علی اخوان پور:
در شطرنج دو شیوه بازی وجود دارد. تهاجمی و تدافعی. اکثر شطرنجبازان برجسته جهان به شیوه تهاجمی بازی میکنند و در تمام قهرمانهای تاریخ شطرنج فقط یک نفر ارمنی به نام پتروسیان به شیوه تدافعی بازی میکرد. شیوه سیاسی اوباما هم شیوهای تدافعی است. او به دنبال بر هم آوردن سر و ته مشکلات آمریکاست. مانند قضیه سوریه، در مورد ایران هم سر و ته قضیه اتمی را هم آورد. این خوب است، ولی نه برای ذات تهاجمی سیاست خارجی آمریکا. اوباما با این شیوه مواضع جدید به دست نمیآورد و فقط از مواضع قبلی به دست آمده حراست میکند؛ این یعنی رفتن در لاک دفاعی کشور بزرگی مانند امریکا. این امر در کوتاهمدت آرامشی را برای آمریکاییان پدید خواهد آورد، ولی در درازمدت باعث از دست دادن متحدان سنتی خود هم خواهد شد. در خاورمیانه کشورهای نفتخیز عربی اولین نشانههای چنین ریزشی خواهند بود. حقیقتش را بخواهیم اوباما خیلی زود کوتاه آمد و میتوانست خیلی امتیازهای دیگر هم از جمله حقوق بشر را از خامنهای بگیرد. ما ایرانیان میتوانستیم امیدوار باشیم که از این مذاکرات نمدی هم از جنس حقوق بشر برایمان در بیاید. موسوی و کروبی آزاد شوند. نهادهای مدنی پا بگیرند و بساط اقتدارگرایی جمع شود، ولی مثل اینکه تازه رسیدیم سر جای اول!
هنوز جوهر توافق خشک نشده است که دبه در آوردنها شروع شد! اوباما بازی را باخت! هنوز آخوندجماعت را نشناخته است. پله پله! هنوز جوهر توافق خشک نشده مدعی ادامه غنیسازی اورانیوم هستند. اوباما باید سالها کفش اینها را جفت بکند تا بتواند اینها را بشناسد! حالا کمکم زیر تمام بندهای قطعنامه میزنند! باید یک ایرانی باشی و در ایران زندگی کرده باشی و آخوند را بشناسی و با ترفندهایش آشنا باشی. او سیاست «شلکن سفتکن» را اجرا میکند. ابتدا پرچم تسلیم را بالا میبرد و از نرمش قهرمانانه سخن میگوید و به غرب میگوید هر چه شما بگویید کاملاً قبول است، غنیسازی را تعلیق میکنیم، آب سنگین را میبندیم، بازرسان تشریف بیاورند، اصلاً ایران منزل خودتان است! خلاصه چنان نشان میدهد که وزرای خارجه غربی از پیشنهادهای ایران اظهار شگفتی کنند! و از نقش مثبت و سازنده آن، بهبه و چهچه فراوان بگویند و قبول کنند که پای میز مذاکره بیایند و این یعنی افتادن در دام مذاکره خامنهای، سردردهای چندساعته و حل معماهای لاینحل! از اینجا فاز دوم کلاهبرداری شروع میشود و آن چیزی نیست بهجز پیچیدهسازی و مخ زدن طرف! آخوند شروع به آوردن موانع فنی در سر راه مذاکرات میکند. شل کردن حرفهایی که قبلاً سفت گفته بود! فرضاً ما مقداری غنیسازی برای تحقیقات پزشکی نیاز داریم و اگر نکنیم سالی ۱۸۰ هزار نفر خواهند مرد! بازدید از فلان جا و فلان جا را نمیتوانیم قبول کنیم، چون عزت و غرور ملی ما خدشهدار میشود! آب سنگین را میدهیم ولی به آب نیمهسنگین برای درست کردن چای اتمی نیاز داریم! باید به ما مقداری آب سنگین بدهید تا با آب سبک مخلوط کنیم و آب نیمهسنگین بسازیم!
یا اینکه ما با این متخصصان خودمان که بیکار میشوند چکار کنیم؟ و آنها چگونه خرج زن و بچههاشان را بدهند؟ پس اجازه بدهید تا آنها روی پلوتونیوم کار کنند! هنوز آخوندجماعت را نشناخته است. پله پله!
تازه مفهوم سخنان جنتی امروز معلوم میشود. نظام با انجام توافق اتمی، خیالش از فشارهای خارجی راحت شد و حالا به طمع انتقامگیری از موسوی و کروبی و وادار کردن آنها به توبه افتاده است.
اگر توافق نکرده بودند اینطور با وقاحت، طرح اعدام آنها را نمیدادند. چشم آقای اوباما روشن!
همچنین آسوشیتدپرس امروز فاش ساخت که توافق بین ایران و آمریکا از سال قبل در جریان بوده است و این مذاکرات تنها برای نهایی کردن آن انجام یافته است. همه سر کار بودهاند! به قول دکتر حشمت، سرنوشت هر مبارزهای را خائنان مشخص میکنند!
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen