علی اخوان پور:
صادق هدایت شاید اگر فکر میکرد که یک روزی جوانان هم مانند او فکر خواهند کرد، دست به خودکشی نمیزد. بیچاره چه قدر در زمان خودش از نظر فکری تنها بوده و چی میکشیده از دست مردم خرافی آن زمان ,قسمتی از کتاب توپ مرواری:
ما که عادت نداشتیم دخترانمان را زنده به گور کنیم ، ما برای خودمان تمدن و ثروت و آزادی و آبادی داشتیم و فقر را فخر نمیدانستیم همه اینها را از ما گرفتند و بجاش فقر و پشیمانی و مردهپرستی و گریه و گدائی و تأسف و اطاعت از خدای غدار و قهار و آداب کونشوئی و خلأ رفتن برایمان آوردند، همه چیزشان آمیخته با کثافت و پستی و سودپرستی و بیذوقی و مرگ و بدبختی است.
چرا ریختشان غمناک و موذی است و شعرشان چس ناله است چونکه با ندبه و زوزه و پرستش اموات همهاش سر و کار دارند.
برای عرب سوسمار خوری که چندین صد سال پیش به طمع خلافت ترکیده، زندهها باید به سرشان لجن بمالند و مرگ و زاری کنند.
در مسجد مسلمانان اولین برخورد با بوی گند خلاست که گویا وسیله تبلیغ برای عبادتشان و جلب کفار است تا به اصول این مذهب خو بگیرند. بعد این حوض کثیفیکه دست و پای چرکین خودشان را در آن میشویند و به آهنگ نعره مؤَذن روی زیلوی خاکآلود خودشان دولا و راست میشوند و برای خدای خونخوارشان ورد و اَفسون میخوانند.
عید قربان مسلمانان با کشتار گوسفندان و وحشت و کثافت و شکنجه جانوران برای خدای مهربان و بخشایشگر! است خدای جهودی آنها قهار و جبار و کینتوز است و همهاش دستور کشتن و چاپیدن مردمان را میدهد و پیش از روز رستاخیز حضرت صاحب را میفرستد تا حسابی دخل امتش را بیاورد و آنقدر از آنها قتل عام بکند که تا زانوی اسبش در خون موج بزند.
تازه مسلمان مومن کسی است که به امید لذتهای موهوم شهوانی و شکمپرستی آن دنیا با فقر و فلاکت و بدبختی عمر را بسر برد و وسایل عیش و نوش نمایندگان مذهبش را فراهم بیاورد. همهاش زیر سلطه اموات زندگی میکنند و مردمان زنده امروز از قوانین شوم هزار سال پیش تبعیت میکنند کاری که پستترین جانوران نمیکنند.
عوض اینکه به مسائل فکری و فلسفی و هنری بپردازند، کارشان این است که از صبح تا شام راجع به شک میان دو و سه استعامنه قلیله و کثیره بحث کنند.
این مذهب برای یک وجب پائین تنه از عقب و جلو ساخته و پرداخته شده. انگار که پیش از ظهور اسلام نه کسی تولید مثل میکرد و نه سر قدم میرفت، خدا آخرین فرستاده خود را مامور اصلاح این امور کرده!
تمام فلسفه اسلام روی نجاسات بنا شده اگر پائین تنه را از آن حدف کنیم اسلام روی هم میغلتد و دیگر مفهومی ندارد. بعد هم علمای این دین مجبورند از صبح تا شام با زبان ساختگی عربی سر و کله بزنند سجع و قافیههای بیمعنی و پر طمطرق برای اغفال مردم بسازند و یا تحویل بدهند.
سرتا سر ممالکی را که فتح کردند، مردمش را به خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جاسوسی و دوروئی و دزدی و چاپلوسی و کون آخوند لیسی مبتلا کردند و سرزمینش را به شکل صحرای برهوت در آوردند.
…
اما مثل عصای موسی که مبدل به اژدها شد و خود موسی از آن ترسید این اژدهای هفتاد سر هم دارد این دنیا را میبلعد. همین روزی پنج بار دو لا راست شدن جلو قادر متعال که باید بزبان عربی او را هجی کرد، کافی است تا آدم را تو سری خور و ذلیل و پست و بیهمه چیز بار بیاورد.
مگر برای ما چه آوردند؟ معجون دل به هم زنی از آرا و عقاید متضادی که از مذاهب و ادیان و خرافات پیشین ، هول هولکی و هضم نکرده استفراغ و بیتناسب بهم در آمیخته شده است، دشمن ذوقیات حقیقی آدمی، و احکام آن مخالف با هر گونه ترقی و تعالی اقوام ملل است و به ضرب ششمشیر به مردم زورچپان کردهاند. یعنی شمشیر بران و کاسۀ گدائی است، یا خراج و جزیه به بیتالمال مسلمین بپردازید یا سرتان را میبریم. هر چه پول و جواهر داشتیم چاپیدند. آثار هنری ما را از میان بردند و هنوز هم دست بردار نیستند؛ هر جا رفتند همین کار را کردند.
چرا ریختشان غمناک و موذی است و شعرشان چس ناله است چونکه با ندبه و زوزه و پرستش اموات همهاش سر و کار دارند.
برای عرب سوسمار خوری که چندین صد سال پیش به طمع خلافت ترکیده، زندهها باید به سرشان لجن بمالند و مرگ و زاری کنند.
در مسجد مسلمانان اولین برخورد با بوی گند خلاست که گویا وسیله تبلیغ برای عبادتشان و جلب کفار است تا به اصول این مذهب خو بگیرند. بعد این حوض کثیفیکه دست و پای چرکین خودشان را در آن میشویند و به آهنگ نعره مؤَذن روی زیلوی خاکآلود خودشان دولا و راست میشوند و برای خدای خونخوارشان ورد و اَفسون میخوانند.
عید قربان مسلمانان با کشتار گوسفندان و وحشت و کثافت و شکنجه جانوران برای خدای مهربان و بخشایشگر! است خدای جهودی آنها قهار و جبار و کینتوز است و همهاش دستور کشتن و چاپیدن مردمان را میدهد و پیش از روز رستاخیز حضرت صاحب را میفرستد تا حسابی دخل امتش را بیاورد و آنقدر از آنها قتل عام بکند که تا زانوی اسبش در خون موج بزند.
تازه مسلمان مومن کسی است که به امید لذتهای موهوم شهوانی و شکمپرستی آن دنیا با فقر و فلاکت و بدبختی عمر را بسر برد و وسایل عیش و نوش نمایندگان مذهبش را فراهم بیاورد. همهاش زیر سلطه اموات زندگی میکنند و مردمان زنده امروز از قوانین شوم هزار سال پیش تبعیت میکنند کاری که پستترین جانوران نمیکنند.
عوض اینکه به مسائل فکری و فلسفی و هنری بپردازند، کارشان این است که از صبح تا شام راجع به شک میان دو و سه استعامنه قلیله و کثیره بحث کنند.
این مذهب برای یک وجب پائین تنه از عقب و جلو ساخته و پرداخته شده. انگار که پیش از ظهور اسلام نه کسی تولید مثل میکرد و نه سر قدم میرفت، خدا آخرین فرستاده خود را مامور اصلاح این امور کرده!
تمام فلسفه اسلام روی نجاسات بنا شده اگر پائین تنه را از آن حدف کنیم اسلام روی هم میغلتد و دیگر مفهومی ندارد. بعد هم علمای این دین مجبورند از صبح تا شام با زبان ساختگی عربی سر و کله بزنند سجع و قافیههای بیمعنی و پر طمطرق برای اغفال مردم بسازند و یا تحویل بدهند.
سرتا سر ممالکی را که فتح کردند، مردمش را به خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جاسوسی و دوروئی و دزدی و چاپلوسی و کون آخوند لیسی مبتلا کردند و سرزمینش را به شکل صحرای برهوت در آوردند.
…
اما مثل عصای موسی که مبدل به اژدها شد و خود موسی از آن ترسید این اژدهای هفتاد سر هم دارد این دنیا را میبلعد. همین روزی پنج بار دو لا راست شدن جلو قادر متعال که باید بزبان عربی او را هجی کرد، کافی است تا آدم را تو سری خور و ذلیل و پست و بیهمه چیز بار بیاورد.
مگر برای ما چه آوردند؟ معجون دل به هم زنی از آرا و عقاید متضادی که از مذاهب و ادیان و خرافات پیشین ، هول هولکی و هضم نکرده استفراغ و بیتناسب بهم در آمیخته شده است، دشمن ذوقیات حقیقی آدمی، و احکام آن مخالف با هر گونه ترقی و تعالی اقوام ملل است و به ضرب ششمشیر به مردم زورچپان کردهاند. یعنی شمشیر بران و کاسۀ گدائی است، یا خراج و جزیه به بیتالمال مسلمین بپردازید یا سرتان را میبریم. هر چه پول و جواهر داشتیم چاپیدند. آثار هنری ما را از میان بردند و هنوز هم دست بردار نیستند؛ هر جا رفتند همین کار را کردند.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen