علی اخوان پور:
روحانی کلید ساز در گفتگوی تلویزیونی بطور روشن واضح نگفت که چه میخواهد بکند. این امر البته به دوش " دانشمندان متخصص در امر خطیر اقتصاد "( این تعریفی که سعید لیلاز از هم جنسان خود داده است) افتاده و اینان میخواهند "بستر سازی" کنند تا مردم "درد آمپول اقتصادی" را تحمل کنند. در همین رابطه این خبر را بخوانید:" توقف سرمایهگذاری در نفت و نیرو، بهای پرداخت یارانه" این تیتری است از روزنامه شرق ( این روزها کم از این تیترها در رسانه های حکومت دیده نمی شود) در پی این تیتر آورده شده است که یارانه نقدی این ماه( شهریور) از بودجه وزارت نفت و نیرو تامین میشود و در نتیجه کارهای عمرانی متوقف میشود؛ تامین منابع یارانه نقدی از منابع وزارتخانهها موجب میشود تا این منابع که قرار بود صرف هزینههای جاری یا سرمایهگذاریهای این وزارتخانهها شود، به پرداخت یارانه نقدی مردم اختصاص یابد. ... با ادامه این روش، دولت قادر نخواهد بود پروژه عمرانی و سرمایهگذاری جدیدی را در دو بخش نیرو و نفت راهاندازی کند. در واقع در این ششماهی که از سال گذشته، هیچ پروژه عمرانیای کلید نخورد و تا پایان سال هم پروژهای آغاز نخواهد شد." اما خبر بعدی: وزیر تعاون و کار و رفاه ( منظور همان شکنجه گر معروف، ربیعی است) تاکید میکند:" امروز به بیپولی خوردیم و منابع محدود است و باید درست تصمیم بگیریم و وقت آزمون و خطا نداریم. علی ربیعی تحریم را برای کشور یک شانس دانست...." و نهایتا گفت :"این یارانهها عدالت درست نکرد و به رفاه نیز گره نخورد." خبر بعدی:" سید مجتبی شفیعی رییس ستاد حملونقل و مدیریت مصرف سوخت کشور با بیان اینکه برنامهای برای تغییر قیمت بنزین تا پایان سالجاری نداریم ...(اما) کارشناسان بر این باورند ارزانی بیش از حد سوخت تبعات زیادی را به دنبال دارد که علاوه بر تحمیل بار مالی بسیار زیاد برای دولت، از لحاظ محیط زیست و حمل و نقل نیز برای کشور زیان آور است" قیمت بنزین را فعلا تغییر نخواهند داد چون از تبعات آن میترسند، جناب رئیس اینگونه ادامه میدهد:" قیمت عنوان شده ( وزیر نفت در اوایل شهریور اعلام کرده قیمت بنزین باید لیتری ٣ هزار تومان باشد) از لحاظ کارشناسی منطقی است اما با توجه به تبعات اقتصادی اجتماعی که دارد باید با در نظر گرفتن هزینهها درباره آن تصمیم گیری کرد."
دوز و کلکهای دولت راستگو اما تازه شروع شده است. خیلی راحت و بی سر و صدا تصمیم گرفتند کیلو واتی ٣ تومان به قبض برق تحت عنوان عوارض اضافه کنند و مدعی هستند که قیمت برق افزایش نیافته!" به گزارش (ایسنا) ...وزیر نیرو پیش از این همواره تاکید کرده بود که هزینه دریافتی برق نسبت به قیمت تمام شده به قدری پایین است که کفاف نیاز صنعت برق را نمی دهد و برای ارائه خدمات مستمر و خوب قیمت برق باید تعدیل داده شود." حمید چیت چیان در مجلس اسلامی قول داده : "هزینه قبض برق از هزینه قبوض تلفن همراه خانوارها گران تر نشود!؟" سایت حکومتی راوی خبر گرانی برق، نیز دادش از رندی جناب وزیر در می آید و می گوید:" گرچه بسیاری از مردم در دهک های نه چندان مرفه ... مبلغ قبوض تلفن همراه آن ها از نرخ قبض برق خانه کمتر است." وزیر نیرو نقشه های بلند پروازنه ای و در عین حال شریرانه ای در سر دارد و به نمایندگان مجلس قول میدهد:"در صورت تحمل گرانی، تا سه سال آینده اقتصاد برق را از بودجه منفک می کند."
در این میان شاید یک نفر رک و راست حر ف دل بورژوازی ایران را زده است. نه از رضایت خدا و پیغمبر گفته و نه از خشنودی امام زمان، ایشان میگوید ملت بزرگ ایران باید بزگورای کنند و عزم ملی شان را جزم کنند و برای ریاضت اقتصادی آماده باشند ( یکی نیست به این اندیشه برجسته اقتصادی یادآوری کند جناب استاد الان هم در مرحله ریاضت اقتصادی هستیم گیرم اسمش را گذاشتند هدفمند کردن یارانه ها)؛ هر چند کمی طولانی میشود اما بد نیست اشاره مفصلی به سخنان ایشان داشته باشیم. سعید لیلاز در یادادشتی با عنوان" گفتگوی امید آفرین" بعد از سخنان چهارشنبه گذشته روحانی در تلویزیون در روزنامه شرق مینویسد:" برای دانستن قدر بیشتر نعمتها، لازم است ابتدا به «مصیبتی» گرفتار آییم.( خواننده محترم توجه دارند که!) ...گذر از شرایط «ویژه» کنونی با این ترکیب از اراده و دانش مسوولان و آن پشتیبانی عظیم و بیدریغ مردم و رهبری، شدنی است..." ایشان بعد از اشاره به تعریف شاخص فلاکت که بالاتر ذکر شد چنین ادامه میدهد:"...مساله اینجاست که بدون خرابتر کردن یک شاخص از این دو یعنی رکود و تورم، اصلاح و بهبود آن یکیشدنی نیست یا بههرحال بسیار دشوار است. یک نمونه روشن بسیار خطرناک و به همان اندازه فوری، مساله کسری بودجه دولت است.... دولت یا باید از هزینههای خود به اندازه ٩درصد تولید ملی کسر کند که به معنای تشدید رکود بیسابقه در تاریخ ایران است، یا به همان اندازه به قیمت کالاها و خدمات دولتی بیفزاید یا پول بدون پشتوانه چاپ کند که بهمنزله تشدید تورم همین حالا کمسابقه در تاریخ کشور است. بدیهی است که هیچیک از این دو راهحل، بهتنهایی و در شرایط کنونی کشور با ساختار اجتماعی بس شکننده آن ممکن نیست ....با استفاده از هر یک از نظریات اقتصادی رایج جهان اعم از سیاستهای لیبرالی یا راهبردهای نهادگرایانه، پیمودن راه بازسازی اقتصادی ایران بدون ریاضت سخت، تلاطم و تحمل رنج ملی ممکن نیست و حتی اگر بر اثر تذکر هزارباره ملالآور نیز شده باشد، هنوز دستکم در علم اقتصاد هیچ آمپولی که دردناک نباشد و همه مشکلات را در کوتاه یا بلندمدت حل کند، اختراع نشده است. این ریاضت، دستکم پادافره یا مجازات آن ضیافت بزرگ نفتی هشتساله است..."( گویا ما ملت بزرگ ایران در هشت سال اخیر بریز بپاش داشتیم و حالا است که باید قدر نعمت را بدانیم! ) اکنون نیز حل مشکلات برخاسته از خماری این هشتساله کمابیش ملی جز با عزم و انسجام ملی و تحمل شداید و ریاضت اقتصادی شدنی نیست....برای شروع به حل مشکلات، راهی جز کاستن شدید هزینههای جاری، افزایش درآمدهای دولت از محل رشد مالیاتستانی و افزایش قیمت حاملهای انرژی، فروش اوراق مشارکت و خلاصه پیمودن همه راههایی که «عرضهکل» را میافزاید و «تقاضای کل» را میکاهد، نیست." خِلاص!
باید اذعان کرد که این اقتصاددان درسش را در مکتب بورژوازی خوب آموخته است. چنان از "ضیافت نفتی هشت ساله، خماری هشت ساله" میگوید گویی در این هشت سال ( البته بیشتر مواقع از ضیافت نفتی صد ساله یاد میکنند) این ما "ملت بزرگ ایران" بودیم که ریخت و پاش حسابی راه انداختیم حالا که مستی از سرمان افتاده باید سر درد بعد از خماری را تحمل کنیم! اما فقط کافی است به اخبار همین یک ماه گذشته رسانه های حکومتی دقت کنیم که از "دله دزدی" ١٦ میلیاردی شخص رئیس جمهور سابق گرفته تا اختلاس ده هزار میلیارد تومانی در سایپا، ازتاراج سرمایه شرکت مس ایران، تا بالا کشیدن دو میلیارد دلار پول نفت، از ناپدیدن شدن ١٢ هزار میلیارد دلار در وزارت راه تا مفقود شدن ٢٠ هزار از اسناد سازمان تامین اجتماعی که گویای غارت این سازمان میباشد و .... گفته اند تا مشخص شود چه کسانی در ضیافت نفتی شرکت داشتند و چگونه ثروت این جامعه را بالا کشیدند. اما به زعم این اقتصاددان محترم " رنج ملی" را ما مردم باید تحمل کنیم که آخر سر چه بشود؟ که همین حکومت چپاولگر سرکار بماند.
همانگونه که اشاره شد دور تازه ای از تبلیغات توهین آمیز و تحقیر کردن ما مردم ایران از سوی حکومت شروع شده است که مثلا زمینه را برای ریاضت اقتصادی مورد اشاره آماده کنند. بطور نمونه این روزها اشاره میکنند که مصرف سرانه از ٦٠ میلیون به ٨٠ میلیون لیتر رسیده است در صورتی که یکماه پیش رسانه های حکومت اشاره کردند که در سال ٩١، چهل و سه درصد مردم بخاطر گرانی نتوانستند به مسافرت بروند( به یاد بیاورید که در ایامی مانند نوروز چگونه تبلیغات راه انداخته بودند که مردم ایران همگی در سفر هستند و خوش میگذرانند!) در گزارش فوق تاکید شده است که آنهای هم که به مسافرت رفتند برای اینکه وسع شان نمیرسیده به خانه آشنایان و فامیل میرفتند. (بماند که آشنایان و فامیل به گرانی حاکم به چه زحمتی افتادند) آمار جدید از مصرف بنزین مقدمه گران کردن این محصول است. دوشنبه صبح (٢٥شهریور) وزیر نیرو در رادیو جمهوری اسلامی مردم ایران را اینگونه تحقیر کرد که ما بلد نیستیم چگونه برق را مصرف کنیم و بی خود و بیجهت لامپها روشن نگه میداریم وایشان درس صرفه جوی میداد. این در حالی است که در خانه اکثر مردم ایران یک لامپ ( بیشتر از نوع کم مصرف) آویزان است که نه تنها خیلی زشت وبیقواره است بلکه با یک لامپ نور کافی در محیط وجود ندارد. اینگونه تبلیغات هنگامی شدت میگیرد که قصد دارند کالای خاصی را گران کنند و گرانی را میخواهند به گردن خود مردم بیندازند.
از سوی دیگر گیرم که "رنج ملی" را تحمل کردیم مگر قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ چنانکه میگویند قرار است "زیر ساخت های مملکت" بهبود یابد تا سرمایه احساس امنیت کند تا شاید تولید بهبود یابد. اما من کارگر"رنج ملی ام" تمام نمی شود، تازه شروع میشود، چرا که باید چیزی نخواهم، چیزی هم نگویم و در "بازسازی" مملکت شرکت کنم تا شاید یک روزی ( صد سال، دویست سال دیگر) رفاه در خانه نواده گان من را بزند! اینگونه مواقع به ما مردم یادآوری میکنند که ما در قبال نسلهای آینده مسئولیم! اما مسئولیت خود ایشان چه میباشد؟ غارت و چپاول همه "سرمایه های ملی"، هزینه کردن میلیارد دلاری برای دستجات فاشیست اسلامی در منطقه، مسلح کردن نیروهای نظامی و انتظامی به آخرین دستاوردهای تکنولوژیکی سرکوب و شکنجه و کشتار،هزینه های سرسام آور برای بمب اتمی اسلامی، سازماندهی استثمار تا بی نهایت، نابود کردن محیط زیست، زمینه سازی جرم و جنایت، گسترش زندانها، نابودی نسل از پی نسل مردم با محیط سیاه و افسرده که با فرهنگ ضد بشر اسلامی شان سازمان دادند... و این لیست متاسفانه بسیار طولانی و وحشتناک است.
سعید لیلاز شاید تنها کسی باشد که بی پرده از تدارک حمله وسیع دیگری به زندگی ما مردم ایران پرده برمیدارد. هوشیار باید بود و باید نشان داد امامزاده ای به نام روحانی قرار نیست چیزی را شفا دهد بلکه برای حاد کردن درد مردم آمده است. این حکومت شوم هیچ نسخه شفا بخشی ندارد و همینجاست که نشان میدهد تلاشهای کسانی در پوشش "دانشمندان امر خطیر اقتصاد"، تلاشی برای نابودی شیرازه زندگی ما توده زحمتکش ساکن ایران است و این چهره ها را باید افشا کرد و نقاب از چهره شان برداشت. و باید توجه داشت این حکومت با همه درندگی اش از "تبعات اجتماعی و اقتصادی" وحشت دارد، تبعات اسم رمز اعتراضات و تظاهرات آینده است و همین ترس باید امکانی باشد که ما تدارک مبارزه با دور جدید هجوم به کرامت انسانی را فراهم آوریم. ما هم مثل دولت روحانی فرصت زیادی نداریم. از این فرصت نباید غافل شد.
دوز و کلکهای دولت راستگو اما تازه شروع شده است. خیلی راحت و بی سر و صدا تصمیم گرفتند کیلو واتی ٣ تومان به قبض برق تحت عنوان عوارض اضافه کنند و مدعی هستند که قیمت برق افزایش نیافته!" به گزارش (ایسنا) ...وزیر نیرو پیش از این همواره تاکید کرده بود که هزینه دریافتی برق نسبت به قیمت تمام شده به قدری پایین است که کفاف نیاز صنعت برق را نمی دهد و برای ارائه خدمات مستمر و خوب قیمت برق باید تعدیل داده شود." حمید چیت چیان در مجلس اسلامی قول داده : "هزینه قبض برق از هزینه قبوض تلفن همراه خانوارها گران تر نشود!؟" سایت حکومتی راوی خبر گرانی برق، نیز دادش از رندی جناب وزیر در می آید و می گوید:" گرچه بسیاری از مردم در دهک های نه چندان مرفه ... مبلغ قبوض تلفن همراه آن ها از نرخ قبض برق خانه کمتر است." وزیر نیرو نقشه های بلند پروازنه ای و در عین حال شریرانه ای در سر دارد و به نمایندگان مجلس قول میدهد:"در صورت تحمل گرانی، تا سه سال آینده اقتصاد برق را از بودجه منفک می کند."
در این میان شاید یک نفر رک و راست حر ف دل بورژوازی ایران را زده است. نه از رضایت خدا و پیغمبر گفته و نه از خشنودی امام زمان، ایشان میگوید ملت بزرگ ایران باید بزگورای کنند و عزم ملی شان را جزم کنند و برای ریاضت اقتصادی آماده باشند ( یکی نیست به این اندیشه برجسته اقتصادی یادآوری کند جناب استاد الان هم در مرحله ریاضت اقتصادی هستیم گیرم اسمش را گذاشتند هدفمند کردن یارانه ها)؛ هر چند کمی طولانی میشود اما بد نیست اشاره مفصلی به سخنان ایشان داشته باشیم. سعید لیلاز در یادادشتی با عنوان" گفتگوی امید آفرین" بعد از سخنان چهارشنبه گذشته روحانی در تلویزیون در روزنامه شرق مینویسد:" برای دانستن قدر بیشتر نعمتها، لازم است ابتدا به «مصیبتی» گرفتار آییم.( خواننده محترم توجه دارند که!) ...گذر از شرایط «ویژه» کنونی با این ترکیب از اراده و دانش مسوولان و آن پشتیبانی عظیم و بیدریغ مردم و رهبری، شدنی است..." ایشان بعد از اشاره به تعریف شاخص فلاکت که بالاتر ذکر شد چنین ادامه میدهد:"...مساله اینجاست که بدون خرابتر کردن یک شاخص از این دو یعنی رکود و تورم، اصلاح و بهبود آن یکیشدنی نیست یا بههرحال بسیار دشوار است. یک نمونه روشن بسیار خطرناک و به همان اندازه فوری، مساله کسری بودجه دولت است.... دولت یا باید از هزینههای خود به اندازه ٩درصد تولید ملی کسر کند که به معنای تشدید رکود بیسابقه در تاریخ ایران است، یا به همان اندازه به قیمت کالاها و خدمات دولتی بیفزاید یا پول بدون پشتوانه چاپ کند که بهمنزله تشدید تورم همین حالا کمسابقه در تاریخ کشور است. بدیهی است که هیچیک از این دو راهحل، بهتنهایی و در شرایط کنونی کشور با ساختار اجتماعی بس شکننده آن ممکن نیست ....با استفاده از هر یک از نظریات اقتصادی رایج جهان اعم از سیاستهای لیبرالی یا راهبردهای نهادگرایانه، پیمودن راه بازسازی اقتصادی ایران بدون ریاضت سخت، تلاطم و تحمل رنج ملی ممکن نیست و حتی اگر بر اثر تذکر هزارباره ملالآور نیز شده باشد، هنوز دستکم در علم اقتصاد هیچ آمپولی که دردناک نباشد و همه مشکلات را در کوتاه یا بلندمدت حل کند، اختراع نشده است. این ریاضت، دستکم پادافره یا مجازات آن ضیافت بزرگ نفتی هشتساله است..."( گویا ما ملت بزرگ ایران در هشت سال اخیر بریز بپاش داشتیم و حالا است که باید قدر نعمت را بدانیم! ) اکنون نیز حل مشکلات برخاسته از خماری این هشتساله کمابیش ملی جز با عزم و انسجام ملی و تحمل شداید و ریاضت اقتصادی شدنی نیست....برای شروع به حل مشکلات، راهی جز کاستن شدید هزینههای جاری، افزایش درآمدهای دولت از محل رشد مالیاتستانی و افزایش قیمت حاملهای انرژی، فروش اوراق مشارکت و خلاصه پیمودن همه راههایی که «عرضهکل» را میافزاید و «تقاضای کل» را میکاهد، نیست." خِلاص!
باید اذعان کرد که این اقتصاددان درسش را در مکتب بورژوازی خوب آموخته است. چنان از "ضیافت نفتی هشت ساله، خماری هشت ساله" میگوید گویی در این هشت سال ( البته بیشتر مواقع از ضیافت نفتی صد ساله یاد میکنند) این ما "ملت بزرگ ایران" بودیم که ریخت و پاش حسابی راه انداختیم حالا که مستی از سرمان افتاده باید سر درد بعد از خماری را تحمل کنیم! اما فقط کافی است به اخبار همین یک ماه گذشته رسانه های حکومتی دقت کنیم که از "دله دزدی" ١٦ میلیاردی شخص رئیس جمهور سابق گرفته تا اختلاس ده هزار میلیارد تومانی در سایپا، ازتاراج سرمایه شرکت مس ایران، تا بالا کشیدن دو میلیارد دلار پول نفت، از ناپدیدن شدن ١٢ هزار میلیارد دلار در وزارت راه تا مفقود شدن ٢٠ هزار از اسناد سازمان تامین اجتماعی که گویای غارت این سازمان میباشد و .... گفته اند تا مشخص شود چه کسانی در ضیافت نفتی شرکت داشتند و چگونه ثروت این جامعه را بالا کشیدند. اما به زعم این اقتصاددان محترم " رنج ملی" را ما مردم باید تحمل کنیم که آخر سر چه بشود؟ که همین حکومت چپاولگر سرکار بماند.
همانگونه که اشاره شد دور تازه ای از تبلیغات توهین آمیز و تحقیر کردن ما مردم ایران از سوی حکومت شروع شده است که مثلا زمینه را برای ریاضت اقتصادی مورد اشاره آماده کنند. بطور نمونه این روزها اشاره میکنند که مصرف سرانه از ٦٠ میلیون به ٨٠ میلیون لیتر رسیده است در صورتی که یکماه پیش رسانه های حکومت اشاره کردند که در سال ٩١، چهل و سه درصد مردم بخاطر گرانی نتوانستند به مسافرت بروند( به یاد بیاورید که در ایامی مانند نوروز چگونه تبلیغات راه انداخته بودند که مردم ایران همگی در سفر هستند و خوش میگذرانند!) در گزارش فوق تاکید شده است که آنهای هم که به مسافرت رفتند برای اینکه وسع شان نمیرسیده به خانه آشنایان و فامیل میرفتند. (بماند که آشنایان و فامیل به گرانی حاکم به چه زحمتی افتادند) آمار جدید از مصرف بنزین مقدمه گران کردن این محصول است. دوشنبه صبح (٢٥شهریور) وزیر نیرو در رادیو جمهوری اسلامی مردم ایران را اینگونه تحقیر کرد که ما بلد نیستیم چگونه برق را مصرف کنیم و بی خود و بیجهت لامپها روشن نگه میداریم وایشان درس صرفه جوی میداد. این در حالی است که در خانه اکثر مردم ایران یک لامپ ( بیشتر از نوع کم مصرف) آویزان است که نه تنها خیلی زشت وبیقواره است بلکه با یک لامپ نور کافی در محیط وجود ندارد. اینگونه تبلیغات هنگامی شدت میگیرد که قصد دارند کالای خاصی را گران کنند و گرانی را میخواهند به گردن خود مردم بیندازند.
از سوی دیگر گیرم که "رنج ملی" را تحمل کردیم مگر قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ چنانکه میگویند قرار است "زیر ساخت های مملکت" بهبود یابد تا سرمایه احساس امنیت کند تا شاید تولید بهبود یابد. اما من کارگر"رنج ملی ام" تمام نمی شود، تازه شروع میشود، چرا که باید چیزی نخواهم، چیزی هم نگویم و در "بازسازی" مملکت شرکت کنم تا شاید یک روزی ( صد سال، دویست سال دیگر) رفاه در خانه نواده گان من را بزند! اینگونه مواقع به ما مردم یادآوری میکنند که ما در قبال نسلهای آینده مسئولیم! اما مسئولیت خود ایشان چه میباشد؟ غارت و چپاول همه "سرمایه های ملی"، هزینه کردن میلیارد دلاری برای دستجات فاشیست اسلامی در منطقه، مسلح کردن نیروهای نظامی و انتظامی به آخرین دستاوردهای تکنولوژیکی سرکوب و شکنجه و کشتار،هزینه های سرسام آور برای بمب اتمی اسلامی، سازماندهی استثمار تا بی نهایت، نابود کردن محیط زیست، زمینه سازی جرم و جنایت، گسترش زندانها، نابودی نسل از پی نسل مردم با محیط سیاه و افسرده که با فرهنگ ضد بشر اسلامی شان سازمان دادند... و این لیست متاسفانه بسیار طولانی و وحشتناک است.
سعید لیلاز شاید تنها کسی باشد که بی پرده از تدارک حمله وسیع دیگری به زندگی ما مردم ایران پرده برمیدارد. هوشیار باید بود و باید نشان داد امامزاده ای به نام روحانی قرار نیست چیزی را شفا دهد بلکه برای حاد کردن درد مردم آمده است. این حکومت شوم هیچ نسخه شفا بخشی ندارد و همینجاست که نشان میدهد تلاشهای کسانی در پوشش "دانشمندان امر خطیر اقتصاد"، تلاشی برای نابودی شیرازه زندگی ما توده زحمتکش ساکن ایران است و این چهره ها را باید افشا کرد و نقاب از چهره شان برداشت. و باید توجه داشت این حکومت با همه درندگی اش از "تبعات اجتماعی و اقتصادی" وحشت دارد، تبعات اسم رمز اعتراضات و تظاهرات آینده است و همین ترس باید امکانی باشد که ما تدارک مبارزه با دور جدید هجوم به کرامت انسانی را فراهم آوریم. ما هم مثل دولت روحانی فرصت زیادی نداریم. از این فرصت نباید غافل شد.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen