درباره من سلام به همهٔ خوانندگان محترم: نظر به اینکه وبلاگ قبلی من:"نگاه من نگاه" برای هموطنان مقیم

Mittwoch, 25. September 2013

چطور می‌‌شود که آزادی زندانیان (که از بابتش خیلی‌ خوشحالیم) این همه توجه می‌‌گیرد، ولی‌ اعدام نوجوانان و موج اعدام‌ها در ایران (که تعدادشان در همین مدت زمان از تعداد افراد آزاد شده بیشتر است) توجهی‌ نمی‌‌گیرد؟

علی‌ اخوان پور:
با توجه به سیاست جدید رژیم آخوندی مبنی بر فریب دنیا و بوق کرنا کردن آزادی زندانیان سیاسی مطلبی در سایت خودنویس به نظرم جالب آمد هرچند که قلم طنز گونه است ولی‌ حقیقتی است دردناک،درزیر مطلب خودنویس را میخوانید:
جناب آقای حسین اوباما ریاست محترم جمهور امریکا
سلام علیکم
اینجانبان تعداد ٥٥٥ روشن‌فکر عمدتا اصلاح‌طلب و دوستدار رهبری و نظام و دولت آمریکا و منطقه و صلح و کبوتر و پارچه سپید و بی بی سی و مایکروسافت به نیابت از همه مردم ایران چه بخواهند و چه نخواهند از شما قدرتمند‌ترین مرد جهان ( البته بعد از پهلوان رضازاده از بعد فیزیکی و معظم له از بعد فکری ) تقاضا داریم که دست از لجاجت برداشته و با مقام معظم ما آشتی کنید.
يکی از سخنانی که در اين سال‌ها مکررا شنيده می‌شد اين بود که رياست جمهوری در ايران قدرت چندانی ندارد چون آیت‌الله رفسنجانی سالمند بودند، آقای خاتمی اهل زور و قدرت نبودند و محمود ما جثه کوچکی داشت برای همین تصميمات مهم بر عهده‌ی رهبر ايران بود. اين روزها حتی ايشان نيز سخن از "نرمش قهرمانانه" به ميان آورده و ايران يک‌صدا خواستار تعامل بهتر با جهان است.
روندهای اميدبخش در کشور ما فضا را برای گشوده شدن گره کور سی و چند ساله روابط ايران و آمريکا و به ويژه حل و فصل پرونده هسته‌ای ايران مساعد ساخته است. در مذاکرات پيش رو رئيس جمهور دکترحسن روحانی و وزيرخارجه دکتر جواد ظريف، از حمايت قاطع حکومت ايران، اکثريت رای دهندگان ايرانی و طيفی از فعالان مدنی و دموکراسی خواهان ايرانی و حتی بسياری از زندانيان سياسی بهره‌مندند. ایشان هم‌چنین از حمایت همه کسانی که رای نداده‌اند نیز برخوردارند.
لطف کنید از تقصیرات آقایان ع.ع [عباس عبدی ]، ح.ا.س. م. م . خ [حجت الاسلام سید محمد موسوی خویینی‌ها] و دارودسته و همچنین برادر محترم ما س.ح [سعید حجاریان] که از امضا کنندگان این نامه نیزمی‌باشند، گذشت کنید که بخشش شیوه پیامبر بزرگ صلح عیسی مسیح است. این بندگان خدا جوان بوده‌اند و جوگیر شده و سفارت شما را اشغال کردند، حال که اتفاقی هم نیافتاده است.
آقای رئيس جمهور
کلید را معظم له ما در جیب جلیقه دکتر روحانی سنجاق زده‌اند و کلی سفارش کرده‌اند که گم نشود. از حضور رئيس‌جمهور روحانی در نيويورک برای باز کردن قفل روابط ايران و آمريکا بهره بگيريد. حيف است که اين فرصت تاريخی بسوزد. اکنون نوبت شما و جامعه‌ی جهانی است که تداوم گام‌های ايران را از طريق پاسخ مناسب، مذاکره‌ی خوش‌فرجام با نتايجِ ملموسِ «برد - برد» و رفع تحريم‌های ناعادلانه‌ی اقتصادی تضمين کنيد.
بدین منظور تدارکات ریاست جمهوری و لابی ایست‌های ما در آمریکا مراسمی در کنار سخنرانی آقای روحانی در سازمان ملل تدارک دیده‌اند که حضور شما مایه دلگرمی و صفای جمع ما خواهد بود. پایان هر رفتن رسیدن است و ما اکنون به نقطه‌ای رسیده‌ایم که آغاز یک رفتن است، در این آغاز همسفر ما باشید .در ضمن، جمع بزرگانه است دلبندان‌تان فعلاً در منزل بمانند تا وقتی بزرگ شدند از خجالت‌شان دربیاییم. زیرشلواری یادتان نرود تا که در جشن ما راحت باشید.
توضیح مهم: چطور می‌‌شود که آزادی زندانیان (که از بابتش  خیلی‌ خوشحالیم) این همه توجه می‌‌گیرد، ولی‌ اعدام نوجوانان و موج اعدام‌ها در ایران (که تعدادشان در همین مدت زمان از تعداد افراد آزاد شده بیشتر است) توجهی‌ نمی‌‌گیرد؟ آیا این حکایت کشوری نیست که در آن‌ اعدام از آزادی عادی‌تر است و به همین دلیل ارزش خبری پائین‌تری دارد؟ چرا چند نفر از این ٥٥٥ روشن‌فکران ما در کشور و خارج آن (که روندشون کردم به ٥٥٥، همه هزار ماشاالله در صف نشسته‌اند که تا امضای خود را به پای نامه‌ای بزنند که مشاور آقای اوباما شاید ١ دقیقه بیشتر راجع به آن با آقای اوباما صحبت نخواهد کرد) نمی‌بینند اعدام‌ها را؟

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen