سحر ادامه داد: چند ماه بیشتر نبود که به عنوان منشی در مطب مرد دندانپزشک استخدام شده بودم. فکر میکردم او آدم خوبی است و مشکلی با هم نخواهیم داشت. البته اوایل با من خیلی مهربان رفتار میکرد تا اینکه یک شب به من آبمیوه تعارف کرد.
همه مریضها رفته بودند و تقریبا آخر شب بود و من میخواستم به خانه بروم. مرد دندانپزشک اصرار کرد که با هم آبمیوه بخوریم و من هم قبول کردم. چند لحظه بعد از اینکه آبمیوه را خوردیم من دیگر متوجه چیزی نشدم و وقتی بههوش آمدم متوجه شدم مورد آزار قرار گرفتهام. وقتی به مرد دندانپزشک اعتراض کردم و گفتم از دستش شکایت میکنم من را تهدید کرد.
دختر جوان مدعی شد در تمام این مدت مرد دندانپزشک به او تعرض میکرد و او از ترس، سکوت کرده بود. با اعلام این شکایت ماموران پلیس تحقیقات خود را آغاز و از مرد دندانپزشک بازجویی کردند. این مرد مدعی شد آنچه در موردش گفته شده دروغ است.
با این حال پرونده به شعبه ۷۹ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد تا بازجوییها در این شعبه ادامه پیدا کند. دختر جوان یکبار دیگر شکایتش را در برابر قضات این شعبه مطرح کرد و گفت: مرد دندانپزشک از سال ۸۶ به من تعرض میکرد و هربار که معترض میشدم تهدیدم میکرد و میگفت من را میکشد. به همین دلیل مجبور بودم سکوت کنم. بعد از دوسال او مرا پیش یک ماما فرستاد و من تحت درمان قرار گرفتم.
قضات برای اینکه بتوانند ادعای این دختر را مورد بررسی قرار دهند از زن ماما بازجویی کردند. او گفت دختر جوان به مطبش رفته و تحت معاینه قرار گرفته است. این زن گفت: من آشناییای با مرد دنداپزشک ندارم و نمیدانم چه بین او و منشیاش گذشته است.
دختر جوان به من مراجعه کرد و من هم او را معاینه کردم و بعد هم رفت. دارویی هم برایش تجویز نکردم. این در حالی بود که دختر شاکی مدعی بود زن ماما برایش دارو تجویز کرده است. وقتی نسخه مورد ادعا بررسی شد، فاش شد این زن برخلاف ادعایش برای دختر جوان دارو تجویز کرده است.
زن ماما یکبار دیگر مورد تحقیق قرار گرفت و اینبار گفت: این دختر دچار عفونت شده بود و داروها به همین خاطر برای او تجویز شد اما من او را مورد جراحی قرار ندادم.
این در حالی بود که مرد دندانپزشک همچنان منکر رابطه با منشیاش بود. اینبار دختر جوان برای اثبات ادعایش گفت: مرد دندانپزشک جای چند زخم روی بدنش دارد و من میتوانم با جزییات تمام بگویم این زخمها کجاست.
وقتی این دختر مشخصات زخمها را گفت و مرد دندانپزشک مورد تنپیمایی قرار گرفت و گفتههای دختر ثابت شد، مرد دندانپزشک یکبار دیگر اتهامش را انکار کرد و گفت: من زن و سه فرزند دارم. شاید خودم در مورد زخمهایم صحبت کردم و منشی جوان هم یادش مانده و حالا میخواهد از این راه اخاذی کند. او چون میداند من آدم ثروتمندی هستم، میخواهد از من پول بگیرد.
بعد از پایان بازجوییها و تشکیل دادگاه هیات قضات مرد دندانپزشک را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه کرد و در اتهام رابطه نامشروع مجرم شناخت و به ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم کرد.این رای مورد اعترض مرد دندانپزشک قرار گرفت اما از سوی قضات دیوانعالی کشور تایید شد پرونده برای اجرای حکم به دادسرا فرستاده شد.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen