علی اخوان پور:
درسرزمین پرافتخارمن ایران انسانها می کوشند تا گرسنه و برهنه نمانند. دغدغه ی ذهنی مردم کشور من از سطح مادیات فراتر نمی رود. چرا؟
مگر مردم وطن من، مردم عزیز ایران انسانهایی هستند ساخته شده از گوشت و پوست و استخوان بدون هرگونه احساس، تفکر، تعقل، عشق، محبت،وطن پرستی،انسان دوستی، صمیمیت؟
نه، آنها سرشار از همه ی این ویژگی ها و نکات مثبت و کارآمد می باشند ولی همیشه جای تاسف طولانی و بزرگ باقیست.
آنقدر در ایران مردم را درگیر زندگی روزانه و مسائل زودگذر و پوچ کرده اند که آنها دیگر مجالی برای اندیشیدن به سطوح عالی تر زندگی ندارند.
مردی که یک زن و چندین فرزند چشم به راه او هستند تا شب با دست پر برگردد خانه، زنی که هیچ مواد غذایی در منزل برای فراهم کردن یک وعده ی غذایی را ندارد، فرزندی که با شکم گرسنه نمی تواند حتی یک کلمه از درس را بفهمدو... همه گواهند براینکه آدم بخواهد در فکر تامین معاش خود باشد و حتی کلمه ی زیبای آزادی را از حوالی خانه اش نیز عبور ندهد.
آری جای تاسف است که سردمداران کشور من نمی بینند، نمی شنوند، نمی فهمند و لمس نمی کنند منجلابی را که مردم ایران عزیز در آن فرو می روند و هر روز ما شاهد بی ثمر بودن زندگی هزاران هموطن عزیزمان هستیم.
دولت من اهمیت نمی دهد که من گرسنه، فقیر، بی سواد، معتاد، زنا کار، فاحشه، فراری، دزد، قاچاقچی، قاتل، دروغگو و در یک کلمه بیچاره و مفلوک باشم، تنها برایش بقای پوچش مهم است و بس. ولی به محض اینکه کاری از طرف من رضایتش را جلب نکند مرا زندانی می کند، شلاق می زند، حبس ابد می دهد، اعدام می کند، زنده به گور می کند، دست و پایم را قطع می کند و هزاران عمل وحشیانه دیگر که از یک انسان با احساس ساخته نیست.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen