درباره من سلام به همهٔ خوانندگان محترم: نظر به اینکه وبلاگ قبلی من:"نگاه من نگاه" برای هموطنان مقیم

Montag, 3. März 2014

ادعای مضحک دولت در مورد ایرانیان خارج از کشور

علی‌ اخوان پور:

لابد صدای مخالفان درخارج کشور باید بیش از این ها نیرومند شود تا دیگر رژیم جرئت نکند چنین ادعاهای مضحکی را برزبان آورد! ماهیت و فلسفه وجودی خیل ایرانیان تبعیدی و یا مهاجرت کرده به خارج اساسا نمی تواند جز تبلورنارضایتی از حاکمیت و پژواکی از جامعه ایران و اوضاع آشفته کشور و البته سنگری در دفاع از آزادی و رهائی مردم ایران باشد. این صدا را رساتر و نیرومندترکنیم تا هیچگاه رژیم سرکوب جرئت نکند چنین یاوه هائی را برزبان آورد!
 
حسن قشقائی معاون وزارت امورخارجه مدعی شده  که مخالفان جمهوری اسلامی، تازه آنهم دربهترین حالت بین 3 تا 4 درصدایرانیان خارج کشور را تشکیل می دهند! لابد اگرایشان ارفاق نمی کردند و خفیف ترین حالت را در نظرمی گرفتند، اصلامخالفی  درخارج کشور وجود نداشت و خیال رژیم و ایشان نیز از "مزاحمت های آنها" راحت شده بود!
اما صرفنطر از دروغ و گزافه گوئی ها همه می دانند که کشورما از برکت سلطه حکومت اسلامی و انواع سرکوب های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، درطی سالهای متمادی متحمل یکی از بزرگترین مهاجرت های بزرگ تاریخی یعنی یعنی خروج 5 میلیون شهروند شده است. ترکیب عمده این مهاجران را که روند آن هم چنان هم قطع نشده است و هراز هرچندی خبر غرق شدن شماری از مردم و جوانان دراخبارجهانی بازتاب پیدامی کند، طیف متنوعی از مدافعان سرنگونی و انقلاب تا حتی باورمندان به اصلاح و مخالف جناح حاکم  و یا  ناراضیان سیاسی و اقتصادی و اجتماعی  تشکیل داده است. البته موج های مهاجرت  با جذرو مدتحولات سیاسی و اقتصادی  کم و زیادمی شود و رنگ وبوی های سیاسی و یا اقتصادی آن کم و زیادمی شود. چنان که درپی بحران و سرکوب جنبش سال 88موج  بزرگی از روزنامه نگاران و فعالان اجتماعی وحتی حامیان  اصلاح طلبان و سبزها برای گریزاز خطرزندان و سایرفشارهای رژیم راه خارج را در پیش گرفتند. اما نکته مهم دیگری که  درمورد مهاجران ایرانی جلب توجه می کند، همانا کمیت بالای تحصیل کردگان و متخصصان است که   که از آن به  فرارمغزها و یا حتی از نظراقتصادی به فرار سرمایه ها تعبیرمی شود..  بطوری که درقیاس با سایرکشورها کشورایران از نظراین تعداد مهاجرت یا فرار افرادبا تخصص و تحصیلات بالا شاخص است. چندی پیش مقامات  رژیم نیز اعلام داشتند که خسارت فرارمغزها برای کشور سربه صدها  به صدها میلیارد می زند.
بدیهی است که بخش بزرگی از ایرانیان مهاجر به خاطرفضای سرکوب و اختناق و نقض سیستماتیک وبی رحمانه حقوق اولیه هرشهروند بعنی بدلائل سیاسی خارج شده اند و بخشی هم بدلیل معضلات و نارضایتی های اقتصادی و اجتماعی . وجه مشترک همه  آنها را بهرحال نارضایتی از اوضاع کشورتشکیل می داده است و سیاست های رژیم عامل عمده را تشکیل می دهد.
دولت روحانی  برای راه اندازی اقتصادبه گل نشسته نظام به سختی در صدد جلب  سرمایه های ایرانیان خارج از کشور و نیز ایفاء نقش لابی گری برای رژیم  درکشورهای میزبان توسط ایرانیان هستند. یکی از دلایل پوچی که آقای قشقائی علم کرده است، تعدادکسانی است که به ادعای او به کنسول های ایران درخارج کشور رفته  به کشوررفت و آمد دارند. درصورتی که حتی اگررقم ادعائی او هم صحت داشته باشد صرف تردد به ایران به معنی همراهی آنها با جمهوری اسلامی نیست. و گرنه با این دلیل تمامی مردم ساکن سرزمین ایران باید حامی دولت باشند و این همه نارضایتی گسترده وجود نمی داشت.پس روشن است که رژیم دلش برای ایرانیان خارج از کشورلک نزده  و مخاطب آنها نیز در اصل نه ناراضیان سیاس بلکه آن بخش محدود و کم شمارتری هستند که حاکمیت چشم به کیسه پول  و سرمایه گذاری و لابی گری آنها برای خروج از بحران  دوخته است. واین درحالی است که آنها نیز بدون وجود امنیت و قانون که در ایران تحت سلطه ولایت مطلقه حکم کیمیا را دارد به دشواری حاضرند سرمایه ها گذاری های واقعی و کلان صورت دهند.
جالب است که همزمان  درایران باندهای مختلف سیاست های خود را دارند و صدای واحدی هم از سوی همه آنها درمورد ایرانیان خارج از کشور شنیده نمی شود. مثلا درحالی که دولت از ایرانیان دعوت می کند و به آنها قول می دهد که مشکل و خطری سرمایه و یا خود آنها را  تهدید نمی کند همزمان  باندهای مقتدردیگر وحتی از زمره مقامات مسئول هستند که نه فقط برای ایرانیان خارج ازکشور خط و نشان می کشند  و علائم تهدیدآمیزارسال می کنند که مبادا کسانی تصورکنند که گویا برای آنها فرش قرمزی در داخل پهن شده است، و بهمین دلیل مدام شمشیر  خیانت و جاسوسی و ... را درهوامی چرخانند و حتی شماری از خارج برگشته ها را با چنین اتهاماتی به زندان کشانده اند.
  اگر سخن رژیم را  وارونه نمائیم چیزی نزدیک به حقیقت بدست خواهد آمد: بطورتقریب شاید 3 تاچه 4 درصد ایرانیان خارج کشور را می توان حامی رژیم قلمدادکرد و بقیه را  چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ اقتصادی ویا سایرمشکلات اجتماعی باید ناراضیان از حکومت اسلامی تلقی کرد. رفت و آمد ایرانیان به داخل کشور نیزنمی تواند نافی حقیقت فوق باشد. کشوری که مقام ممتازی در سرانه اعدام و کشتار، قصاص و جنایت و شاخص های منفی در بسیاری از عرصه های اجتماعی و زیستی را دارد و هیچ گونه امنیت و قانونیت درآن وجود ندارد و هرروزهم دررسانه های خود علیه مخالفان خارج از خود چنگ و دندان می کشد، با چه وقاحتی به خود اجازه می دهد که  از فقدان مخالف درخارج ازکشوردم می زند. لابد صدای مخالفان درخارج کشور باید بیش ازاین ها نیرومند شود تا دیگررژیم جرئت نکند چنین ادعاهای مضحکی را برزبان آورد! ماهیت وجودی خیل ایرانیان تبعیدی و یا مهاجرت کرده به خارج اساسا نمی تواند جز نارضایتی از حاکمیت و پژواک دادن جامعه ایران و اوضاع آشفته کشور و البته سنگری در دفاع از آزادی و رهائی مردم ایران باشد. این صدا را رساتر و نیرومندترکنیم تا هیچگاه رژیم سرکوب جرئت نکند چنین یاوه هائی را برزبان آورد!

تقی‌ روزبه

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen