علی اخوان پور:
مردم هوشیار یادشان نمیرود که گرچه ارتباط با دنیای آزاد خوب است و رفاه اقتصادی لازم است، اما همچنان اعدام کردن انسانها به جرمهای سیاسی جنایت است. اینجا من در مورد آنچه که در ذهن میگذرد صحبت میکنم. آنچه که اهمیتش در سطح خوداگاه و ناخودآگاه دیده میشود. موضوع امتیاز دادن یا نقد یک شخصیت سیاسی نیست. موضوع «موضوعِ این نقد و تحسین» است. معیارها مهم هستند. مسئلهی شناخت جایگاه «ما» به عنوان مردم مهم است. نمیشود گفت حسن روحانی در راستای بهبود اوضاع اقتصادی کشور گامی برداشته ما او را تحسین میکنیم، زندانیها که کشته میشوند به او ربطی ندارند پس ما از زندانیها هم چیزی نمیگوییم مبادا گفته باشیم حال مملکت خوب نیست! این کار عین سادهلوحی است. یا مثلا نمیشود گفت حالا که جواد ظریف در فیسبوک با لایک و کامنت غربی فیلتر شده آشتی کرده است و ما آن اتفاق را میستاییم، از دروغ زیرکانهای که حسن روحانی در مورد ماهوارهها گفته چشم میپوشیم! مگر نمیشود هم از این یکی استقبال کرد و هم به آن یکی اعتراض؟
اصلا گیریم که او (حسن روحانی) مجبور است برخلاف میلش(!) یا بنا بر سیاستی که اقتضا میکند، موضوع دسترسی به اطلاعات را وارونه جلوه دهد. اما آیا ما هم مجبوریم؟ ما هم مجبوریم اعتراض نکنیم؟ مگر ما اینجا هستیم که کسی را تحسین کنیم یا تخریب؟ بهتر نیست که معیارها را دنبال کنیم و نشان بدهیم که این «زنده باد و مرده باد» گفتن نیست که به دنبالش هستیم بلکه اهدافی اجتماعی داریم و سنجش ما بر اساس رسیدن به آن اهداف صورت میگیرد؟ بهتر نیست که به جای آدمها، عملکردها را بسنجیم؟
این اتفاقی که در مملکت ما افتاده است به حقیقت تاسفبار است که با وجود اینکه حضور احزاب سیاسی مستقل را تجربه نکردهایم، جناحی عمل میکنیم. مثلا من که امیدی به بهبود پایدار اوضاع جامعه از طریق روی کار آمدن کسی مثل حسن روحانی ندارم، نتوانم از گام مثبتی(از دیدگاه خودم) که در جهت ارتباط با آمریکا برداشته شده ابراز خوشحالی کنم و کسی که برعکس معتقد است این راه بهبود اوضاع است، نتواند به فرافکنی او اعتراض کند. این رفتار جناحی است. گویی ما اعضای فعال و پنهان احزابی موهوم و ناشناخته هستیم.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen