت مالی ناچارند  آب آشامیدنی خود را خریداری نمایند که هر بطری۱.۵  لیتری آن ۶۰۰ تومان هزینه دارد و در غیر اینصورت بایستی آب را جوشانده و پس از سرد شدن مصرف نمایند.
ساختار زندان مرکزی بندر عباس :
پوسته سخت زندان به ساختمان اصلی زندان می گویند که هر بخش آن دارای یک جفت درب آهنی می باشد. این پوسته از ۱۰ بند تشکیل شده است که به ترتیب بندهای ۱۰،۹،۸،۷،۶،۵،۴،۳،۲،۱می باشد. ولی بندهای کارگری ،رای باز ،آشپزخانه ، نظامی و زنان خارج از این پوسته قرار دارد.
در هر یک از بندهای فرد در کوه سخت زندان یعنی بندهای شماره ۱ ، ۳، ۵، ۷ ،۹، ۱۱ به طور متوسط ۱۶۰ زندانی و در بندهای زوج یعنی بندهای ۲، ۴، ۶، ۸ و ۱۰ که کمی بزرگتر است حداقل ۲۳۰ زندانی نگهداری می شوند.
وضعیت بهداشتی زندان:
در هر یک از بندهای فرد ۴ توالت و ۴ حمام کوچک وجود دارد که ابعاد آنها  از ۸۰ در۸۰ سانتیمتر تجاوز نمی کند و آنقدر کثیف و کهنه هستند و آنچنان کبره بسته اند  که در هنگام استفاده از آنها به زندانی حالت تهوع دست می دهد و این حقیقت در تمام بندهای این زندان به قدری مشهود است که بازرسان اداره بهداشت که گهگاهی برای خالی نبودن عریضه ودریافت حق ماموریت به زندان مراجعه می کنند حاضر نیستند با استفاده از ماسک هم از سالنهای بند بازدید کنند چه رسد به محل سرویسهای دستشویی وبویژه  نگاهی هر چند   ریز به حمامها و توالتها.
در هر یک از بندهای فرد زندان که گفته شد ۴ توالت کوچک وجود دارد اگر قرار بر این باشد که هر زندانی ۳ بار در روز یعنی فقط صبح و ظهر و شب به دستشویی برود و مدت زمان  هر نوبت استفاده نیز ۳ دقیقه منظور شود با محاسبات ساده زیر :
۴۸۰=۳*۱۶۰ تعداد موارد  استفاده از دستشویی در روز
۱۲۰=۴÷۴۸۰ موارد استفاده از هر دستشویی در روز
۲=۶۰÷۱۲۰ مدت زمان استفاده در ساعت
معلوم می شود که در هر نوبت استفاده از دستشویی نفر آخر بایستی حداقل ۲ ساعت و برای ۳ نوبت در روز جمعا حدود ۶ ساعت باید در صف انتظار بماند ؟!
از طرفی دیگر فاضلابهای بند ۱  ،۳ ، ۵ ، ۷ از روز سه شنبه بالا زده و به همین علت آمار گیری از زندانیان از صبح چهارشنبه ۴ بهمن ۹۱ طبق روال معمول زندلن بندرعباس در هواخوری انجام نمی شود و در سالنها از تعداد زندانیان آمار گرفته می شود بوی تعفن که در سالن پیچیده زندانیان را کلافه کرده و بطوی که اگر تاکنون  اصطلاحا گفته می شد زندانیان با اعمال شاقه حالا دیگر باید زندانیان با تنفس شاقه را هم به ادبیات زندانبانی در رژیم خامنه ای افزود.
اینک با توجه به موارد زیر :
الف ـ همه روزه با قطع آب مواجه هستند و بعضی روزها ۷ ساعت قطعی آب وجود دارد
ب ـ : اکثر روزها چند ساعت برق قطع می شود که به نوبه خود موجب قطع آب نیز می شود
ج ـ بیش از ۳ ماه است که مواد شوینده اعم از صابون ، پودررختشویی ، مایع دستشویی ، مایع ظرفشویی و ضدعفونی کننده در زندان وجود ندارد .
د: به علت قطعی مداوم آب و برق  چیزی به نام بهداشت وجود ندارد ولی به جای آن سوسک ، شپش ، ساس ، پشه ، مگس و موش به وفور یافت می شود
ث : روزها حداکثر ۳ ساعت آب گرم برای استحمام وجود دارد
و: از همین امکانات حداقلی هم فقط زندانیان نورچشمی ، مخبر ها و آدم فروشها استفاده می کنند
و با عنایت به این واقعیت تلخ که علاوه بر قطعی مداوم آب و برق اتاقهای بند نیز فقط از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۲۱:۳۰ یعنی در طول شبانه روز فقط ۵ ساعت روشنایی دارند و ۱۹ ساعت باقیمانده را زندانیان بالاجبار در تاریکی دائم بسر می برند و مضافا یادآوری این حقیقت بدیهی که بشریت امروز در قرن ۲۱ و در عصر نانوتکنولوژی زندگی می کنند از همگان دعوت می شود که فاتحان قرون وسطایی قله های دانش در رژیم مرتجع حاکم بر ایران یعنی پرتقال فروشها را پیدا کرده و همه این گندم نماهای جو فروش را به عصر حجر پرتاب کنند بویژه  ولی فقیه آنها را که ۳۴ سال است با شعبده بازی ، جادوجمبل و رمالی و فالگیری سر ایرانیان را شیره مالیده و مردم فریبانه خود را ولی امر مسلمین جهان و حومه می پندارند.
رئیس  جدید زندان بندر عباس و رفتارها و اقدامات غیر انسانی وی:
.عجیب تراز عجایب
کدام بدترین است ؟!
زندان بندرعباس
زندان رجایی شهر واقع در گوهردشت کرج که معروف به حضور آزادیخواهان جهان و همبندیان سیاسی ایران اهورایی بوده و از سوی زندانیان و خانواده هایشان «عجایب شهر» نام گرفته بعضا با زندانهای ابوقریب و گوانتانامو مقایسه می گردد .
 اما زندان بندرعباس بویژه پس از آغاز به کار رئیس جدید که اوج گیری انواع خشونت را در زندان حکایتی به مراتب غم انگیزتر دارد و به بهترین وجه می توان گفت که در همین مدت کوتاه تصدی حسن محمدی پور چنان گوی سبقت را از زندان مخوف رجایی شهر ربوده که بی مناسبت نخواهد بود اگر آن را « زندان باستیل ایران » بنامیم.
زندان فوق امنیتی بندرعباس که از آن به عنوان تبعیدگاهی مخوف برای زندانیان غیر بومی استفاده می شود به علت دربسته بودن تمامی بندهای آن امکان برقراری هیچ گونه ارتباط حضوری یا تلفنی و بده بستانهای رایج بین زندانیانی که خانوادگی و یا هم جرم هستند وجود ندارد . این حقیقت تلخ که زندانیان غیربومی هم از سوی زندانیان بومی و هم از سوی مسئولان زندان که اکثرا بومی هستند شدیدا مورد تهدید و تحقیر قرار می گیرند از یک طرف موجب افزایش مشکلات روحی روانی آنها می شود و از طرف دیگر فشارهای ناشی از بی خبری آنان از احوال همدیگر نیز مشکلات طاقت فرسای زندانیان تبعیدی را دوچندان می نماید .
تا پیش از به روی کار آمدن رئیس جدید که به حیث شکنجه گر و بدون تردید به بیماری روحی تشویش مبتلاست زندانیان به منظور ارتباط گیری با یکدیگر از طریق هواخوری بندهای همجوار اقدام می نمودند بدین شیوه که پیامها را از طریق پرتابی ؟!به هواخوری بند روبرو انداخته و به دوستان خویش در بندهای دیگر می رساندند.
اینک برای اولین بار در تاریخ زندانبانی در ایران و شاید هم در جهان اتفاق عجیب و غریبی در حال روی دادن است و آن اینکه رئیس جدید به جای ایجاد گشایش در احوال زندانیان بخت برگشته دستور داده که هواخوری تمام بندهای زندان به کمک تیرآهن و …. مسقف شود و تاکنون هواخوری بندهای ۲، ۴، ۶و ۸ نیز پوشیده شده است .
واقعیتی که  در این وانفسای گرانی و تورم که بسیاری سعی در لت و پار کردن دیگران و بلعیدن ضعیف تران دارند. از هر طریق پول مانند بودجه سازمان زندانها که باید  برای ارتقای وضعیت زندانیان برای امور رفاهی آنان مصرف شود متآسفانه به بهانه جلوگیری از ورود و توزیع مواد مخدر که در حقیقت  دقیقا برای جلوگیری از ورود و توزیع آن خارج از کانالهای رایج مآموران گرفته شود تا بدین وسیله مافیای زندان بتوانند از یک سو درآمد خود  از محل وارد ات  و فروش مواد مخدر را هر چه بیشتر ترغیب کرده و به حداکثر موجود برسانند و از سوی دیگر مسئولان بندهای مختلف در رقابتهای زیاده طلبانه خود نتوانند مشتریان همدیگر را بقاپند؟!
  با توجه به بازرسی های غیراخلاقی که در زندان باستیل ایران صورت می پذیرد از سالها پیش امکان ورود مواد مخدر از طرف زندانی به صفر رسیده است. زیرا زندانیان را چه در هنگام ورود به زندان و چه هنگام برگشت از ملاقات با خانواده لخت مادرزاد ؟!می کنند و حتی ماتحت انها را مورد بازبینی ؟! قرار می دهند و در صورت کمترین سوءظن به قرنطینه انتقال داده و با روغن کوچک و یا سایر داروهای مسهل کل محتویات شکم او را تخلیه و مدفوعشان مورد بررسی دقیق قرار می گیرد .
تأمل در موارد زیر به اندازه کافی گویای وضعیت رقت آوری است که زندانیان با ان دست به گریبان هستند : ۱ـ خرده فروشی هر گرم در بیرون از زندان حداکثر ۲۰ هزار تومان و در داخل زندان حداقل ۱۰۰ هزار تومان است .
یادآوری ۱:
رئیس جدید زندان بندرعباس که مبتکر مسقف نمودن هواخوری بندهای زندان از راه ازدیاد درآمدهای نامشروع است  داماد سلیمانی مدیرکل زندانهای استان هرمزگان می باشد که او هم در این پست پسرعموی سهراب سلیمانی مدیرکل زندانهای تهران و نیز قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس می باشد .
آری در رژیم ملایان هر جا که بروی آسمان همین رنگ است.
یورشهای وحشیانه و مستمر به بندهای مختلف زندان:
گارد حفاظت زندان به سرکردگی پاسدار پیرمرادی مستمرا به بندها  حمله ور می شوند .با توپ و تشر زندانیان را به هواخوری بند فرستاده و سربازان همراه وادار شدند  تمام بند را  مثل گانگسترهای قرون وسطا به هم بریزند و وسایل ارزشمند بسیاری از زندانیان به غارت رفت و از آن جمله ساعت گرانبهای یک زندانی به نام رضا مرادان که به لحاظ ارزش مادی و معنوی آن نامبرده از خود جسارت نشان داده و به طرح شکایت کتبی اقدام نمود . در این رابطه پرونده ای در حفاظت اطلاعات و و ریاست زندان تشکیل گردید هرچند موارد قبلی ثابت می کند که اینگونه پرونده ها راه به جایی نمی برد .
 لازم به توصیه  است که در زندان مرکزی بندرعباس  زندانیان تحت عنوان بازرسی به یک موضوع عادی تبدیل شده زیرا بازرسی های معمولی در حضور زندانیان انجام نمی گیرد و به بهانه بازرسی زندانیان را را به هواخوری می فرستند .
علاوه بر این هر از چند گاهی گارد حفاظت زندان به بندهای مختلف یورش می برد و خودسرانه اعلام می دارد که زندانیان فقط حق دارند دو دست لباس شخصی و دو پتوی دولتی که  بسیار کهنه و نامرغوب هستند داشته باشند و لاغیر و بلافاصله بقیه وسایل اعم از لباس ، پتو،دستمال ، ملافه و غیره را به یغما می برند . در حالیکه در زندان فوق امنیتی بندرعباس تمام وسایل از کانالهای مجاز و پس از اعلام موافقت مسئولین مربوطه از طرف خانواده برای زندانیان تهیه شده و پس از گذشتن از هفت خان رستم به دست زندانی می رسد .
تعجب آور اینکه در فروشگاه زندان … کیسه ای را دانه ای ۲۵۰۰ تومان می فروشند که زندانیان  برای صرف چای داغ بجای  لیوان پلاستیکی که سرطان زاست استفاده می کنند یگان حفاظت به بندها حمله ور می شود و لیوانهای زندانیان را برای مصرف شخصی  ارباب جمعی زندان جمع آوری و در حقیقت غارت می کنند. همه می دانند که این حرکات بدون با موافقت مسئولان زندان صورت نمی پذیرد وبویژه  آنکه طبق مقررات زندان همیشه باید بازرسی های گارد حفاظت با حضور رئیس و پرسنل ادره بازرسی زندان صورت پذیرد هرچند که همه انها سر و ته یک کرباس هستند.
یاداوری می شود …وضع بد اقتصادی و تورم فزآینده بعضی به جان بعضی افتاده اند و هر کس قوی تر است ضعیف ترها را می چاپد در این میان چه دیواری کوتاه تر از دیوار زندانی که در بند های در بسته زندان مخوف  بندرعباس به زندانبانها دسترسی ندارند چه رسد به بیرون زندان و مقاماتی که برادر شغالها هستند .
باش تا صبح دولتت بدمد.
این هنوز از نتایج سحر است
برنامه هفتگی غذا در زندان بندرعباس
روزهای هفته صبحانه ، نهار ، شام
شنبه: ۵۰ گرم  مربا ، نهار خورش قیمه که تقربیا غیر قابل مصرف می باشد،  شام ۲۰ گرم پنیر به اضافه یک عدد نان
یکشنبه : ۲۰ گرم مربا بدون کره، ناهار تخم مرغ، شام یک عدد سیب زمینی به اضافه یک عدد نان (تخم مرغهای آب پز بعضا فاسد هستند. )
دوشنبه :۲۰ گرم پنیر ، نهار عدس پلو( ساچمه پلو)غیر قابل خوردن ، شام یک و …. به اضافه یک عدد نان
سه شنبه : ۵۰ گرم حلوا شکری ، ناهار سویا با کامارونی ، شام یک کاسه کوچک آش
چهارشبه : ۲۰ گرم مربا بدون کره ، نهار برنج با طعم مرغ ؟! شام سویا ماکارونی
پنجشنبه : ۲۰ گرم پنیر ، نهار خورش قیمه شام نصف… ۳ قاشق ماست به اضافه یکدانه نان.
جمعه : ۲۰ گرم عسل بدون کره ، برنج ناپخته  با طعم ماهی  شام یک کاسه کوچک عدسی
روزانه فقط ۲ عدد نان یکی برای صبحانه و یکی برای شام بدون کیفیت و خمیر و فقط  نصف آن قابل خوردن است.
برنج از نامرغوب ترین و بی کیفیت ترین برنج  و غیر قابل خوردن .۱ کیلو برنج برای ۱۲ نفر است یعنی به هر نفر یک پرس غذا به اندازه بچه ۱۲ ساله هم نمی رسد.
قالب کردن اردنخوچی به جای سویا
بدلیل کمبود غذا در هر بند زندان یک باند سازمان یافته از  قلدران که مرتبط با مسئولان زندان یعنی آدم فروشها هستند و …به نیابت از پرسنل کنترل می کنند و اجازه نمی دهند در هنگام بازدید مسئولان خارج از زندان مثلا مدیر کل از تهران کسی جیکش در بیاد. و به بهانه های مختلف زندانیان را از تلفن محروم می کنند تا خودشان روزانه چند نوبت استفاده کنند. در بندها یخچال وجود ندارد. تهیه یخ هم به حساب زندانی است. هر قالب ۲۵۰ تومان در صورت اعتراض به سلول انفرادی انتقال داده می شوی و یک هفته از ملاقات محروم می شوی .در تابستان هم حداقل قیمت یخ ۵۰۰ تومان .فروشگاه هم فقط کیک و بیسکویت مانده میاره و محل فروش مواد مخدر است.
ارژنگ داودی معلم، نویسنده ، شاعر و زندانی سیاسی
زندان مرکزی بندر عباس (باستیل)
بهمن ۱۳۹۱
 منبع:« فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران»
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
سازمان عفو بین الملل

ادامه سرکوبی‌های اخیر حکومت ایران این بار با دستگیری روزنامه نگاران


علی‌ اخوان پور:
در چندروز اخیر که قیمت سکه و آرز به بالاترین نرخ رسیده و مشکلات اقتصادی در ایران بیداد می‌کند و همچنین اختلافات در میان حکومتیان آشکار است و هر کسی‌ در آن بی‌ قانونی یکه تازی می‌کند،رژیم دیکتاتور ایران با خبرهای اعدام و مجازات‌های دیگر در حضور مردم ایجاد وحشت می‌کند و در ادامه برنامه‌های سرکوب این با ر اقدام به بازداشت فله ای‌ روزنامه نگاران نموده.
در حالی‌ که در همه جای دنیا اصحاب رسانه‌ها در امنیت کامل قرار دارند در ایران قلم روزنامه نگاران آزاد نیست چرا که در رژیم آخوندی آزادی بیان معنایی ندارد.

یک‌شنبه سیاه : دست کم ١٢ روزنامه‌نگار در کمتر از ٢٤ ساعت بازداشت شدندو تعدادی دیگر از روزنامه‌نگاران نیز باید در روزهای آینده خود را به شعبه‌های مختلف دادگاه‌های انقلاب و از این میان شعبه ٩ دادسرای فرهنگ و رسانه معرفی کنند.

در تاریخ ٨ بهمن ١٣٩١ نیروهای قضایی – امنیتی با یورش به دفاتر چهار روزنامه‌ی بهار، شرق، اعتماد، آرمان و هفته‌نامه آسمان، پس از بازرسی محل و ضبط کامپیوتر و ابزارکار روزنامه‌نگاران برخی از اعضای تحریره این نشریات را بازداشت و به محل نامعلومی انتقال دادند. حکم بازداشت تعدادی دیگر از روزنامه‌نگاران نیز صادر شده است.
کریستف دولوار دبیر اول گزارش‌گران بدون مرز در این باره اعلام کرد :" تشدید سرکوب بی وقفه‌ی روزنامه نگاران در ایران ادامه دارد، هنوز دوران ترور و سرکوبی که از فردای انتخابات مورد اعتراض خرداد ١٣٨٨ آغاز شد، به پایان نرسیده است. ٥ ماه پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران، این بازداشت‌ها هشداری روشن است! دهان و زبان روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها بسته خواهد شد."
گزارش‌گران بدون مرز خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط همه‌ی روزنامه‌نگاران زندانی در ایران است. مقامات مسئول ایران باید به بازداشت‌های خودسرانه و پی در پی که تنها هدف‌شان تضمین ثبات و ادامه حیات نظام است، پایان دهند. فرجام این اقدامات تنها شکست است.
بنا بر اطلاعات جمع‌اوری شده از سوی گزارش‌گران بدون مرز، دست کم ١٢ روزنامه‌نگار در کمتر از ٢٤ ساعت بازداشت شده‌اند. در تاریخ ٨ بهمن، ساسان آقایی، نسرین تخیری، جواد دلیری و امیلی امرایی، همکاران روزنامه‌اعتماد، مطهره شفیعی، نرگس جودکی و صبا آذرپیک از روزنامه آرمان، پوریا عالمی و پژمان موسوی از روزنامه شرق و اکبر منتجبی از هفته‌نامه آسمان بازداشت شدند. در تاریخ ٧ بهمن نیز، میلاد فدایی اصل روزنامه‌نگار خبرگزاری ایلنا و سلیمان محمدی روزنامه‌نگار روزنامه‌ی بهار در محل کار و منزل خود بازداشت شده بودند. منازل روزنامه نگاران بازداشت شده نیز از سوی نیروهای قضایی – امنیتی ساعت ها مورد بازرسی قرار گرفته و لوازم کار، دست نوشته‌ها و کامپیوترهای آنها مصادره شده است.
تعدادی دیگر از روزنامه‌نگاران نیز باید در روزهای آینده خود را به شعبه‌های مختلف دادگاه‌های انقلاب و از این میان شعبه ٩ دادسرای فرهنگ و رسانه معرفی کنند.
از ٢٢ دی‌ماه به ویژه در تهران تعدادی از روزنامه‌نگاران از سوی اطلاعات سپاه پاسداران و وزرات اطلاعات، احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بودند. در بازجویی‌ها از این روزنامه‌نگاران پرسش‌هایی چون " چه برنامه ای در انتخابات آینده دارید، از کدام نامزدها می خواهید حمایت کنید؟ و سوالات متعددی در باره سخنرانی ١٩ دی ماه رهبر جمهوری اسلامی پرسیده شده بود. علی خامنه‌‌ای در این سخنرانی اعلام کرده بود "آن کسانی که راجع به انتخابات توصیه‌هایی می‌کنند، حواسشان باشد به دشمن کمک نکنند. دائما نگویند انتخابات باید آزاد باشد. از اول انقلاب ۳۴ انتخابات داشتیم. کدامش آزاد نبوده است؟ "
در تاریخ ٢ بهمن غلامحسین محسنی اژه‌ای دادستان کل جمهوری اسلامی ایران در نشست مطبوعاتی اعلام کرده بود : " براساس اطلاعاتی که از منابع موثق به دست من رسیده است، متأسفانه عده‌ای از روزنامه‌نگاران امروز جدای آنکه در روزنامه‌های کشور قلم می‌زنند دستشان در دست غربی‌ها و ضد انقلاب است."

Montag, 28. Januar 2013

باز هم خبر از اعدام



علی‌ اخوان پور:
متاسفانه باز هم در خبر‌ها میبینیم سر انسان دیگری بالای دار است و باز هم عاجزانه از افکار بین المللی و مجامع حقوق بشر می‌خواهیم که نسبت به جلوگیری از این گونه اقدامات توسط رژیم ایران به طور جدیتری وارد صحنه شوند.
برای یک لحظه چشمان تان را ببندید. و به این فکر کنید که شما را فرادا میخواهند اعدام کنند. شما از این دنیا خواهید رفت و باز نمیگردید؟؟؟. لااقل امشب را به ان فکر کنید...چه احساسی خواهید داشت ؟؟؟





Sonntag, 27. Januar 2013

دستگیری و شکنجه یه کودک ۹ساله


علی‌ اخوان پور:
و اینبار فاجعه ای‌ دیگر از پلیس و دستگاه قضایی در جنوب کشور اتفاق افتاده که در زیر به نقل از منبع خبر جزئیات آنرا میخوانید:

150018_565955456765257_1460818389_nبنابه گزارشات رسیده به « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران»دستگیری یک کودک ۹ ساله و شکنجه جسمی و روحی وی بیش از ۵ روز در اداره آگاهی بندر عباس
رسول داوری ۹ ساله متولد ۱۰ دی ۱۳۸۲ می باشد.این کودک فرزند جلال و دارای شناسنامه شماره ۲۳۷۵۱۰ صادره از مشهد

است.او کلاس سوم ابتدایی می باشد و در مدرسه شهید حسینی واقع در شهرک برق بندر عباس مشغول به تحصیل است
روز شنبه ۲ دی ماه در حالی که در کلاس درس بود دستگیر و به اداره آگاهی بندر عباس منتقل شد. این کودک ۹ ساله توسط افسر نیروی انتظامی فردی بنام دری نژاد مورد شکنجه جسمی و روحی قرار می گیرد این افسر شکنجه گر به سایر همکاران خود می گوید که این بچه را حسابی مورد گوشمالی قرار داده است
آقای جلال داوری پدر این کودک به محض اطلاع از دستگیری فرزند خردسالش به اداره آگاهی مراجعه می کند و خواستار آزاردی فرزندش می شود اما با مخالفت افسر نامبرده مواجه می شود پدر این کودک از آنها می خواهد که در قبال آزادی فرزندش او را بازداشت نمایند. افسر سرکوبگر نیروی انتظامی ولی فقیه دستور بازداشت پدر را هم صادر می کند و پدر و فرزند خردسالش تا تاریخ ۵ دی ماه در بازداشتگاه اداره آگاهی که با شرایط قرون وسطایی و فریادهای شکنجه سایر دستگیر شدگان شبانه روز شنیده می شد نگهداری می شدند
در تاریخ ۵ دی ماه پدر این کودک آقای جلال داوری بدستور فردی به نام بهرامی بازپرس شعبه ۳ دادسرای عمومی ولی فقیه به اتهام مشارکت در سرقت به ۱۵ میلیون تومان وثیقه محکوم می شود و روانه قرنطینه زندان مرکزی بندرعباس نمود این فرد همچنین دستو داد کودک ۹ ساله را به کانون اصلاح و تربیت منتقل نماید. ولی رئیس کانون اصلاح و تربیت از پذیرش این کودک به دلیل صغر سن خوداری نمود و مادر این بچه را وادر به سپردن ۴ میلیون تومان وجه نقد می نماید و نهایتا موفق می شود در شامگاه همان روز فرزند خود را آزاد نماید اما پدر بچه هنوز در زندان بسر می برد زیرا بازپرس مربوطه تا تاریخ اول بهمن ماه از پذیرش وثیقه ای که خود صادر کرده خوداری نموده است
بازداشت و نگهداری این کودک در اداره اگاهی منجر به وارد شدن صدمات شدید روحی بر این کودک معصوم گردیده است و این کودک از زمان خارج شدن از زندان گوشه اگیر و با شنیدن هر صدای مضطرب و اقدام به به فرار و شروع به جیغ زدن می کند و شبها دچار کابوسهای می شود
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیری، شکنجه کودک خردسال و پدرش توسط مامورین ولی فقیه را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه خواهان ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه آخوند علی خامنه ای به دادگاه جنایی بین المللی است


Freitag, 25. Januar 2013

اجرای حکم شلاق در حضور مردم


علی‌ اخوان پور:
اجرای حکم شلاق در حضور تماشاگران،جدای ضّد انسانی‌ بودن این حرکت شرم آور است حرکت تماشاگرانی که به راحتی‌ این صحنه را به نظاره نشسته اند.


Donnerstag, 24. Januar 2013

فجایع غیر انسانی‌ این روزها در دیکتاتوری ایران


علی‌ اخوان پور:
اینروزها تقریبا در ایران مردم روز خود را با خبرهای اجرای قوانین ضد بشری حکومت ایران شروع میکنند،نکته قابل توجه این است که رژیم ایران در پی‌ ایجاد وحشت در میان مردم است نه ایجاد امنیت،مگر در ممالک دیگر دزدی اتفاق نمی‌افتد؟مگر در جاهای دیگر قانون وجود ندارد؟این فجایع ایجری کدام حکم الهی است؟به راستی‌ چه فرقی‌ میان مسلمانان امروز انسان‌های هزاران سال پیش است که از روی جهل برای خدایانشان انسان قربانی میکردند؟با تاسف خبر زیر نمونه ای‌ دیگر از جنایت اتفاق افتاده در ایران است:


ایسنا : حکم قطع انگشتان یکی از دستان سارقی که در محاکم شیراز به مجازات حد قطع ید محکوم شده بود امروز در ملا عام اجرا شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه فارس، این متهم که در سابقه کیفری خود دارای اتهامات زیادی از جمله سرقت، رابطه نامشروع و خرید و فروش اموال مسروقه است، براساس رأی شعبه 122 دادگاه جزایی شیراز و تأیید شعبه 17 تجدیدنظر استان فارس به مجازات حدالهی سرقت محکوم شده بود.

متهم این پرونده ا.س.ح که 29 سال سن دارد، سرکردگی یک باند سرقت را به عهده داشت که پس از دستگیری و شکایت 47 نفر از شکات و طی شدن مراحل رسیدگی در دستگاه قضایی شیراز، علاوه بر مجازات قطع ید به سه سال حبس از باب انجام سرقت های متعدد و 99 ضربه شلاق به لحاظ رابطه نامشروع نیز محکوم شده است.

این گزارش حاکی است همدستان وی نیز که در انجام سرقت ها مشارکت داشته اند به مجازات های مشابه قطع ید، حبس و شلاق محکوم شده اند.

دادستان عمومی و انقلاب شیراز در این خصوص گفت: مکرراً دستگاه قضایی اعلام کرده که برخورد قاطع و بدون اغماضی در دستور کار خود قرار داده و هر کجا متخلفین تخطی خود از قانون را دست مایه بر هم زدن امنیت اجتماعی و آسایش عمومی قرار دهند دستگاه قضایی شدیدتر برخورد خواهد کرد.

علی القاصی امروز در جمع خبرنگاران افزود: نمونه اجرای حکم امروز هشداری جدی است به همه کسانی که با اقدام به سرقت موجبات ناامنی را فراهم می کنند.

این مقام قضایی تأکید کرد: پیرو منویات ریاست محترم قوه قضاییه و تأکیدات ایشان مبنی بر برخورد با زورگیران و مخلان نظم اجتماعی تصریح کرد: به زودی مردم برخورد قاطع دادگستری استان فارس با این افراد را نیز شاهد خواهند بود .

گزارش نمایندگان بیگانه با مردم میتواند طنز تلقی‌ شود


علی‌ اخوان پور:
در چند روز گذشته خبری مبنی بر بازدید نمایندگان مجلس از زندان اوین منتشر شد که از همان ابتدا نمایشی بودن آن با مرخصی اجباری ۳ روز خانم ستوده کاملا مشخص بود و در پی‌ آن متاسفانه گزارش‌هایی‌ که از طرف افراد بازدید کننده مطرح گردید.در گزارش‌ها اعلام شده که همچی‌ بسیار خوب بود و حتی نماینده ای‌ با وقاحت اهجا را با هتل تشبیه کرده.
این آقای نماینده در اینجا ذات کثیف و خوردن نان به قیمت روز را بیشتر نشان میدهد که میگوید با سرکرد آنها یعنی‌ فائزه هاشمی‌ ملاقات کردیم که ۲مورد را به عنوانه شکایت مطرح کرد اولی‌ غذا بود که چون ایشان در خانهٔ خود غذا هایی که دیگران نمیخورند میخورده از این روی این غذا برای ایشان بد به نظر می‌رسد،در جائی‌ که همین فرد از جیره‌خوران پدر ایشان بود زمانی‌ در همین مجلس که الان بدست افرادی افتاده که بفکر همچی‌ هستند جز مردم و اغلب خود فروشند با این خانم همکار بود.
در جواب به درخواست جم آوری دوربین از سالن خانم ها،میگوید خواسته نه بجا ای‌ است چرا که ممکن است اتفاقی که برای ستار بهشتی‌ افتاد در اینجا نیز رخ دهد،وقاحت تا کجا؟اگر اینچنین است پس چرا خود شما در مجلس گزارش می‌دهید هنوز نحو مرگ ستار بهشتی‌ مشخص نشده .پس خود شما می‌دانید با باز بینی‌ فیلم همچی‌ مشخص شده.وای بر مردم که شما نماینده‌شان باشید.براستی که در دیکتاتوری ایران آیا نیازی هم به افرادی مثل شما به عنوان نماینده هست؟و یا داشتن مجلس در آنجا فقط دلیل نمایش به جهان است؟




خانواده زندانیان:بهتر است نمایندگان برای استراحت به اوین بروند
جرس: دوم بهمن تعدادی از نمایندگان از زندان اوین بازدید و با جمعی از زندانیان بندهای ۲۰۹ و ۳۵۰ دیدار کردند. 

این افراد با تعدادی از زندانیان از جمله آقایان محسن میردامادی، مصطفی بادکوبه‌ای، علیرضا رجایی، عبدالله مومنی، علیرضا بهشتی و دیگران صحبت کرده‌اند اما در گزارشی که به مجلس ارائه داده اند به دیدگاه‌ها و نظرات این زندانیان اشاره نشده است.
صفر نعیمی یک عضوکمیته امنیت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به بازدید این کمیته از زندان اوین گفته است: "پس از این بازدید نام زندان اوین را هتل اوین خواهد گذاشت." نماینده‌ مردم آستارا همچنین در ادامه مدعی شده است که از نظر من غذای زندان اوین از غذایی که ما در خانه می‌خوریم بهتر بود.
شهرزاد کریمان مادر شیوا نظر آهاری در واکنش به اظهارات نمایندگان بازدید کننده از زندان به "جرس" می گوید: "مسلما از طرف کسانی که در زندان زندگی نمی کنند، زندان مشکلی ندارد و جای خوبی است. ما از آقایان می خواهیم چند روز به هتل اوین برای تمدد اعصاب تشریف ببرند تا کمی از حرص و جوش هایی که برای کار مردم در مجلس می خوردند کم شود و استراحت کنند، همانطور که بچه های ما الان دارند استراحت می کنند."
وی می افزاید: "ما از نمایندگان مجلس انتظار داریم که نماینده واقعی مردم باشند نه اینکه یک کار نمایشی بکنند و گزارشی بدهند. اگر واقعا نماینده باشند می توانند به بخشی از این مشکلات رسیدگی کنند. یکی از مشکلات این است که عزیزان ما را به عنوان زندانی سیاسی تلقی نمی کنند و می گویند اینها زندانیان امنیتی هستند. لطفا نمایندگان مفهوم زندانی امنیتی و تفاوت آن را با زندانی سیاسی بگویید. بهتر است نمایندگان جرم سیاسی را تعریف کنند و همین بزرگترین خدمت و حل همه مشکلات است. تا آنجاییکه من می فهمم وقتی می گویند زندانی امنیتی، یعنی کسی که علیه امنیت ملی کاری کرده باشد در حالیکه دختر من یکی از اعضای شورای دفاع از حق تحصیل بوده است و برای همین الان در زندان بسر می برد. دانشجویانی بودند که از مقطع کارشناسی ارشد محروم شدند و این مسئله را بیان کردند. به شیوا گفتند که فایلش در وزارت علوم بسته شده است و باید اول برود مشکلش را با وزارت اطلاعات حل کند. سوال من این است که دختر من برای اینکه دلش برای بچه های کار سوخته و مقاله نوشته چرا باید از حق تحصیل محروم شود و حکم زندان بگیرد؟ شیوا سه ماه در انفرادی نگهداری شده است چرا آقایان نماینده نمی روند کمی در آنجا خوش بگذرانند؟"
عبدالعلی مددزاده پدر شبنم و فرزاد دو زندانی دربند با خنده دار خواندن بیانات اعضای کمیته امنیت ملی مجلس عنوان می کند: "این اظهارات واقعا خنده آور است فقط یکروز غذای زندان را بخورند تا به حرفهای خودشان بخندند. نمایندگانی که می گویند زندان مشکلی ندارد لطفا ده روز بچه های خودشان را نه به انفرادی هایی که بچه های ما در آن گذرانند، بلکه همین بند عمومی بفرستند تا با امکانات و شرایط زندان سر کنند بعد این اظهار نظرها را کنند. هر روز و هر هفته اینها را در این هوای سرد بیرون نگه می دارند تا اتاق هایشان را بازرسی کنند بعد خود زندانیان را با اهانت و به شیوه ای تحقیر آمیز بازرسی بدنی می کنند. آیا نمایندگان از این شرایط خبر دارند؟ اگر حکم زندان دادید و به قول خودتان اینها باید در زندان باشند این رفتارها دیگر برای چیست؟ شرم و حیا هم خوب است."
او با ابراز ناراحتی از مشکلاتی که چهار سال است او و فرزندان دربندش متحمل شده اند ادامه می دهد: "از کدام مشکلات برای آقایان بگویم؟ تاسف می خورم که نمایندگان به جای اینکه کاری کنند تا این جوانان از زندان آزاد شوند و از نیروی جوان آنها برای آبادانی کشور استفاده شود، نسبت به شرایط اسف بارعزیزانی که عمرشان در پشت میله ها از بین می رود بی تفاوت هستند. شبنم الان چهار سال در زندان است. از بیست و دوسالگی و تمام جوانی اش را در زندان گذرانده است. در این چهار سال روز بروز نحیف تر شده و مشکلات جسمانی پیدا کرده است. وقتی هم که می خواهند برای مثلا مشکلات دندانش به بیرون از زندان بیاورند هزار فریب کاری انجام می دهند تا ما نفهمیم و به دندانپزشکی نرویم. یک مرخصی استعلاجی هم نمی دهند در حالیکه دختر من طبق قانون باید از حق آزادی مشروط استفاده کند."
فاطمه الوندی مادر مهدی محمودیان هم خاطرنشان می کند: "عزیزانمان در زندان هواخوری که ندارند، بهداشت و امکانات که زیر صفر است، مواد غذایی فوق العاده کم کیفیت است، اینها همه یک طرف، رفتار و برخوردی که با بچه ها دارند طرف دیگر. تا می توانند به بچه ها زور می گویند و اهانت می کنند... حالا نمایندگان محترم بگویند کدام یک از این شرایط رضایت بخش است؟ امیدوارم آن روز دیر نباشد که جای این آقایان با بچه های ما عوض شود تا کمی هم آنها از این نعمت بهره ببرند. ببینید ما که می دانیم رحم و مروت دیگر نیست، اما تنها چیزی که از نمایندگان مجلس انتظار داریم این است که صدای ما را بشنوند و درد ما را حس کنند. اگر کاری هم نمی توانند انجام دهند حداقل درد ما را حس کنند و کمی با ما همدردی کنند."
همچنین مهدی دواتگری، یکی دیگر از اعضای کمیته امنیت کمیسیون امنیت ملی پس از این بازدید گفته است که طبیعی است که ممکن است در زندان ادعاهایی طرح شود و ما نمی‌توانیم بگوییم که هر ادعایی درست است بلکه این حرف‌ها مستلزم بررسی است.
فرزانه میرزاوند، همسر سیامک قادری روزنامه نگار محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در واکنش به موضعگیری اعضای بازدید کننده از زندان متذکر می شود: "خیلی ناراحت هستم که در داخل بند نیستم تا از نزدیک ببینم این هتل اوین چند ستاره دارد اما مسئله ای که وجود دارد این است که مهم نیست بچه های ما در زندان چه شرایطی دارند بلکه مهم این است که آیا قانون در مورد آنها اعمال می شود یا نه؟ باز تکرار می کنم ما داخل زندان نیستیم اما از مرگ ستار بهشتی و تغییر رئیس زندان ما می بینیم که عزیزان ما چه فشاری را در آنجا تحمل می کنند و چه برنامه هایی دارد آنجا اجرا می شود."
میرزاوند تصریح می کند: "ما از نمایندگان مجلس می خواهیم بررسی کنند که آیا زندانیان ما از حقوق ابتدایی خود می توانند استفاده کنند؟ آیا آنها و خانواده هایشان بعد از کلی نامه نگاری به دادستانی و پیگیری موفق به ملاقات حضوری می شوند؟ آیا زندانیان بیمار ما حق استفاده از مرخصی استعلاجی را دارند؟ بارها اتفاق افتاده که رفتارها با خانواده ها خیلی خشن بوده است برای نمونه در مواقعی خانواده ای از شهرستان آمده یا از سر کار آمده اما اجازه ملاقات به وی داده نشده است. واقعا نمی دانم نمایندگان چه دیده اند آیا فرش کف اتاق یا تلویزیون را دیدند که می گویند زندان هتل است؟ در بین زندانیان کسانی هستند که سالها و ماههاست در زندان بسر می برند و یکبار نتوانستند آسمان را ببینند. در این سی و یکماه که همسرم در زندان است از حق تلفن محروم بوده و در این مدت ما تنها سه بار ملاقات حضوری داشتیم که آخرین بار آن یکسال و نیم پیش بوده است. در این مدت اجازه مرخصی هم به او داده نشده است. اینها نمونه هایی از عدم دسترسی زندانیان به حقوق ابتدایی خودشان است. در این وضعیت آیا باز می توان ادعا کرد شرایط زندان و وضعیت زندانیان خوب است؟"
گفتنی است، در سال ۸۸ نیز تعدادی از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس از زندان اوین و وضعیت تعدادی از زندانیان سیاسی بازدید کردند، اما پس از مدتی گزارش ناقصی ارائه دادند که در آن به هیچیک از مسائل و مشکلات زندان و زندانیان سیاسی اشاره نشده بود.

Mittwoch, 23. Januar 2013

محکومیت اعدام نوجوان ایرانی‌ توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل


علی‌ اخوان پور:
با توجه به اعدام‌های اخیر در ملأ عام،دیده جهانیان این روزا مجددا به سوی جنایت و اقدامات ضّد بشری حکومت ایران سوق داده شده،امید است با فشار جهانی‌ مبارزه با اعدام بتوان جان محکومین به این حکم ضد انسانی‌ را گرفت.حال آنکه اعدام در حضور مردم خود کاری ضد انسانی‌ محسوب میشود و باید در این مورد نیز اقداماتی صورت گیرد:

شورای حقوق بشر سازمان ملل، اعدام علی نادری در زندان رجایی‌شهر کرج را تکان‌دهنده و مخالف میثاق‌ جهانی حقوق کودک و نوجوان خوانده است. نادری هنگام ارتکاب قتل ۱۷ سال و زمان اعدام ۲۱ سال داشت.

شورای حقوق‌بشر سازمان ملل، خبر اعدام علی نادری در زندان رجایی‌شهر را شوک‌آور خوانده است. سخنگوی ناوی پبلای، کمیسرعالی حقوق‌بشر سازمان ملل می‌گوید، ایران از امضاءکنندگان میثاق بین‌المللی حقوق کودکان و پیمان‌نامه حقوق شهروندی است و باید مانع اعدام بزهکارانی شود که هنگام ارتکاب جرم، سن قانونی نداشته‌اند.
علی نادری روز پنجشنبه ۲۸ دی‌ماه در زندان رجایی شهر کرج به دار آویخته شد. وی به دلیل مشارکت در قتل زنی سالخورده از بستگان خود به مرگ محکوم شده بود و هنگام ارتکاب قتل ۱۷ سال سن داشت.
این قتل طی سرقت از خانه مقتول روی داده بود. دو جوان دیگر نیز شریک جرم پرونده هستند که به اتهام مشارکت در سرقت، هر یک به پانزده سال زندان محکوم شده‌اند.

سخنگوی ناوی پیلای، ضمن ابراز تاسف عمیق از اعدام علی نادری، افزوده که ایران از پاییز سال ۲۰۱۱ چنین مجازاتی در مورد نوجوانان بزهکار اعمال نکرده بود. وی گفته که به نظر می‌رسید مقامات ایرانی می‌کوشند از چنین اقداماتی پرهیز کنند.

شورای حقوق‌بشر سازمان ملل هم‌چنین از سرنوشت پنج ایرانی دیگر نیز ابراز نگرانی کرده که احکام اعدام‌شان از سوی دیوان‌عالی ایران تایید شده است. سخنگوی ناوی پیلای گفته که با توجه به اخبار مربوط به شکنجه متهمان، در محاکمه عادلانه این پنج نفر تردید وجود دارد.


این پنج نفر، فعالان سیاسی عرب هستند که از سوی دادگاه انقلاب اهواز محکوم به مرگ شده‌اند. آن‌ها به نقل از سازمان حقوق‌بشر اهواز، در آخرین جلسه دادگاه خود گفته‌اند که تحت شکنجه‌های روحی و جسمی مجبور به اعترافاتی شده‌اند که وزارت اطلاعات به آن‌ها دیکته کرده بود.

اعدام علی (کیانوش) نادری در کرج، از سوی سازمان عفو بین‌المللی نیز محکوم شده است. این سازمان در بیانیه‌خود، این اعدام را نشان‌دهنده بی‌توجهی اسفناک جمهوری اسلامی به معیارهای بین‌المللی خواند. آن هریسون، معاون بخش خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بین‌الملل گفت: «ایران از معدود کشورهای جهان است که برخلاف الزام‌های بین‌المللی حقوق‌بشر ‌به اعدام نوجوانان بزهکار مبادرت می‌کند.»

۴۰۰ مورد اعدام ظرف یک ‌سال

احمد شهید‌، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور ایران نیز در آخرین گزارش خود در سپتامبر ۲۰۱۲، مقامات ایرانی را به متوقف کردن اعدام نوجوانان فراخوانده بود.

طبق آمار نهادهای حقوق‌بشری، بیش از ۴۰۰ نفر در سال گذشته در ایران به دار آویخته شده‌اند. شورای حقوق‌بشر سازمان ملل دولت ایران را به رعایت تعهدات بین‌المللی و هنجارهای جهانی حقوق شهروندی و حقوق کودک و نوجوان فراخوانده است. این شورا هم‌چنین سیاست قوه قضاییه ایران در اعدام مجرمان و متهمان در ملاءعام را محکوم ساخته است. در بیانیه این شورا آمده که تنها در سال ۲۰۱۲ میلادی، ۵۵ مورد اعدام در ملاءعام در ایران به مورد اجرا در آمده است.

آخرین نمونه اعدام در ملاءعام، روز یکشنبه (۲۰ ژانویه/اول بهمن) در پارک هنرمندان تهران انجام گرفت. محکومان دو جوان ۲۴ ساله بودند که پس از "زورگیری" و ضبط صحنه ارتکاب جرم توسط دوربین مدار بسته شناسائی، دستگیر و با محاکمه سریع به اعدام محکوم شدند.

Dienstag, 22. Januar 2013

عزل و نصب یک شب جنایت کار کهریزک



علی‌ اخوان پور:
سخن چندانی در این زمینه نیست جز این مطلب که آقایانی که علناً به شعور مردم توهین می‌کنید،با احساسات مردم بعضی‌ می‌کنید،به یک جنایت کار چون از خودتان است پست و مقام می‌دهید و در جای دیگری مراسم اعدام جوانی را برپا می‌کنید که جرمش دزدی ۷۵۰۰۰ تومانی است،آیا این است عدالت دین و رسالت شما اگر این چنین است که وای بر شما و دینی که شما رسالت آن را دارید.این جز دیکتاتوری چیز دیگری نیست.

متاسفانه در خبرهای دیروز آماده بود که مرتضوی جنایت کار کهریزک از سمت خود عزل شد و امروزمجددا پست جدیدی گرفت.

خداحافظی تلخ خانم ستوده با فرزندانشان


علی‌ اخوان پور:
درست چند روز پیش بود که مرخصی آمدن خانم ستوده باعث خوشحالی همگان شده بود ولی‌ متاسفانه امروز با دیدن خبر بازکشت مجدد ایشان به زندان و خداحافظی تلخ ایشان با فرزندانش موجبات غم و اندوه بسیاری فراهم کرد:

می شود گفت که: نسرین بازداشت شد.



رضا خندان:قبل از آمدن او به مرخصی با تاکید به او گفته بودند که این مرخصی طولانی و به نوعی دائمی خواهد بود. وگرنه نسرین اعلام کرده بود که حاضر نیست پس از ٢ سال و نیم, به مدت ٣ روز به مرخصی برود. مرخصی ٣ روزه بیشتر موجب خواهد شد آرامش بچه ها از بین رفته و وضع روحی آنها به هم بریزد. استدلال او کاملا درست بود همین طور هم شد.
ساعت ١١ امشب در حالی که بچه ها گریه میکردند و حاضر نبودند از مادرشان جدا شوند و از طرف دیگر همه ی دوستان و همراهان از این احضار شوکه بودند نسرین وارد زندان شد.
او چمدان مسافرت را که آماده کرده بود خالی و با وسایل زندان پر کرد و رفت ... !!

Montag, 21. Januar 2013

اعتراض زندانیان سیاسی به انتقال ابوالفضل قدیانی


علی‌ اخوان پور:
در خبر‌ها خواندم که ۳۹ زندانی سیاسی در نامه ای‌ به رئیس قوه قضائیه نسبت به تبعید ابوالفضل قدیانی به زندان قزل الحصار که مختص به زندانیان کیفری می‌باشد اعتراض کردند.
از آنجا که یک زندانی در زندان از حداقل امکان بهر ماند است لذا تبعید یک زندانی سیاسی که اغلب از افراد روشنفکر و تحصیل کرده میباشند به یه زندانی که مخصوص اشرار است
میتواند یک نوع شکنجه روحی قلمداد شود.اصولا یه قبیل کارها در حکومت ایران که ناقض حقوق بشر می‌باشد بسیار اتفاق می‌افتد.


در این نامه که خطاب به آیت‌الله صادق آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه، نوشته شده و متن آن در وب‌سایت «کلمه» انتشار یافته هم‌چنین از افزایش فشار بر زندانیان بند ۳۵۰ اوین و علاوه بر آن، فرستادن هفت تن از دراویش نعمت‌اللهی زندانی در این بند به سلول‌های انفرادی خبر داده شده است.

این نامه می‌نویسد: «از حدود دو ماه پیش به دنبال افشای شکنجه‌های منجر به قتل ستار بهشتی [وبلاگ‌نویس منتقد] به وسیله جمع کثیری از همبندی‌های وی در بند ۳۵۰ اوین، برخوردها، محدودیت‌ها و فشارهای روزافزونی متوجه زندانیان سیاسی در این بند شده است. طی این مدت تعدادی از زندانیان برخلاف ضوابط و مقررات قانونی تبعید و اجبارا به زندان‌هایی با شرایط نامناسب در استان‌های دیگر منتقل شده‌اند.»

در این نامه هم‌چنین خطاب به آملی لاریجانی آمده‌است که: «آقای قدیانی و دیگر همبندهای ما قربانی ایستادگی‌شان در برابر خودکامگی و اقدامات خلاف قانون قضات و ضابطین قضایی از جمله دستور غیر قانونی ابوالقاسم صلواتی شده‌اند، که شما مدیریت آنها را بر عهده دارید.»

در بخش دیگری از این نامه آمده‌است: «از آنجا که برخوردهای مورد اشاره مغایر اصول ۳۳، ۳۶، ۱۵۹ قانون اساسی و ماده ۲ مجازات اسلامی است از شما به عنوان مدیر ارشد قوه قضاییه و مسئول جلوگیری از تمامی تخلفات یاد شده می‌خواهیم ضمن اصلاح خطاهای صورت گرفته و بازگرداندن زندانیانی که طی این مدت بدون هیچ محمل قانونی به زندان‌های واقع در حوزهٔ قضاییه استان البرز تبعید و یا به بازداشتگاه‌های امنیتی منتقل شده‌اند، نسبت به توقف سیاست‌های خودسرانه و غیر قانونی و اعمال فشار به زندانیان ۳۵۰ دستور اکید صادر کنید.»

وضعیت ابوالفضل قدیانی

در نامه مذکور آمده است که ابوالفضل قدیانی در سن ۶۸ سالگی به شدت از انواع بیماری‌های جسمی به خصوص نارسایی قلبی رنج می‌برد و انتقال او به زندان مجرمان کیفری در حالی صورت گرفته که پزشکی قانونی پیشتر به دلیل شدت بیماری نظر به عدم تحمل کیفر او داده بود.

۳۹ زندانی این بند از زندان اوین در ادامه با اشاره به این اقدام قوه قضاییه خطاب به رییس این قوه می‌نویسند: «از آنجا که به خوبی می‌دانید مطابق ماده ۸ قانون آیین دادرسی مدنی هیچ مقام رسمی و هیچ سازمان دولتی نمی‌تواند حکم نهایی دادگاه را تغییر دهد و با توجه به اینکه حوزه قضایی و سیاسی استان البرز مستقل از استان تهران است و این اقدام علیه همبندی‌های ما فراتر از مجازات مندرج در متن احکام آنها است، انتظار داریم با عاملان و آمران تخلفات به عمل آمده برخورد شود و از مداخلات غیرقانونی عوامل قضایی و نیز عوامل امنیتی-اطلاعاتی، در امور زندانیان سیاسی و مدیریت بند ۳۵۰ و بندهای مشابه جلوگیری به عمل آید.»

ابوالفضل قدیانی که از او به عنوان یکی از مسن‌ترین زندانیان سیاسی ایران یاد می‌شود پیش از انقلاب نیز در زندان قزل‌حصار محبوس بوده و این هفته در زمان انتقالش به زندان قزل‌حصار گفته است: «ملت ما بیش از صد سال است با استبداد مبارزه می‌کنند ولی هنوز موفق نشده‌اند استبداد را ریشه‌کن کنند و در مقاطع تاریخی نیز که فرصت محو استبداد بوجود آمد از آن درست استفاده نکرده‌اند. مشکل امروز کشور، نیز استبداد مطلقه فقیه در قالب استبداد دینی است که خود بدترین نوع استبداد است.»

ابوالفضل قدیانی هم‌چنین در نامه‌ای که روز شنبه، ۹ دی‌ماه، منتشر شد با اظهار این نظر که روز نهم دی بیانگر «حقارت استبداد» در ایران است پیشنهاد کرده بود که این روز به عنوان «روز نکبت استبداد دینی» نام‌گذاری شود.

این در حالی است که تجمع روز نهم دی در سال ۱۳۸۸ که در واکنش به اعتراض گسترده حامیان جنبش سبز و معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در این سال برگزار شد از سوی مقامات جمهوری اسلامی به عنوان «معجزه» و «تجمع چند ده میلیونی» توصیف شده‌است.

افزایش فشار بر دراویش زندانی

در بخش دیگری از نامه این زندانیان سیاسی آمده‌است که «هنوز بیش از یک روز از تبعید آقای قدیانی نگذشته بود که هفت نفر از دیگر زندانیان این بند که از دراویش مظلوم نعمت اللهی که خود حقوقدان و وکیل دادگستری هستند یعنی آقایان حمید مرادی، مصطفی دانشجو، افشین کرم پور، فرشید یدللهی، امیر اسلامی، رضا انتصاری و امید بهروزی را نیز به همان شیوه که توضیح داده شد برخلاف قانون به سلول‌های انفرادی منتقل کرده‌اند که هنوز از سرنوشت آنان اطلاعی در دست نیست.»

این اقدام پس از آن صورت می‌گیرد که تنش میان حکومت جمهوری اسلامی با دراویش در هفته جاری شدت یافته و ازجمله هجوم ماموران امنیتی به یک منزل محل برگزاری مجالس درویشان در شهرکرد با ایستادگی دراویش مواجه شد.

Sonntag, 20. Januar 2013

سریال اعدام‌های روزانه در ایران



علی‌ اخوان پور:
شرم بر انسان هایی که به هر دلیل این چنین جان انسان‌ها را میگیرند،این سریال اعدام که هر روز در مسلخ گاه جمهوری اسلامی تا به کی‌ ادامه خواهد داشت و شرم بر مردمی که گوئی بویی از انسانیت نبرده اند که این صحنه را به تماشا نشسته اند.با کامل تأسف خبری از اعدام امروز :

دو فردی که به اتهام زورگیری در ایران مجرم شناخته شده بودند، بامداد امروز (یکشنبه، اول بهمن) در تهران اعدام شده‌اند.
این دو نفر در جریان رسیدگی به پرونده "زورگیری در تهران" بازداشت شده بودند.
به گزارش رسانه‌های ایران، مراسم اعدام این دو نفر صبح امروز در ضلع شمالی پارک هنرمندان تهران و در ملاءعام اجرا شده است.
این دو نفر در ارتباط با فیلمی بازداشت شده بودند که با یک دوربین مداربسته ثبت و در آذرماه امسال در سایت یوتیوب کلیک منتشر شد.
در این فیلم چهار نفر دیده می‌شوند که با حمله به یک عابر در خیابان، کیف او را به زور گرفته و یکی از آنها با قمه به او ضربه می‌زند.
گزارش شده است که تلویزیون دولتی ایران هم این فیلم را پخش کرده است.
انتشار این فیلم واکنش افکار عمومی ایران را به دنبال داشت و در پی این واکنش‌ها، صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران، مجازات "به کارگیری سلاح سرد یا گرم" را یکسان خواند و کلیک گفت که زورگیری "در حکم محاربه، و مجازات آن اعدام است."
در جریان رسیدگی به این پرونده، پلیس ایران ۴ نفر را بازداشت کرد.
بر اساس اعلام دادستان تهران، همه این ۴ نفر کمتر از ۲۴ سال سن داشتند.
شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی دی ماه امسال، دو نفر از این متهمان را به جرم "محاربه و افساد فی‌الارض" به اعدام و دو نفر دیگر را به ۱۰ سال زندان و ۵ سال تبعید کلیک محکوم کرد.
رئیس قوه قضائیه ایران پیش از این گفته بود که "مجازات‌های بدیل دیگری" نیز برای جرم زورگیری وجود دارد، اما این نهاد قضایی ایران، برای "بالا بردن هزینه اعمال شرورانه و برخورد قاطع، مجازات اعدام را انتخاب کرده است."
خبرگزاری دانشجویان ایران گزارش داده است که جسد این دو فرد، پس از اعدام برای نزدیک به ۲۰ دقیقه "بالای دار" بود.
.دو 'زورگیر' در ایران اعدام شدند
.دو 'زورگیر' در ایران اعدام شدند
.دو 'زورگیر' در ایران اعدام شدند
.دو 'زورگیر' در ایران اعدام شدند
.دو 'زورگیر' در ایران اعدام شدند
.دو 'زورگیر' در ایران اعدام شدند
.دو 'زورگیر' در ایران اعدام شدند

فردی که می‌داند تا ساعتی‌ دیگر اعدام میشود و کسانی‌ که میتوانند گرفتن جان یک انسان را به تماشا بنشینند چه حسی دارند



علی‌ اخوان پور:
سعی می‌کنم خود را جای کسانی بگذارم که تا چند ساعت دیگر در پارک هنرمندان شهر تهران، به دار آویخته خواهند شد و دنیا را از دید کسانی ببینم که فقط چند ساعت زنده‌اند. هر چند این دو نفر را به جز چند مطلبی که در سایت‌ها خوانده‌ام، نمی‌شناسم و مجهولات بی‌شماری در رابطه با آن‌ها وجود دارد ولی با این‌حال تمایلی ندارم در مورد این دو شخص بیش‌تر از این بدانم تا بدون حس تنفر به علت رفتار زشت آن‌ها، فقط حس دو نفر اعدامی را آن‌هم به صورت ناقص تصور کنم.
نمی‌دانم به آن‌ها گفته‌اند که فردا صبح زود به وقت تهران قرار است، اعدام شوند یا نه! اگر جواب منفی است که در حال حاضر آن‌ها خوابیده‌اند و یا تا ساعاتی دیگر مانند همه شب‌های دیگر خواهند خوابید؛ هر چند که آرامش از چشمان و ذهن این دو نفر مدت‌ها است که رفته ولی با این حال خواب حتی با کابوس‌های وحشتناک بسیار شیرین‌تر از مرگ خواهد بود. اگر خبر داده‌اند که قرار است صبح اعدام شوند در این لحظات آخر حتما مثل مرغ سر کنده این طرف و آن طرف می‌روند و نمی‌توانند آرام و بی‌قرار در یک جا بنشینند.
حتما برای آن‌ها لحظات به سرعت برق و باد در حال گذر است و این‌که تا چند ساعت دیگر، وقت آن خواهد رسید که آماده شده و به محل اعدام بروند، دیوانه‌شان می‌کند. احتمالا به  فکر فرارند ولی خیلی زود ناامید خواهند شد چون می‌دانند که سربازان و نگهبانان هم می‌دانند که کسانی که در حال مرگ می‌باشند تمام سعی خود را می‌کنند که رها شوند و مطمئنا تمام پیش‌بینی‌ها را سربازان در این زمینه کرده‌اند. بعد از ناامیدی، ترس و دلهره، حس پشیمانی بارزترین حس آن‌ها است.
شاید آن‌ها به این فکر می‌کنند که چرا سرانجام کارهایشان این‌گونه رقم زده شده است؟
شاید به بچگی‌هایشان فکر می‌کنند؛ به دوستانی که داشته‌اند و الآن دکتر و مهندس شده‌اند و دائم از خود می‌پرسند چرا ما نتوانستیم؟
شاید به تمامی آرزوهایی که داشته‌اند فکر می‌کنند! به این فکر می‌کنند چه نقشه‌هایی برای آینده داشته‌اند که حال بر باد رفته‌اند و یا به همه خاطرات شیرین و تلخ فکر می‌کنند؛ در حال حاضر حتی خاطرات تلخ هم، بسیار شیرین خواهند بود.
شاید به مادران مریض و پیرشان فکر می‌کنند که بعد از مرگ پسرهایشان چه بر سر آن‌ها خواهد آمد؟ یا نگران جهیزیه خواهران خودشان می‌باشند. شاید پدران پیری داشته‌اند که تنها حامی آن‌ها، همین پسرهای لاابالی بوده‌اند. به پدرانی فکر می‌کنند که از کودکی آن‌ها را وادار می‌کرد، با خلاف کردن پول به دست بیاورند. شاید الآن تنها خواسته آن‌ها دیدار نهایی با پدر معتاد و مادر بیمارشان است.
شاید به دختر همسایه و یا کوچه بغلی  فکر می‌کنند که چقدر دل‌ربا بوده و یا شاید به پدران آن دختران فکر می‌کنند که به خاطر بی‌پولی این دو جوان دیلاق، جواب رد به آن‌ها داده است. شاید به همه خوشی‌ها و عشق‌بازی‌ها با این دختران فکر می‌کنند.
حتما به خنده‌های مستانه و از روی غرور آن روز که زورگیری کرده بودند، فکر می‌کنند و الآن در آخرین لحظات خود را ابله فرض می‌کنند و به حماقت خود، پی برده‌اند.
حتما در این لحظات دستان و تمام بدن آن‌ها، بی‌اختیار می‌لرزد و زلزله‌ای چند ریشتری در قلب آن‌ها به هنگام شنیدن کوچک‌ترین صدایی از ترس این‌که جلادها به سراغ آن‌ها آمده‌اند، اتفاق می‌افتد. حتما چمباتمه زده‌اند و می‌گریند؛ گاه با صدای بلند و گاه به آرامی و دیوانه‌وار این چرخه ادامه می‌یابد.
شاید الآن آن‌ها به دقت به اطراف می‌نگرند و به دقت گوش می‌دهند تا از آخرین لحظات استفاده کنند. شاید در حال توبه‌اند و خدا را توانسته‌اند بهتر از قبل درک کنند؛ چون این تنها راهی است که می‌تواند برای آن‌ها قدری آرامش هدیه دهد.
شاید هنوز هم امیدوارند که همه این‌ها یک کابوس است و به زودی تمامی آن‌ها تمام خواهند شد؛  هر چند ساعت، چند لحظه‌ای امیدوارم شده ولی به زودی باز ناامید می‌شوند. شاید آن‌قدر از این دنیا خسته‌اند که با کمال میل به آغوش مرگ خواهند رفت.
نمی‌دانم چه می‌کشند ولی …
خبر اعدام در ورزشگاهی در شهر سبزوار، بی‌اختیار ذهن من را به سمت افغانستان طالبانی سوق داد. به کشور و زمانی که خشونت کاملا عریان بود و هیچ‌کس از این‌که رفتاری غیرانسانی را انجام می‌دهد، ترسی نداشت. حکومتی که قوانین تصویب شده در آن به جای عدالت، وحشی‌گری را ترویج می‌داد. در افغانستان نیز اعدام‌ها در ورزشگاه‌هایی مانند غازی انجام می‌شد و این به معنی تفریح و لذت بردن مردم از زجر کشیدن و کشته شدن بود؛ به مانند نبرد انسان‌ها و حیوانات درنده در روم که در آن انسان‌ها از کشته شدن دیگر هم‌نوعان خود لذت می‌بردند. جای تاسف دارد که ایران نیز به این فهرست پلید اضافه شد و در این کشور، مردم در سکوها به نظاره می‌نشینند و زن و مرد در کنار هم از کشته شدن یک نفر فریاد رضایت سر می‌دهند.
اعدام‌های صورت گرفته به خصوص در ایران به جای این‌که در عمل بتوانند آمار جرم را کاهش دهند، بیش‌تر برای آرام شدن وجدان‌ها و سرکوب گذاشتن بر واقعیت و چرایی وقوع جرم‌ها انجام می‌شوند. زمانی که اعدامی صورت می‌گیرد، در ظاهر به این معنی است که کننده جرم از بین رفته است و به این ترتیب، شانس تکرار جرم کاهش خواهد یافت. حال آن‌که، اعدام در این‌جا سرکوب گذاشتن بر واقعیت و مسکن کوتاه‌مدت است و در این باره باید ریشه‌یابی شده و چرایی وقوع جرم پیدا شود و شانس وقوع دوباره آن به صورت حقیقی کاهش یابد.
موافقان اعدام علاوه بر این‌که معتقد می‌باشند اعدام یک فرمان الهی است، از طرفی معتقدند که اعدام می‌تواند آمار وقوع جرم در جامعه را کاهش دهد. با این حال، با بررسی آمارهای رسمی به راحتی می‌توان به این نتیجه رسید، اعدام که سخت‌گیرانه‌ترین نوع مجازات است هیچ تاثیری در کاهش وقوع قتل‌ها در ایران نداشته و در برخی سال‌ها افزایش قابل توجهی نیز داشته است. برای نمونه، آمار قتل در ایران و در سال ۱۳۸۰، ۲۱۹۵ مورد بوده است که این میزان در سال ۱۳۸۹ به ۲۲۷۷ مورد رسیده است. این در حالی است که در این سال‌ها آمار اعدام‌ها به صورت سالانه افزایش یافته است. آمار اعدام‌ها در سال ۷۸، ۱۶۵ مورد بوده که این آمار در سال ۹۰ به ۵۵۲ تا ۶۷۶ مورد افزایش یافته است. این آمار آشکارا نشان می‌دهد که اعدام‌ها تاثیری در کاهش وقوع قتل و در کل جرم در ایران نداشته است. حتی در امریکا به عنوان یکی از کشورهایی که بیش‌تر آمار اعدام را دارد، نشان داده شده است که وقوع قتل در ایالاتی که اعدام منسوخ شده است به مراتب کم‌تر از سایر ایالات‌های آن کشور است.
اعدام علاوه بر این‌که تاثیری بر کاهش میزان وقوع جرم نداشته و ندارد، از طرفی وقوع اعدام‌ها افزایش خشونت در جامعه را نیز موجب می‌شود. با وجود اعدام آن‌هم در ملاعام و به شیوه دار زدن که عمدتا هم‌راه با درد فراوان است و با استقبال مردم نیز مواجه می‌شود، زشتی و قبح یکی از وحشیانه‌ترین رفتارهای انسانی از بین رفته و عادی می‌شود. وقتی بسیاری از روان‌شناسان از تاثیر دیدن صحنه‌های خشن فیلم‌ها و بازی‌های رایانه‌ای در جامعه، بیم دارند؛ چطور است که اعدام نمی‌تواند بر جامعه تاثیر گذاشته و خشونت را رواج دهد؟
از سویی، مجازات اعدام صورت می‌گیرد که نشان داده شود کشتن یک انسان، عملی صحیح نیست ولی اعدام مگر چیزی جز کشتن یک انسان دیگری است؟ اگر عملی ناصواب باشد هرگز نمی‌توان آن را با همان عمل ناصواب پاسخ داد و در بیش‌تر مواقع هر کار زشتی تا ابد و در هر شرایطی زشت و پلید می‌باشد. در این نوع جوامع، اصولا کشتن کار ناپسندی نیست و در بسیاری از مواقع مردم خود خواستار کشتن دیگران می‌باشند و به آن مشروعیت می‌دهند. در این‌جا ملاک عمل کشتن نیست و شخصی که آن را انجام می‌دهد می‌توان آن عمل را زشت و یا صحیح جلوه دهد. در این باره، ویکتور هوگو می‌گوید: «آيا گمان داريد، اعدام درس عبرت است؟ چرا؟ به خاطر آن‌چه درس می‌دهد؟ مگر چه می‌آموزيد با اين درس عبرت؟ اين را كه نبايد كشت؟ نبايد كشت را با چه می‌آموزيد؟‌ با كشتن؟»
یک اشکال عمده اعدام نیز این است که اعدام بازگشتی ندارد و اگر به فرض، حکم اعدامی صادر و انجام شود و بعد از مدتی خلاف آن ثابت شد آیا می‌توان فرد مورد نظر را دوباره به زندگی برگرداند؟ حال آن‌که نمونه‌های فراوانی از این اشتباهات دیده شده است و یا به علت اعدام و بسته شدن پرونده دیگر واقعیت عیان نشده است. موريس گارسن در این زمینه می‌گوید: «چون اعدام جبران‌ناپذیر است، با سایر مجازات‌ها فرق دارد و دلیل مخالفت‌ها با اعدام به همین خاطر است.»
با تمامی این‌ها، متاسفانه در داخل ایران بسیاری با این نوع مجازات‌ها موافق می‌باشند و حتی ساعت‌ها منتظر می‌مانند تا زجرکشیدن یک یا چند نفر بر اثر دار زده شدن را ببینند و با بیش‌تر شدن دست و پا زدن‌های آن‌ها در هنگام دار زده شدن، هیجان‌زده می‌شوند و آن‌ها از این صحنه‌ها فیلم برداشته و ساعت‌ها درباره آن با بقیه صحبت می‌کنند. این‌که در مراسم اعدام ساعت‌ها زودتر مردم به محل آن آمده و مشتاقانه منتظر اعدام یک انسان می‌باشد، معنی جز این‌که خشونت در جامعه نهادینه شده است را ندارد. در نهایت، به علل مختلف که خلاصه‌وار در متن بالا بدان اشاره شد، ناکارآمدی اعدام ثابت شده است و در بسیاری از کشورها مجازات اعدام در سال‌های اخیر منسوخ گشته است.