درباره من سلام به همهٔ خوانندگان محترم: نظر به اینکه وبلاگ قبلی من:"نگاه من نگاه" برای هموطنان مقیم

Dienstag, 14. Januar 2014

آقای غروی نه چریک مسلح بود و نه کسی دنبال شهرت

علی‌ اخوان پور:
دکتر سید علی اصغر غروی، از فعالان ملی مذهبی از زندان آزاد شد.
این دو عکس را ببینید. شرح دارد، شرح:
Gharavi AA
می بینید؟ او تنها ۶۳ روز بازداشت بود و این است حال و روز او.
برای آنهایی که نمی دانند بگویم. آقای غروی نه چریک مسلح بود و نه کسی دنبال شهرت. این شرح اوست در ویکی پدیا:
دکتر سید علی اصغر غروی
وی در مهر ماه سال ۱۳۲۵ در خانواده‌ای از اهل علم و قرآن در اصفهان متولد شد. برجسته‌ترین آموزگار وی در کسب معرفت و اندیشهٔ دینی، پدرش سید محمد جواد غروی بود آموزگاری که حکمت و فقه و کلام و حدیث را به وی آموخت. علی اصغر غروی معتقد است گوهر ارزشمندی که پدرش در اختیار وی نهاد، نه اندیشة دینی که الهی اندیشیدن بود، زندگی بخردانه‌ای که لازمهٔ نیل به سعادت جاودانه است.
تحصیلات
او در سال ۱۳۴۸ مدرک کارشناسی خود را در رشتة ادبیات و زبان انگلیسی از دانشگاه تهران اخذ نمود. پس از اتمام خدمت نظام وظیفه و نیز ضمن آن تدریس در مدرسة عالی مدیریت کرمان، در میانة سال ۱۳۵۳ برای ادامهٔ تحصیل به لبنان رفت و در سال ۱۳۵۵ به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشتهٔ فلسفه اسلامی از دانشگاه لبنان و در سال ۱۳۵۸ به اخذ درجهٔ دکترا در همان رشته از دانشگاه سن ژوزف بیروت نائل آمد از جمله اساتید ایشان عبارتند از: جلال الدین همایی، پرویز ناتل خانلری، محمد معین، بدیع الزمان فروزانفر، سعید نفیسی.
فعالیت سیاسی
در دانشگاه تهران از مهندس بازرگان متاثر شد و به مبارزات سیاسی پرداخت.
در سال ۱۳۶۰ فعالیت سیاسی خود را تحت حزب نهضت آزادی ایران از سر گرفت و هم اکنون عضو شورای مرکزی آن و از فعالین ملی مذهبی است.
غروی پنج بار پس از انقلاب اسلامی به اتهامات مختلفی مانند نشر اکاذیب دینی یا تلاش برای براندازی نظام به زندان افتاده‌است.

بازداشت این دفعه او اما روایت دیگری دارد.
اول آبان به مناسبت عید غدیر، آقای غروی یادداشتی در روزنامه بهار چاپ کرد . خلاصه کلام اش این بود که «…پیام غدیر از سوی رسول آزادی و رهایی و عدل، معرفی ولی و امام مردم است تا قیام قیامت، نه تعیین و نصب حاکم سیاسی برای مدتی کوتاه. بارخدایا! در پرتو تعالیم کتابت از ظلمات، کژی ها و تباهی ها رهایمان ساز و به نور ایمان و آگاهی داخلمان گردان، تا وعده تو را محقق ساخته باشیم و بسان پیشوایمان علی، الگو برای همه مردم باشیم. خداوندا! درود…»
بعد از انتشار این مقاله سیر حملات مسوولان مذهبی آغاز شد از مکارم شیرازی تا صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه. در نهایت روزنامه توقیف شد و وی هم بازداشت.
بیشتر بدانید:
این بازداشت و فشار و نهایتا آزادی دو نکته در ذهن من می آورد:
۱٫
به آن دو تصویر نگاه کنید. همه ادعای خمینی و همپیمانانش در انقلاب سال ۵۷ این بود که زندان های شاه شکنجه دارد، آزار دارد، بد رفتاری دارد. قرار بود اوین دانشگاه شود. نشد که هیچ، همان و بد تر شد.
از بزرگترها شنیده ایم که سیاسی ها اگر چه در زمان شاه زندانی می شدند، گاهی ارج و قربت شان بر جای خود بود. از مهدی کروبی تا بازرگان، این را گفته اند. شکنجه هم اگر بود بخصوص برای کسانی که فعالیت های مسلحانه داشتند. اما در جمهوری اسلامی زندان شکنجه دارد. برای هر کسی. بخصوص که برای کسی که فکر و عقیده داشته باشد.
۲٫
همین آقای مکارم شیرازی که در اعتراض به نوشته غروی «نباید فقط به توقیف روزنامه بهار قناعت کرد»، قبل از انقلاب مجله مکتب اسلام را منتشر می کرد. او از آزادی بیان برخوردار بود. آنچه غروی و غروی ها می گویند نقد است و تازه مستند می گویند حاکم اسلامی بر انتخاب است نه انتصاب. همین را آقایان تحمل نکردند و چنین بر سرش آوردند.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen