علی اخوان پور:
گزارشي از يك زنداني از بندرسته در مورد يكي از زناني كه باردار، به تخت شكنجه بسته شد:
زهرا محمد زاده متولد مشهد، بارها و بارها توسط چماقداران و ماموران هرزه و ولگرد مورد تهاجم قرار گرفته و مضروب شده بود.
اما سرد و خاموش نمي شد. او بسيار شجاع و فداكار بود. بعد از اينكه او را دستگير كردند، زير شكنجه و توهين هاي بسيار رفت. در زندان، خبر اعدام برادرش را به او دادند و سپس بعد از شكنجه هاي بسيار به دادگاه برده شد.
در آنجا به 100ضربه شلاق و حبس محكوم شد. شكنجه گران او را در حالي كه باردار بود، به تخت شلاق بستند و ...
زهرا را در نهايت اعدام كردند. در آخرين لحظات وقتي از او خواستند وصيت اش را بنويسد، تنها به يك جمله بسنده كرد: «من بدون گناه اعدام مي شوم».
زهرا، به هنگام اعدام، 18ساله بود.
زهرا محمد زاده متولد مشهد، بارها و بارها توسط چماقداران و ماموران هرزه و ولگرد مورد تهاجم قرار گرفته و مضروب شده بود.
اما سرد و خاموش نمي شد. او بسيار شجاع و فداكار بود. بعد از اينكه او را دستگير كردند، زير شكنجه و توهين هاي بسيار رفت. در زندان، خبر اعدام برادرش را به او دادند و سپس بعد از شكنجه هاي بسيار به دادگاه برده شد.
در آنجا به 100ضربه شلاق و حبس محكوم شد. شكنجه گران او را در حالي كه باردار بود، به تخت شلاق بستند و ...
زهرا را در نهايت اعدام كردند. در آخرين لحظات وقتي از او خواستند وصيت اش را بنويسد، تنها به يك جمله بسنده كرد: «من بدون گناه اعدام مي شوم».
زهرا، به هنگام اعدام، 18ساله بود.
برگرفته از كتاب قهرمانان درزنجير
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen