علی اخوان پور:
به نظر نگارنده شاید اعلام حکومت ولایت اسلامی از سوی روح الله خمینی در سال 1979 میلادی در ایران و اعلام حکومت خلافت اسلامی از سوی یک گروه تروریستی اسلامگرای سنی در بغداد تفاوت های ظاهری وجود داشته باشد، اما ماهیت و محتوای وجودی هر دوی آنان یکی بود و یک هدف را دنبال میکند. بازگشت به صدر اسلام و زنده کردن سنت های پیامبر آن محمد. این اندیشۀ واپسگرائی حتا در تحول خواهان اسلامی نظیر سید جمال الدین اسد آبادی یا افغانی در گذشته و اصلاح طلبان امروزی اسلامی هم وجود داشته و دارد که در پی وحدت مسلمانان در سایۀ حاکمیت یک خلیفۀ اسلامی یا نوع شیعی جدید آن ولی فقیه هستند، در واقع اساسی ترین و مهم ترین مسئله در دین اسلام نه ترویج و گسترش یکتاپرستی بعنوان توجیه معنویت، یا اعتناء به عقاید و آرای مردم در زمینۀ گسترش افکار و نگرشهای توحیدگرایانه، بلکه راهی برای به استحمار کشیدن پیروان و برقراری جامعه ای تحجرگرا و خرافه پرست بنام امت اسلامی بوده و اکنون نیز میباشد. شرع مقدس اسلام همواره بر فراز ملت و قانون قرار دارد و خط بطلان بر تمام معیارهای زمینی میکشد، یعنی به جای خرد و خواست و اراده مردم، در اسلام تقدم به حدود الهی، اسلامی داده شده تا بر پایۀ حرامها و حلالهای خدا و صد البته با اجازه و نظارت مشتی موجود مفتخور غیر مولد بنام فقیه و مجتهد و عالم اسلامی، سرنوشت پیروان معین و روش زندگی آنان مشخص گردد. در محدودۀ شرع نمی توان از خرد و فکر استفاده کرد و مسلمان در قرن بیست یکم با اینکه از مدرن ترین ابزار زندگی روز استفاده میکند، اما باید برایش بیاندیشند و تصمیم بگیرند و دقیقا به این دلیل است که نیازمند قیم اند. اگر چه فرمانروائی سلاطین غیر اسلامی را بر چیده اند، اما خود با الهی و مقدس نمودن احکام و موازین شرع و کنار نهادن رعایت حقوق انسانها تمام دست آوردهای اجتماعی بشر در قرنهای متمادی را به صخره گرفته و پایمال نموده اند. اساسا تمام مبارزات اسلامی با نگاه به عقب انجام میگیرد و راه اصلاح از نگاه آنان تنها با ویرانگری وضعیت موجود و حاکم نمودن اوضاع وحشت بار و پر تنش قرون وسطی امکان پذیرست. جامعه ای که افرادش تحت فرمان یک یا عدۀ مبلغ دینی یا مذهبی، کمال و آیندۀ خود را نه در بودن به شکل راحت، بلکه در رفتن به سوی بی نهایت می بینند. یک امت اسلامی ناچارست یک گونه بیاندیشد، حتا ایمانی همسان داشته باشد و تعهد نماید که مسیر زندگی و حیات خود را نه به سمت سعادت، بلکه در نهایت توهم و تخیل آنجهانی سیر نماید، تا حاکمان اسلامی بنام خدا و دین و مذهب هرآنچه را برایشان بهترست را به پیش برند. فرهنگ اسلامی، البته اگر بتوان بر آن نام فرهنگ نهاد، بر اساس نپرسیدن، نیاندیشیدن و اطاعت محض نمودن بنا گردیده. نه از روح الله خمینی کسی پرسید که چرا بدون محاکمه مدنی جان مردم را بدست جلاد بیرحمی چون خلخالی سپردی و نه از گروه داعش و خلیفه منتخب آن البغدادی کسی می پرسد که به کدام جرم و بر اساس کدام اختیاری این چنین کشتار فجیعی را برنامه ریزی میکنی؟ این خصیصۀ ویژه اسلام از لحظه تاسیس آن تا بامروز بوده و اگر چنین پیش رود، باز هم ادامه خواهد داشت.
خمینی پایه گذار نظریه عمومی و دولتی خشونت اسلامی و مافیاهای جاسوسی و جنایت بنام خدا و آسلام و شیعه بود. مافیاهای مأمور سرکوب های خیابانی با دیدگاه فکری نزدیک به انجمن حجتیه و نظریۀ خشونت ورزی که از اندیشه های شیوخی چون مصباح یزدی، خامنه ای، اژه ای، علم الهدی، طالب و غیرو پیروی میکرد، برای بردن مردم به بهشت با خشونت و زور. خمینی همراه دیگر شیوخ جنایت پیشه ای که نام پاره ای از آنان را ذکر کردم معتقد بوده و هستند که ایران ام القرای اسلام است و همه دستورات اسلامی باید از ایران به سراسر دنیا صادر شود و برای اینکه بتوانند بر کل جهان اسلام حاکمیت یابند می بایست بین تمام مسلمانان اختلاف ایجاد نمایند تا خط مربع مقاومت یا به قول خودشان هلال شیعه را به طور کامل در دست داشته باشند تا بتوانند بر جهان حاکم شوند. برای آنها ایجاد ارتباط و یک دستی میان حزب الله ایران و حزب الله لبنان و حماس و نیروهای مستقر در عراق و تا حدی افغانستان مهم است و این نیروها را عقبه اسلام می دانند که مرکزیت اصلی آن در ایران و در شهر قم مستقر است. حال گروه تروریستی داعش این معیارهای شیعی را در زیر گوش حاکمان شیعی نادیده انگاشته و خلافت اسلامی را در تقابل با آن اعلام نموده است. برپایه آنچه که در پیام سخنگوی رسمی گروه داعش آمده است، البغدادی، عبدالله ابراهیم نام دارد که ابو بکر البغدادی لقب گرفته است. ظاهرا رهبر داعش، خود را به ابوبکر، خلیفه پس از پیامبر و به بغداد پایتخت عراق منتسب میکند. درست همانگونه که شیخ علی خامنه ای در شجره نامه سازی برای خود بدین روش عمل کرده. رسانههای خارجی میگویند که البغدادی به مدت چهار سال، در یک پایگاه آمریکایی زندانی بود. او هنگام آزادی در سال 2009 به زندان بانان خود گفت: شما را در نیویورک میبینم. نظیر همان بلوف هائی که خمینی در ابتدای برپائی حاکمیت مذهبیشان مرتبا از آن استفاد میکرد، آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، در حالیکه مدارک مستند موجود، جای انکار باقی نمی گذارد که خمینی بدست و کمک جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا صاحب حکومت و قدرت در ایران گردید. قرنهاست که هیچ گروه اسلامی چه شیعه و چه سنی بدون حمایت و پشتیبانی پنهان کشورهای غربی نتوانسته اند به قدرت یا حکومت برسند، حتا پادشاهی عربستان سعودی. خمینی در صحیفۀ نور جلد پانزدهم مینویسد: اسلام را همه باید حفظ کنیم. یک بیچارهای به من نوشته بود که شما گفتید: همه اینها را باید تجسس کنید، خوب در قرآن که میگوید: لاتجسسوا… ولی وقتی که اسلام در خطر است همه شما موظفید که با جاسوسی حفظ کنید اسلام را، و امروز خلیفه جدید اسلام تمام مسئولین نظام شیعی بغداد را بدون محاکمه اعدام میکند، چون البغدادی به خشونت خود در جنگ و لذت بردنش از احساس رهبری شهرت دارد. مسلمان امروز حکم مرغ را پیدا کرده که در مجلس عروسی و عزا سرش را می برند.
شیعیان متعصب ولایت پیشه معتقدند که این شهر قم است که مرکز اشاعه اسلام به کل جهان است و علمی که از قم صادر می شود جدیدترین و بهترین علم است و دیگران باید آن را بپذیرند، اعلام برپایی خلافت از سوی گروه داعش هم، ایستگاهی مهم برای این گروه تروریستی به شمار میآید. در این راستا، چالز لستر، استاد مهمان در مرکر بروکینگز در دوحه به خبرگزاری رویترز گفته است: اعلام خلافت بسیار پر اهمیت است. این اعلام جهانی خواهد بود زیرا گروههای وابسته به القاعده و گروههای جهادی مستقل، میان پیروی از دولت اسلامی یا مخالفت با آن، باید یک راه را انتخاب کنند. اما هیچکدام از این گروه های اسلامی از مردم و جوامع اسلامی یا خواست و نظر آنان نه چیزی میگویند و نه سخنی می زنند.
با مقرارت ظالمانه و غیر انسانی که جدیدا از سوی خلافت اسلامی داعش در شهرهای تحت نفوذ این گروه در بغداد بر قرار گردید و مسئله حجابی که حکومت شیعی ایران سالهاست بر اجرای آن در جامعه ایران پافشاری و اصرار می نماید مشخص میشود که مافیاهای اسلامی، چه شیعه و چه سنی بر این باورند که زن از بی ارزشترین موجوداتی است که خدا آفریده است و نباید به آنها حق زندگی و انتخاب داد. همانگونه که خمینی در موافقت کردن با حق رای زنان مردد بود و تحت شرایط خاصی به حق رأی زنان تن داده بود، خلافت اسلامی هم برای خروج زنان از منازلشان زمان مخصوصی تعیین نموده، آنهم در کنار و همراه شوهران خود. آخوند محتشمی گفته بود که پاره ای از آخوندهای شیعه معتقدند زن و مرد نباید در کنار هم راه بروند بلکه زن باید همیشه یک متر پشت سر مرد باشد و به دنبال وی حرکت کند تا شان مرد پایین نیاید. در مجلسی، آخوند خوشوقت از اقوام نزدیک خامنه ای گفته است: اگر در جریان سرکوب بد حجابی کسی کشته شود ایرادی ندارد، یا پاسدار رادان فرمانده اسبق نیروی انتظامی تهران بزرگ در برخی از صحبت ها گفته است که اگر کسی کشته شود ایرادی ندارد ما دستور آن را قبلا گرفته ایم. خلاصه اینکه نظامی که اندیشیدن و پرسیدن در آن جرم باشد با سلیقه امروز بشر همساز نیست ، اگر عدۀ ناچار به پذیرش آن هستند و به وجودش تن میدهند، یقینا از روی ترس و ارعاب است نه ایمان و اعتقاد.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen