غرب همزمان با اعمال فشار فزاینده روی برنامه هستهای ایران از چند جبهه ضربههای فلجکنندهای به حکومت ایران وارد کرده است؛ تحریمها، کشتار هدفمند دانشمندان هستهای و عملیات خرابکاری سایبری مانند ویروس استاکسنت از جمله اقدامهای غرب علیه ایران بوده است.
مهدی خلجی، عضو ارشد مؤسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در این مقاله به کشورهای غربی توصیه کرده درمورد نقض حقوق بشر در ایران اطلاعرسانی کنند:
تردیدی نیست که حکومت ایران از ناحیه این ضربهها آسیب خورده اما رهبران آن از این موقعیت به نفع خود بهرهبرداری کردهاند؛ تمرکز یک بعدی غرب روی پرونده هستهای ایران به دولتمردان این کشور اجازه داده تا موارد نقض حقوق بشر را گستردهتر کنند.
در واقع پس از تظاهرات معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ در ایران موارد نقض حقوق بشر بهطور قابل توجهی در این کشور وخیمتر شده است؛ اقدامی که ازسوی آمریکا و اروپا نادیده گرفته شده و این فاجعهای با پیچیدگیهای استراتژیک عمیق برای غرب است.
سیستم حقوقی ایران ازجمله نهادهایی است که اجازه داده موارد بیشمار نقض حقوق بشر در این کشور صورت بگیرد؛ تبعیض علیه زنان و اقلیتهای قومی و دینی و اعمال مجازاتهای کیفری سنگین مانند سنگسار ازجمله این موارد هستند.
دینمداران حاکم در ایران حقوق بشر را «اختراع غرب» میدانند که به گفته آنها برای تضعیف فرهنگ و حاکمیت اسلامی مورد استفاده قرار گرفته و به گفته آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بخشی از «جنگ نرم» علیه ایران است.
حاکمان ایران براساس همین دیدگاه خود را ملزم به رعایت تعهدات بنیادین حقوق بشر ازجمله توافقنامههای بینالمللی امضاشده ازسوی این کشور نمیدانند.
برای نمونه مهدی کروبی، رئیس پیشین مجلس ایران و نامزد معترض به انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹، از یک سال و نیم پیش تاکنون تحت حبس خانگی مطلق قرار داشته و در این مدت از مرگ دو خواهر خود مطلع شده اما حکومت از دادن حق شرکت در مراسم خاکسپاری وابستگانش به او خودداری کرده است.
میرحسین موسوی، ناراضی و دیگر نامزد معترض انتخابات و همسرش زهرا رهنورد نیز همچون آقای کروبی از یک سال و نیم پیش در حبس خانگی بودهاند.
این در شرایطی است که محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران، بهتازگی ادعا کرده که در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد؛ محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران، نیز چندبار این ادعا را تکرار کرده است.
اما درواقع دهها فعال سیاسی همچنان در ایران زندانی هستند و صدها فعال دیگر بهخاطر طرفداری از حقوق بشر یا حقوق یکسان برای زنان و اقلیتها اجازه ندارند از کشور خارج شوند، هزاران ایرانی خارج از کشور نیز به خاطر اعتقاداتشان از بازگشت به میهن منع شدهاند.
در شرایطی که توجه بینالمللی از امور داخلی ایران منحرف شده تنها اشارهای به نقض حقوق بشر در این کشور واکنش حاکمان ایران را برمیانگیزد؛ مقامهای وزارت اطلاعات وکلای برجستهای را بازداشت کردهاند که عضو «کانون مدافعان حقوق بشر ایران» بودهاند اما دولت ایران ادعا کرده که فعالیتهای آنها غیرقانونی است.
عبدالفتاح سلطانی یکی از بنیانگزاران کانون مدافعان حقوق بشر ایران است که به ۱۸ سال زندان و ۲۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شده است؛ در شرایطی که مقامهای دولت ایران مرتکب جرم شده یا حقوق بشر را نقض کردهاند تنها جرم آقای سلطانی این است که جایزه معتبر مدافعان حقوق بشر شهر نورنبرگ آلمان به او تعلق گرفت اما مقامهای جمهوری اسلامی با اعمال ممنوعیت سفر برای او مانع از دریافت این جایزه شدند.
اگرچه برنامه هستهای ایران و خونریزی و کشتار در سوریه کانون توجه آمریکا در خاورمیانه است اما نقض حقوق بشر در ایران باید محور توجه غرب باشد.
گزارشهایی که زندانیان از موارد نقض فاحش حقوق بشر در ایران اعلام کردهاند در کنار دیگر شواهد موجود، موجب شده تا فعالان و گروههای حقوق بشر مصرانه از کشورهای دموکراتیک بخواهند با نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی مقابله کند.
به گفته فعالان سیاسی با توجه به آنکه حکومت جمهوری اسلامی بهشدت نگران آبروی خود در داخل و خارج از کشور است، اقدام کشورهای دموکراتیک باعث خواهد شد موارد نقض حقوق بشر در این کشور بهطور قابل توجهی کم شود.
حاکمیت جمهوری اسلامی با توجه به همین رویکرد یعنی حفظ آبروی خود، روزنامهنگاران و فعالان را از ارائه گزارشهای نقض حقوق بشر این کشور به رسانهها منع کرده است.
بنابراین هرگونه اطلاعرسانی درخصوص موارد نقض حقوق بشر در ایران میتواند حکومت این کشور را به تغییر رفتار و بهترشدن در این زمینه متقاعد کند؛ غرب میتواند با صدور بیانیه، اعلامیه، تحریم و منع مسافرت مقامهای دخیل در نقض حقوق بشر ایران به این اطلاعرسانی کمک کند.
لازم به یادآوری است که تلاشهای جامعه بینالملل درمورد سکینه محمدی، زن محکوم به سنگسار در ایران نتیجه داد و جان او را از اعدام نجات داد.
در همین جهت زندانیان در ایران گفتهاند که فشار جامعه بینالملل حتی روی رفتار نگهبانان و مقامهای زندان تأثیرگذار بوده است.
حمایت از حقوق بشر در ایران باید فراتر از وظیفه اخلاقی هر کشور دموکراتیک باشد و درواقع باید ستون استراتژیک سیاست غرب دربرابر حکومت جمهوری اسلامی باشد؛ مادامی که سرکوب در ایران ادامه یابد صدای مردم شنیده نخواهد شد اما اگر حمایت از حقوق بشر ایران علنی و با صدای بلند باشد آمریکا و قدرتهای غربی میتوانند به مردم ایران اطمینان بدهند که متحدانی دارند که آنها را برای ادامه مبارزه و رسیدن به آرمانشان ، ایران آزاد و دموکراتیک، یاری میدهند.
کشورهای غربی که برای اعمال تحریم علیه برنامه هستهای ایران متحد شدهاند باید کانالی را برای برقراری ارتباط با مردم ایران باز بگذارند؛ این کشورها باید از اعمال تحریمهای اضافی بدون توجه به رنج مردم ایران خودداری کنند.
کشورهای غربی برای آن که نشان دهند نگران نقض حقوق بشر مردم ایران هستند باید اقدام مداوم و منسجمی را در این مسیر انجام دهند زیرا چنین اقدامی موجب خواهد شد تا حکومت جمهوری اسلامی نتواند انگی به غرب بچسباند و تحریمها را حمله به مردم توجیه کند.
مهدی خلجی، وال استریت ژونال
تردیدی نیست که حکومت ایران از ناحیه این ضربهها آسیب خورده اما رهبران آن از این موقعیت به نفع خود بهرهبرداری کردهاند؛ تمرکز یک بعدی غرب روی پرونده هستهای ایران به دولتمردان این کشور اجازه داده تا موارد نقض حقوق بشر را گستردهتر کنند.
در واقع پس از تظاهرات معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ در ایران موارد نقض حقوق بشر بهطور قابل توجهی در این کشور وخیمتر شده است؛ اقدامی که ازسوی آمریکا و اروپا نادیده گرفته شده و این فاجعهای با پیچیدگیهای استراتژیک عمیق برای غرب است.
سیستم حقوقی ایران ازجمله نهادهایی است که اجازه داده موارد بیشمار نقض حقوق بشر در این کشور صورت بگیرد؛ تبعیض علیه زنان و اقلیتهای قومی و دینی و اعمال مجازاتهای کیفری سنگین مانند سنگسار ازجمله این موارد هستند.
دینمداران حاکم در ایران حقوق بشر را «اختراع غرب» میدانند که به گفته آنها برای تضعیف فرهنگ و حاکمیت اسلامی مورد استفاده قرار گرفته و به گفته آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بخشی از «جنگ نرم» علیه ایران است.
حاکمان ایران براساس همین دیدگاه خود را ملزم به رعایت تعهدات بنیادین حقوق بشر ازجمله توافقنامههای بینالمللی امضاشده ازسوی این کشور نمیدانند.
برای نمونه مهدی کروبی، رئیس پیشین مجلس ایران و نامزد معترض به انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹، از یک سال و نیم پیش تاکنون تحت حبس خانگی مطلق قرار داشته و در این مدت از مرگ دو خواهر خود مطلع شده اما حکومت از دادن حق شرکت در مراسم خاکسپاری وابستگانش به او خودداری کرده است.
میرحسین موسوی، ناراضی و دیگر نامزد معترض انتخابات و همسرش زهرا رهنورد نیز همچون آقای کروبی از یک سال و نیم پیش در حبس خانگی بودهاند.
این در شرایطی است که محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران، بهتازگی ادعا کرده که در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد؛ محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران، نیز چندبار این ادعا را تکرار کرده است.
اما درواقع دهها فعال سیاسی همچنان در ایران زندانی هستند و صدها فعال دیگر بهخاطر طرفداری از حقوق بشر یا حقوق یکسان برای زنان و اقلیتها اجازه ندارند از کشور خارج شوند، هزاران ایرانی خارج از کشور نیز به خاطر اعتقاداتشان از بازگشت به میهن منع شدهاند.
در شرایطی که توجه بینالمللی از امور داخلی ایران منحرف شده تنها اشارهای به نقض حقوق بشر در این کشور واکنش حاکمان ایران را برمیانگیزد؛ مقامهای وزارت اطلاعات وکلای برجستهای را بازداشت کردهاند که عضو «کانون مدافعان حقوق بشر ایران» بودهاند اما دولت ایران ادعا کرده که فعالیتهای آنها غیرقانونی است.
عبدالفتاح سلطانی یکی از بنیانگزاران کانون مدافعان حقوق بشر ایران است که به ۱۸ سال زندان و ۲۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شده است؛ در شرایطی که مقامهای دولت ایران مرتکب جرم شده یا حقوق بشر را نقض کردهاند تنها جرم آقای سلطانی این است که جایزه معتبر مدافعان حقوق بشر شهر نورنبرگ آلمان به او تعلق گرفت اما مقامهای جمهوری اسلامی با اعمال ممنوعیت سفر برای او مانع از دریافت این جایزه شدند.
اگرچه برنامه هستهای ایران و خونریزی و کشتار در سوریه کانون توجه آمریکا در خاورمیانه است اما نقض حقوق بشر در ایران باید محور توجه غرب باشد.
گزارشهایی که زندانیان از موارد نقض فاحش حقوق بشر در ایران اعلام کردهاند در کنار دیگر شواهد موجود، موجب شده تا فعالان و گروههای حقوق بشر مصرانه از کشورهای دموکراتیک بخواهند با نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی مقابله کند.
به گفته فعالان سیاسی با توجه به آنکه حکومت جمهوری اسلامی بهشدت نگران آبروی خود در داخل و خارج از کشور است، اقدام کشورهای دموکراتیک باعث خواهد شد موارد نقض حقوق بشر در این کشور بهطور قابل توجهی کم شود.
حاکمیت جمهوری اسلامی با توجه به همین رویکرد یعنی حفظ آبروی خود، روزنامهنگاران و فعالان را از ارائه گزارشهای نقض حقوق بشر این کشور به رسانهها منع کرده است.
بنابراین هرگونه اطلاعرسانی درخصوص موارد نقض حقوق بشر در ایران میتواند حکومت این کشور را به تغییر رفتار و بهترشدن در این زمینه متقاعد کند؛ غرب میتواند با صدور بیانیه، اعلامیه، تحریم و منع مسافرت مقامهای دخیل در نقض حقوق بشر ایران به این اطلاعرسانی کمک کند.
لازم به یادآوری است که تلاشهای جامعه بینالملل درمورد سکینه محمدی، زن محکوم به سنگسار در ایران نتیجه داد و جان او را از اعدام نجات داد.
در همین جهت زندانیان در ایران گفتهاند که فشار جامعه بینالملل حتی روی رفتار نگهبانان و مقامهای زندان تأثیرگذار بوده است.
حمایت از حقوق بشر در ایران باید فراتر از وظیفه اخلاقی هر کشور دموکراتیک باشد و درواقع باید ستون استراتژیک سیاست غرب دربرابر حکومت جمهوری اسلامی باشد؛ مادامی که سرکوب در ایران ادامه یابد صدای مردم شنیده نخواهد شد اما اگر حمایت از حقوق بشر ایران علنی و با صدای بلند باشد آمریکا و قدرتهای غربی میتوانند به مردم ایران اطمینان بدهند که متحدانی دارند که آنها را برای ادامه مبارزه و رسیدن به آرمانشان ، ایران آزاد و دموکراتیک، یاری میدهند.
کشورهای غربی که برای اعمال تحریم علیه برنامه هستهای ایران متحد شدهاند باید کانالی را برای برقراری ارتباط با مردم ایران باز بگذارند؛ این کشورها باید از اعمال تحریمهای اضافی بدون توجه به رنج مردم ایران خودداری کنند.
کشورهای غربی برای آن که نشان دهند نگران نقض حقوق بشر مردم ایران هستند باید اقدام مداوم و منسجمی را در این مسیر انجام دهند زیرا چنین اقدامی موجب خواهد شد تا حکومت جمهوری اسلامی نتواند انگی به غرب بچسباند و تحریمها را حمله به مردم توجیه کند.
مهدی خلجی، وال استریت ژونال
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen