درباره من سلام به همهٔ خوانندگان محترم: نظر به اینکه وبلاگ قبلی من:"نگاه من نگاه" برای هموطنان مقیم

Sonntag, 30. Juni 2013

پیروز واقعی انتخابات رهبر جمهوری اسلامی ‌است


علی‌ اخوان پور:

مقدم‌فر می‌گوید رای مردم به روحانی "نه به احمدی‌نژاد" بود و پیروز واقعی انتخابات رهبر جمهوری اسلامی ‌است که "به تمامی اهداف و راهبردهایش دست یافت و کشتی نظام را به این ساحل خوش فرجام رسانید."

معاون فرهنگی سپاه در گفتگویی با سایت خبری برهان که متن آن شنبه ۸ تیر منتشر شد گفت: «مردم آقای روحانی را در کنار گفتمان تغییر و اعتدال به عنوان یک آخوند با سواد و مجتهدی که نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی و مربوط و متعلق به نظام و پیرو ولایت فقیه است دیدند و رأی دادند.»

حسن روحانی از سال ۱۳۶۸ نماینده خامنه‌ای در شورای عالی امنیت ملی خوانده می‌شود و سعید جلیلی تیرماه ۸۷ طی حکمی به این سمت منصوب شد. روحانی از زمان روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد در سال ۸۴ دخالت مستقیمی در پرونده هسته‌ای نداشته و سرپرستی مذاکرات از سال ۸۶ بر عهده جلیلی، نماینده رسمی خامنه‌ای بوده است.

محمدحسین صفار هرندی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور فرهنگی فرمانده سپاه


شماری از اصولگرایان تندرو، از جمله نماینده خامنه‌ای در موسسه کیهان روند مذاکرات هسته‌ای در دوره مسئولیت روحانی را منفعلانه و سازشکارانه خوانده‌اند و جلیلی را پیشبرنده‌ی "خط مقاومت" مورد نظر رهبر جمهوری اسلامی می‌دانند.

اصولگرایان قربانی حمایت از احمدی‌نژاد؟

از سوی دیگر برخلاف ادعای مقدم‌فر، در جریان مبارزات انتخاباتی انتقاد شدید از سیاست‌های دولت احمدی‌نژاد از سوی نامزدان اصولگرا نیز مطرح شده اما زمینه‌ی پیروزی آنها را فراهم نکرد.

به گزارش سایت برهان معاون فرهنگی سپاه می‌گوید: «من فکر می‌کنم که امسال رأی آقای روحانی به معنای "بله به هاشمی" نبود. عده‌ای فکر می‌کنند که رأی آقای روحانی متعلق به آقای هاشمی است. به نظر من، حتی اگر خود آقای هاشمی هم به عرصه‌ی انتخابات می‌آمد و پیروز می‌شد، رأی او مال خودش نبود؛ بلکه به معنای "نه به احمدی‌نژاد" بود.»

ادعاهای مقدم‌فر در حالی مطرح می‌شود که اصولگرایان در هشت سال گذشته، به تبعیت از علی خامنه‌ای یا حامی سرسخت محمود احمدی‌نژاد بوده‌اند یا از برخورد قاطع با اقدام‌های او خودداری کرده‌اند.

سایت الف که به احمد توکلی نماینده‌ی اصولگرای مجلس تعلق دارد در تحلیل شکست اصولگرایان نوشت: «اصولگراها چوب مماشات با احمدی‌نژاد را خوردند. کسانی در این دوره از انتخابات حضور داشتند که طی ۸ سال حکومت این دولت کمترین انتقادی نداشتند. به ده‌ها مصلحت خود ساخته سکوت کردند و طبیعی است که مردم باور نکنند که نقدهای شب انتخابات از روی صداقت باشد.»

"جبهه اصولگرایان جگر زلیخا شده"

محمدحسین صفارهرندی، وزیر ارشاد دولت نهم اصولگرایان را "جبهه‌ای بی‌سر" می‌خواند و علت شکست آنها را در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری تشتت میان گرایش‌های مختلف این جناح عنوان می‌کند.

خبرگزاری فارس نهم تیرماه به نقل از صفارهرندی نوشت، در زمان انتخابات دیدیم که "دیگر جبهه وجود ندارد در واقع جگر زلیخایی است که هر تکه‌اش به نیش کسی است بنابراین باید گفت، انشعاب‌طلبی به عنوان یک اصل در بروز چنین وضعیتی نقش داشت."

سایت خبری فرارو به نقل از نشریه آمریکایی واشنگتن پست می‌نویسد چند دستگی در میان اصولگرایان از علت‌های اصلی "شکست سنگین این جناح در انتخابات ریاست جمهوری" بوده است.

در این گزارش اصولگرایان جریانی معرفی شده‌اند که "به تبعیت از اصول بنیادین جمهوری اسلامی شهرت دارند" و خود را نزدیک‌ترین افراد به "به نیات و خواسته‌های" رهبر جمهوری اسلامی می‌دانند.

ادامه‌ی حمایت خامنه‌ای از احمدی‌نژاد

بر این اساس شکست نامزدان اصولگرا "نه" به سیاست‌هایی است که با تایید و حمایت بی‌دریغ خامنه‌ای به اجرا گذاشته شده است. رهبر جمهوری اسلامی پس از انتخابات مناقشه برانگیز سال ۸۸ احمدی‌نژاد را نزدیک‌ترین رئیس جمهور به خود خوانده بود.

علی خامنه‌ای پنجم تیرماه از نامزدان انتخابات گلایه می‌کند که در مناظره‌ها به "نقاط قوت فراوان" دولت احمدی‌نژاد نگاه منصفانه‌ای نداشته‌اند و "در کنار بیان نقاط ضعف، به خدمات مهم دولت و کارهای زیربنایی و سازندگی آن" اشاره‌ای نکردند.

خامنه‌ای چند روز قبل از انتخابات از مردم خواسته بود اگر حامی حکومت هم نیستند به خاطر ایران و منافع ملی کشور به پای صندوق‌های رای بروند.

خامنه‌ای پنجم تیر اعتراف می‌کند که "لابد برخی از رأی دهندگان در زمره این افراد هستند." او شرکت مخالفان نظام در انتخابات را به معنای اعتماد آنها به حکومت جمهوری اسلامی تعبیر می‌کند.

Donnerstag, 27. Juni 2013

اعتراض مردم شهرکرد به عمل وحشیانه اعدام ۴ نفر

علی‌ اخوان پور:


اعدام   ابزار حاکمیت آخوندها
اعدام ابزار حاکميت آخوندها
 
درگيری در شهرکرد در اعتراض به اعدام
به گزارش دريافتی پس از اعدام جنايتکارانه 4زندانی در شهرکرد، جمعی از مردم و بستگان اين قربانيان به خيابانها ريخته و شعارهای ضدحکومتی سر دادند. اين گزارش حاکی است معترضان در خيابان مهديه شهرکرد تظاهرات کردند. مأموران جنايت پيشه با باتون و گاز اشک آور و گاز فلفل به تظاهر کنندگان يورش بردند و 15تن را دستگير کردند. 5تن از دستگير شدگان زير 13سال هستند.

Dienstag, 25. Juni 2013

راکد ماندن رسیدگی قضایی به پرونده ستار بهشتی

علی‌ اخوان پور:

رییس سازمان پزشکی قانونی ایران می‌گوید که علت فوت ستار بهشتی در وهله اول آنقدر واضح نبود که قابل تشخیص باشد اما طبق آزمایش‌های متوالی و به احتمال قوی، وی بر اثر شرایط خاص و فشارهای روحی در زندان فوت کرده است.

دکتر احمد شجاعی، رییس سازمان پزشکی قانونی ایران، در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، احتمال قوی داده که "شرایط خاص و فشار روحی" باعث مرگ ستار بهشتی در زندان شده است.

احمد شجاعی، پرونده ستار بهشتی را بسیار پیچیده و مشکل خوانده و گفته است که علت فوت در وهله اول آنقدر واضح نبود که قابل تشخیص باشد، اما «به دلیل حساسیت بالای بحث پرونده، مدام آزمایشات و کمیسیون‌های مختلف تخصصی تشکیل شد و آنقدر متخصصان رشته‌های مختلف روی علائم آزمایشات بحث کردند تا توانستند جواب نهایی را ارائه دهند.»

دکتر شجاعی یادآوری کرده که پزشکی قانونی نیز از روز اول همین نظر را داد که احتمال قوی وجود دارد که ستار بهشتی بر اثر شرایط خاص و فشارهای روحی درگذشته باشد. .

طبق اعلام سخنگوی قوه قضاییه ایران،بین ۹ تا ۱۱ پزشک معتمد چندین بار در پزشکی قانونی تشکیل جلسه داده‌اند تا علت واقعی مرگ ستار بهشتی را مشخص کنند.

خبرنگار فارس از احمد شجاعی پرسیده که آیا تا به‌حال شده که پزشکی قانونی برایاعلام نظریه کارشناسی در پرونده‌های خاص از جمله پرونده ستار بهشتی تحت فشار قرار گیرد؟ او با رد چنین چیزی گفته است: «ما ادعا می‌کنیم که در یک مورد هم محال است رای‌مان را در پرونده تغییر دهیم و محال است یک مورد خلاف واقع پیدا شود.»

رییس پزشکی قانونی ایران افزوده است که شاید این سازمان نظریه کارشناسی خود را به طور علنی اعلام نکند و تنها به قاضی و مرجع قضایی ارائه دهد، اما آن را تغییر نمی‌دهد. احمد شجاعی تصریح کرده که تمام نمونه آزمایش‌های این سازمان تا ۵ سال و پرونده‌های حساس و مهم تا سال‌های سال نگهداری می‌شوند.

احمد شجاعی در عین حال در بخش دیگری از مصاحبه خود با فارس، عنوان کرده که علم پزشکی هنوز آنقدر توانمند نیست که در همه چیز و همه جا به طور صد در صد وارد شود و در برخی موارد با وجود استفاده از تمام آزمایش‌ها، علت فوت مشخص نمی‌شود.

احمد شجاعی توضیحی در باره مفهوم "شرایط خاص" منجر به فوت ستار بهشتی نداده است. این کارگر وبلاگ‌نویس اهل رباط‌کریم، به دلیل انتشار مطالب انتقادی علیه حکومت ایران، در نهم آبان ۱۳۹۱از سوی پلیس فتا دستگیر شد. او تنها چهار روز بعد پس از انتقال از اوین به بازداشتگاه پلیس، درگذشت.

راکد ماندن رسیدگی قضایی به پرونده ستار بهشتی

خانواده بهشتی هنگام دفن او آثار کبودی را در بخش‌هایی از بدنش دیده بودند. گروهی از زندانیان سیاسی اوین نیز شهادت دادند که او در زمان انتقال به این زندان، اثار ضرب و جرح روی بدن خود داشت.

غلامحسین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضاییه ایران در نخستین اظهارنظر خود در باره مرگ ستار بهشتی، وجود ضربه و کبودی بر بدن او را تایید کرد و پس از آن بود که خبر از مرگ ستار بهشتی بر اثر ایست قلبی داده شد.

گیتی پورفاضل، وکیل خانوده ستاربهشتی، پس از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری نامه‌ای خطاب به وی نوشت و از روند طولانی رسیدگی به این پرونده ابراز نگرانی کرد.

گیتی پورفاضل نوشته است: «هفت ماه از مراجعه خانواده بهشتی به من و هشت ماه هم از تشکیل پرونده قتل این جوان ۳۲ ساله در ۱۶ آبان ۱۳۹۱ می‌گذرد اما تاکنون این پرونده از بازپرسی به دادگاه ارسال نشده است.»

اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده پلیس ایران، سرهنگ محمدحسن شکریان، رییس پلیس فتای تهران را در جریان رسیدگی به پرونده ستار بهشتی از کار برکنار کرد. "قصور و ضعف در نظارت کافی بر عملکرد پرسنل تحت امر و روند رسیدگی پرونده متوفی" دلیل برکناری وی عنوان شد.

در بخشی از اطلاعیه نظر کمیسیون پزشکی ۷ نفره (پزشکان متخصص پزشکی قانونی)، صادره به تاریخ ۳۰ آبان ۱۳۹۰ نیز آمده‌است: «محتمل‌ترین علت منجر به فوت می‌تواند پدیدهٔ شوک باشد که در صورت احراز ایراد ضربه یا ضربات به نقاط حساس بدن یا فشارهای شدید روانی، این عوامل می‌تواند عامل شوک مذکور باشد.»

Montag, 24. Juni 2013

باهنر: «روحانی ۷-۸ روز قبل از انتخابات نامه‌ای به رهبر معظم انقلاب نوشته روی آرمان‌های نظام تاکید کرد و گفت که همیشه همراه نظام بوده و در حال حاضر نیز همراه نظام است.»

علی‌ اخوان پور:


محمدرضا باهنر، نایب رییس مجلس شورای اسلامی، می‌گوید که حسن روحانی، پیروز انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری، حدود یک هفته پیش از انتخابات نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی فرستاده و در آن بر «مطیع و همراه» بودن خود تاکید کرده است.

به گزارش خبرگزاری ایسنا، آقای باهنر که روز شنبه در نشست ماهانه جامعه اسلامی مهندسین سخن می‌گفت گفت: «آقای روحانی ۷-۸ روز قبل از برگزاری انتخابات نامه‌ای خطاب به مقام معظم رهبری نوشته بودند و تکرار کرده بودند که ما همواره مطیع و همراه بوده‌ایم و اکنون نیز همراه هستیم.»

خبرگزاری تسنیم نیز در این خصوص از قول آقای باهنر نوشت که «روحانی ۷-۸ روز قبل از انتخابات نامه‌ای به رهبر معظم انقلاب نوشته روی آرمان‌های نظام تاکید کرد و گفت که همیشه همراه نظام بوده و در حال حاضر نیز همراه نظام است.»

نایب رییس مجلس افزود: «روحانی آدمی نیست که از سیاست‌های کلی نظام تخطی و عدول کند و نباید در این زمینه نگران بود، چراکه او کسی نیست که به دنبال این بحث‌ها و مسائل باشد.»

وی در ادامه گفت: «اگر ما نگرانی داشته باشیم که آقای روحانی ممکن است تحت تاثیر برخی از افراد رادیکال از سوی هر دو جناح قرار بگیرد، واقع قضیه این گونه نیست و نباید چنین نگرانی وجود داشته باشد.»

اظهارات آقای باهنر پس از آن بیان می‌شود که به گزارش خبرگزاری فارس روز شنبه آیت‌الله ناصر مکارم‌شیرازی، از مراجع تقلید با اظهار این‌که «حسن روحانی تسلیم تندروهای احزاب نشود» گفت که «تندروها در میان اصلاح‌طلبان و نیز اصولگرایان وجود دارند و در این بین رعایت خط اعتدال ضروری است و نباید تسلیم تندروهای هیچ یک از احزاب شد.»

در مورد نظر آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، نسبت به انتخاب حسن روحانی به سمت ریاست‌جمهوری گمانه‌زنی‌های مختلفی وجود دارد.

در این خصوص محمدرضا تویسرکانی، مسئول نمایندگی ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفین روز دوشنبه ۲۷ خرداد گفت که «طبق فرموده امام خامنه‌ای، بسیج و بسیجیان با همه وجود از رییس جمهوری منتخب حمایت می‌کنند.»

در همین حال اما، عبدالله حاج صادقی، جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران، روز شنبه یکم تیر اظهار داشت: «برخی از ما به خاطر گفتمان مطرح شده منتخب مردم می‌خواستیم کسان دیگری انتخاب شوند، اما امروز به او تبریک می‌گوییم.»

«روحانی را اصلاح‌طلب نمی‌دانم»

به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمدرضا باهنر در بخش دیگری از سخنانش گفت که «امروز تحلیلی از بنی‌صدر دیدم که در آن گفته بود، عجیب است نظام جمهوری اسلامی تندروی را از اصلاح‌طلبان و خاتمی گرفته و به میانه‌رویی مانند روحانی تبدیل کرده است.»

آقای باهنر در این مورد با اشاره به این تحلیل ابوالحسن بنی‌صدر، از روسای جمهور پیشین ایران، افزود: «من آقای روحانی را اصلاح‌طلب نمی‌دانم. البته صددرصد اصولگرا نیز نیست.»

در آستانه برگزاری انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری، شورای مشاوران محمد خاتمی، رییس جمهوری پیشین ایران، حسن روحانی را نامزد نهایی  اصلاح‌طلبان در انتخابات معرفی کرد و انتخاب حسن روحانی به این سمت نیز با استقبال جناح اصلاح‌طلب در ایران و گروهی از زندانیان سیاسی همراه شد.

درخواست برای آزادی و پایان حصر زندانیان سیاسی

علی‌ اخوان پور:
شورای مشورتی اصلاح طلبان، شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران و سازمان ادوار تحکیم وحدت در بیانیه‌های جداگانه‌ای خواستار آزادی زندانیان سیاسی و رهایی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد، از رهبران جنبش سبز شد. در همین حال، با وجود شرایط تغییر یافته در عرصه سیاسی کشور، مقطع خاص انتخابات که همواره با آزادی نسبی فضای سیاسی همراه بوده و مجموعه عوامل دیگری که برای بسیاری از ناظران توقع گشایش نسبی در امور را ایجاد کرده است، تغییری در وضعیت میرحسین و رهنورد ایجاد نشده و وضعیت بی‌خبری که در ماه‌های گذشته هم به شکل‌ها و بهانه‌های مختلف وجود داشت تشدید شده؛ وضعیتی که فراتر از حصر باعث آزار خانواده‌ی آقای موسوی است. همه این بی خبری‌های دلهره آور برای خانواده، لابلای خبر بیماری آنها و تعلیق درمانشان، نگرانی‌های بیشتری ایجاد می‌کند. دختران خانواده خبر داده‌اند که مدت هاست پرونده پزشکی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را پزشک‌شان ندیده و روند درمان متوقف شده است.

یک ملاقات آن هم از شب عید نوروز تا کنون برای دو دختر، و دو ملاقات برای یکی از دختران میرحسین موسوی تنها سهم دختران میرحسین و رهنورد از دیدار پدر و مادرشان طی نزدیک به ۸ ماه گذشته بوده است. آن ها حتی نتوانسته اند تماس تلفنی با پدر و مادر خود داشته باشند. زهرا و نرگس آخرین بار صدای پدر و مادر خود را ۱۰ اردیبهشت ماه از پشت تلفن شنیده اند و همه اینها در حالی است که حتی مجرمان خطرناک نیز از این حقوق ابتدایی در زندان ها برخوردارند.
ماجرای تلخ حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی هر روز سخت تر و تلخ تر از قبل می شود. در حال حاضر دو هفته کامل است که هیچ خبری از میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به دختران وی داده نشده است و آنها حتی از شنیدن صدای پدر و مادر خود نیز محروم شده اند. روند درمان آنها نیز بدون توضیح خاصی به خانواده، متوقف شده و از تماس های تلفنی که هر از چندی با خانواده و به خصوص مادر خانم رهنورد برقرار می شد، خبری نیست.
به گزارش کلمه، با وجود شرایط تغییر یافته در عرصه سیاسی کشور، مقطع خاص انتخابات که همواره با آزادی نسبی فضای سیاسی همراه بوده و مجموعه عوامل دیگری که برای بسیاری از ناظران توقع گشایش نسبی در امور را ایجاد کرده است، تغییری در وضعیت میرحسین و رهنورد ایجاد نشده و وضعیت بی خبری که در ماههای گذشته هم به شکل ها و بهانه های مختلف وجود داشت تشدید شده؛ وضعیتی که فراتر از حصر باعث آزار خانواده ی آقای موسوی است
در ۸ ماه گذشته از سه دختر میرحسین و رهنورد، یکی از آنها یک ملاقات و دیگری دو ملاقات داشته. دیدار اول مربوط به عید نوروز می‌شود و دیدار بعدی که به صورت محدود و امنیتی تنها با یکی از دختران برگزار شد مربوط به دیدار دو هفته پیش “کوکب”، فرزند ارشد خانواده است. از آن پس دیگر هیچ خبری مطلقا نرسیده است. تماس های محدود تلفنی که گاه ماهها قطع می‌شود در حال حاضر وجود ندرد. بیشترین ارتباط میرحسین و رهنورد با خارج از زندان خانگی، دیدارهایی با مادر خانم رهنورد است که گاهی اوقات برقرار می شود.
همه این بی خبری های دلهره آور برای خانواده، لابلای خبر بیماری آنها و تعلیق درمانشان، نگرانی های بیشتری ایجاد می کند. دختران خانواده خبر داده اند که مدت هاست پرونده پزشکی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را پزشکشان ندیده و روند درمان متوقف شده است. آنها از بیماری آرتروز مادرشان خبر داده اند که از شدت درد نیاز به تزریق آمپول کورتون دارد. اما هیچ خبری از رسیدگی به این بیماری وی در دست نیست. آقای موسوی هم که دچار مشکل قلبی است در پی اتفاقاتی که در یکی از مراجعات وی به درمانگاه امنیتی صورت گرفت، نسبت به برنامه احتمالی نیروهای امنیتی برای سوء قصد به جانش مشکوک شده و حاضر به انتقال به درمانگاه تحت نظر نیروهای امنیتی نیست. وی با توجه به پیچیدگی رفتاری نیروهای امنیتی، درمان خود را منوط به تحت نظر پزشک معتمد خود و خانواده اش کرده و به همین بهانه روند درمان بیماری قلبی وی به حال تعلیق در آمده است.
این در حالی است که تاکنون در پی چند نوبت گرفتن آزمایش خون از میرحسین موسوی، هیچ نتیجه ای را به وی و یا خانواده اش منتقل نکرده اند.
مجموعه رفتاری که خوشبین ترین افراد جامعه را هم نسبت به برنامه و نقشه های نیروهای امنیتی مسلط بر پرونده حصر نگران می کند. دختران رهنورد بارها
در نوشته و مصاحبه های خود خواستار آزادی بی‌قید شرط پدر مادرشان و جبران ظلم هایی که بر آنان رفته ات شده اند

Freitag, 21. Juni 2013

چرا پسر روحانی خودکشی‌ کرد

علی‌ اخوان پور:
در اینجا میتوانید مطلب و نامه فرزند روحانی و دلیلش را برای خودکشی‌ به نقل از نجوا‌های نجیبانه بخوانید:

نجواهای نجیبانه: این متن نامه‌ای است که از پسر حسن روحانی پس از خودکشی در لندن در سال ۱۹۹۲ به جای مانده است؛ این نامه توسط مراجعین پناهندگی در اختیار روزنامه‌ها قرار گرفت. در ابتدا روزنامه‌ها اعلام کرده بودند دلیل خودکشی، مسائل عشقی بوده است، اما بعدها این نامه در روزنامه عربی «الشرق الأوسط» به چاپ رسید که مشخص می‌کرد دلایل خودکشی او نه مسائل عشقی که مرتبط با پدر و کارنامه سیاه و تباه او بوده است:
 
«من از دولت شما، دروغ شما، فساد و دین‌تان متنفرم؛ من از این زندگی این‌چنینی شرم دارم؛ من مجبورم به دوستانم مرتب دروغ بگویم که پدرم شریک چنین وضعی نیست و مردم را دوست دارد، در حالی که این دروغ است. از اینکه پدرم دست‌بوس خمینی می‌شود احساس بیماری می‌کنم.»
 
حسن روحانی برخورد تندی با خودکشی پسرش از خود نشان داد و آن را خلاف دین اسلام خواند؛ اما پیکر فرزندش را در نزدیکی مزار خمینی به خاک سپرد.
 
آیا کسی که در مدیریت خانه و فرزندان خود، این‌گونه شکست‌خورده و حقیر و ناکامیاب است، در مدیریت ایران و ایرانیان، کامیاب و سربلند خواهد شد؟! پاسخ با شما و تاریخ...؛ اما درس دوران می‌گوید که:
 
آزموده را آزمودن خطاست!

برخی خوانندگان، در أصالت این نامه، تردید کرده‌اند و خواستار منبع شده‌اند؛ البته من شخصا نتوانستم به روزنامه «الشرق الأوسط» دست پیدا کنم و امیدوارم کسانی که چنین امکانی دارند، تصویر آن را در اختیار من قرار دهند؛ اما یکی از کسانی که متن این نامه را در تاریخ ۱۸ نوامبر۲۰۱۱ برابر با ۲۷ آبان ۱۳۹۰ انتشار داده است، علیرضا نوری‌زاده می‌باشد؛ فارغ از هرگونه داوری مثبت یا منفی در مورد شخصیت او، با توجه به اینکه وی با منابع لندن و بیروت ارتباطات گسترده‌ای دارد، اخبار او بی پایه و اساس نیست؛ همچنین انتشار این نامه، در زمانی بوده است که اساساً بحث ریاست جمهوری حسن روحانی و تخریب او مطرح نبوده است؛ وی در نوشتاری با عنوان «سوگوار فرزندان، گناه پدران» در وبسایت شخصی خود به بحث خودکشی فرزند حسن روحانی اشاره کرده است و متن نامه خودکشی او را نیز آورده است، که البته با متن فوق کمی متفاوت است اما به نظر می‌رسد متن دقیق‌تر، متنی باشد که علیرضا نوری‌زاده انتشار داده است؛ هرچند ظاهراً علت عمده تفاوت دو متن، تفاوت در ترجمه از متن عربی است:
 
«از حکومت شما، از دروغ‌های شما، از فساد شما، از مذهب شما، از تزویر و نفاق و تقیه شما متنفرم، ننگ دارم که در چنین محیطی زندگی کنم و هر روز مجبور شوم به دوستانم به دروغ بگویم پدر من از جنس اینها نیست و ته دلش با ملت است در حالی که حقیقت جز این است و وقتی شما را می‌بینم که دست خامنه‌ای را می‌بوسید حالم به هم می‌خورد...»

 
گزارشی در وبسایت روزنامه نیویورک پست نیز به مسأله خودکشی پسر حسن روحانی و نامه او پرداخته است.  
 
توضیح تکمیلی: (منبع)
 
«دو منبع مختلف که در مقاطع مختلف همکار مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده‌اند، مرگ فرزند حسن روحانی به شکلی مشکوک را تأیید کرده‌اند. بر اساس گفته‌های این منابع، دو بحث متفاوت درباره علل «خودکشی» فرزند حسن روحانی مطرح بوده است:
 
- نخست، لو رفتن انتقال اطلاعات محرمانه به مخالفان نظام از سوی فرزند حسن روحانی از طریق وزارت اطلاعات کشف شده و با آگاهی و اطلاع دادن به پدر، فرزند خودکشی «می‌شود».
 
- دوم، گرایش جنسی فرزند از سوی پدر تایید نشده و فرزند از ناراحتی خودکشی کرده است.
 
این منابع، گزینه دوم را بعید دانسته‌اند.
 
مجید محمدی که نخستین بار در سایت رادیو فردا به این مسأله اشاره کرده بود نیز از همکاران سابق مرکز تحقیقات استراتژیک است.»

سوابق روحانی از نگاه جهانی‌ و نقش وی در بمب گذاری و کوی دانشگاه


علی‌ اخوان پور:
خدا وکیلی یک پرسش برای من پیش آمده است .حسن روحانی درمدت زمانی بسیا رکم و با تبلیغاتی بسیار محدود یکباره سر زبانها افتاد .اصلاح طلبان که از خاتمی و رفسنجانی نا امید شده بودند به یکباره به دنبال روحانی راه افتادند .کار به جایی رسید که عارف کنار رفت تا راه برای روحانی هموار شود. تا اینجای قضیه مشکلی نیست مشکل دراینجاست که این ۱۸ میلیون رای دهند هدقیقا چقدر درباره آقای روحانی وسوابق ایشان مطالعه کرده بودند ؟ آیا از ارتباط ایشان با بمب گذاری آرژانتین و موضع ایشان درباره قضیه کوی دانشگاه تهران می دانستند ؟ اگر پاسخ مثبت است که باید گفت عجب قحط الرجالی درکشور حاکم شده است که ملت برود به چنین آدمی رای برود بعد هم درشبکه های اجتماعی بر سوابقش ماله بکشد و دوباره مانند زمان خاتمی سر دیگران را شیره بمالد.اگر هم پاسخ منفی است که باید گفت شما که از گذشته چنین آدمی خبر نداشتید  فقط به استناد چند لینک درشبکه های اجتماعی و مثبت و منفی وفریاد زنده باد و مرده بادماله کشان ودستمال به دستان اصلاحات می خواهی سکان کشور را به دست چنین آدمی بسپاری؟براستی این ۱۸ میلیون نفردرذهن خود به چه می اندیشیدند که به یکباره نه گذاشتند و نه برداشتند مانند دوم خرداد ۷۶ البته ۲ میلیون رای کمتر «روحانی چی » شدند ؟بعد هم تعدادی از این ۱۸ میلیون بساط ماله کشی را درشبکه ها راه انداختند و با شورت گلی و ریش پروفسوری از پشت مانیتوراز بهار عربی کپی رنگی گرفتند که آی ملت آزادی و دموکراسی می خواهیم! آزادی برای چه ؟ برای رای دادن به یک نفر متهم به دخالت دراقدام تروریستی؟ حالا فعلا که ماه عسل روحانی با طرفدارانش است. اگر هم بگویی بالای چشمش ابرو جماعت ماله کش با رای منفی سروکله اش پیدا می شود که تونمی فهمی و ما مثل همیشه از دانایان هستیم.از من نفهم به شما دانایان نصیحت که شدیدا سرکارگذاشته شده اید.

Donnerstag, 20. Juni 2013

مصدومیت ژیلا بانی‌ یعقوب در زندان

علی‌ اخوان پور:

ژیلا بنی یعقوب بنی یعقوب سه شنبه شب در پی یک حادثه، مصدوم و به اورژانس بیمارستان شهدای تجریش منتقل شد، این زندانی سیاسی  سپس به زندان بازگردانده شده است.
به گزارش خبرنگار کلمه، سه شنبه شب بر اثر سقوط یک جسم سخت از دیوار هواخوری بند بانوان زندان اوین، ژیلا بنی یعقوب از ناحیه سر مصدوم و پس از انتقال به بهداری زندان به بیمارستان شهدای تجریش اعزام شده است.
علیرغم معاینه این زندانی سیاسی و ابراز نگرانی پزشکان و توصیه آنها مبنی برلزوم نگهداری ژیلا بنی یعقوب در بیمارستان، وی عصر امروز به زندان بازگردانده و به بند بانوان منتقل شده است.
بر اساس این گزارش پزشکان توصیه کرده اند که درصورت بروز هرگونه علایم از جمله حالت تهوع و سرگیجه وی سریعا به بیمارستان منتقل شود. این درحالی است که ماموران زندان از تهیه دارویی که برای کنترل وضعیت این زندانی سیاسی ضروری بوده است امتناع کرده اند.
ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار و فعال زنان، شهریور ماه سال گذشته برای اجرای حکم یک سال حبس تعزیری خود به زندان اوین رفته بود.
دبیر سرویس اجتماعی روزنامه سرمایه و سردبیر کانون زنان ایرانی ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در جریان سرکوب های پس از انتخابات به همراه همسرش، بهمن احمدی امویی بازداشت و در خرداد ۱۳۸۹ به یک‌سال حبس تعزیری و ۳۰ سال محرومیت از شغل روزنامه‌نگاری محکوم شد.
ژیلا بنی یعقوب در حالی به روزهای پایانی حکم خود نزدیک می شود که همسرش، بهمن احمدی امویی که او نیز روزنامه نگار و زندانی است، خرداد ماه سال گذشته در حالی که در حکم ۵ ساله اش، تبعید وجود نداشت، به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.

Dienstag, 18. Juni 2013

آیا میشود گفت که مردم فریب رهبر را خوردند

علی‌ اخوان پور:
 اینبار بازی بسیار زیبای از سوی خامنه‌ای به سمت و سوی ملت ایران رخ داد و مردم ساده ی ایران را کیش و مات کرد .
حتی اصلاح طلبان دیگر فکر نمی‌کردند که اینبار هم رئیس جمهور از سوی خامنه‌ای گزینش شده و در واقع انتصابات صورت گرفته !!!
چرا که اگر روحانی بر خلاف مسیر نظر ولایت فقیه بود طبیعتا گزینهٔ اوو نمی‌شد !و یا باید رده صلاحیت می‌‌شد و یا همانند کاندیدهای قبلی در سال ۸۸ در شمارش آرا تقلب می‌‌شد (زیرا خامنه‌ای در سال ۸۸ این گونه وارد وارد صحنه شد و توانست با شمارش تقلبی آرا فرد گزینش شده را مطابق میل و اراده خود بر تخت ریاست بنشاند.

اینبار نتوانست با این تاکتیک پیش برود چرا که با حملهٔ مردم روبرو میشد و اینبار با نقشه‌ای متفاوت کشید و بدون دخالت خود (به ظاهر) به میدان آمد و فقط با حرکت ۲ مهره و آن گونه که خود اراده کرده بود ملت را کیش و مات کرد، تا جایی‌ که نه تنها مردم ایران از این شکست ناراحت نشدند بلکه به سرور و پایکوبی هم نیز مشغول شدند .
و از آن جالبتر اینکه مردم تصور میکنند که با رای دادن به روحانی میتوانند از وی به عنوان اهرم در مقابله خامنه‌ای بهره برداری کنند. اما دریغ از اینکه باز به سیاست پشت پرده خامنه‌ای پی‌ نبردند .
خامنه‌ای از تمام کاندیدها خواست بود که قولی‌ را به مردم ندهند که نمیتوانند اجرا کنند به همین دلیل روحانی در توضیح برنامه‌های انتخاباتی به حل مشکلات اقتصادی و تحریم‌ها اشاره کرد اما هیچگاه نسبت به اصلاحات سیاسی سخنی نگفت ،اما با ارائه رنگ بنفش به عنوان هم پیمانی خط خود را از رنگ و جنبش سبز جدا کرد!!!
خامنه‌ای با اینکه گزینه‌های دیگری همچون جلیلی ،ولایتی، رضایی ،…داشت اما روحانی را انتخاب کرد چرا که چهریِ بهتری و موجی به ظاهر آرامتر نسبت به بقیه افرادش در برابر مردم کشور و بخصوص جوامع آمریکایی‌ و اروپایی داشت و اکنون دیگر روحانی از طرف خامنه‌ای گزینش شده به عنوان رئیس جمهور تا وظیفه ریاست جمهوری را که همان حفظ منافع اسلامی است را به انجام برساند و بتواند این نفرت،عصبانیت،خشم و کینهٔ مردم را تا مقدار زیادی کاهش داده و تا حدی کشور را به ظاهر از لحاظ اقتصادی آرام کند تا بتواند از این طریق به اهداف ضد انسانی‌ خود برسد و مردم را سر جای خودشان بنشاند .

Montag, 17. Juni 2013

محمد نوری‌زاد در گفت‌و‌گو با دویچه وله به تحلیل مطالبات مختلف از حسن روحانی پرداخته است. او می‌گوید: «با انتخاب روحانی، موجودی که در حال اضمحلال بود احیا شد و تا چهار سال خیال آقای خامنه‌ای و سرداران سپاه راحت است».


علی‌ اخوان پور:
ملت یا لااقل آن هجده میلیون که به روحانی رای دادند هنوز نفهمیده اند چه کلاه گشادی سرشان رفته است نفهمیده اند روحانی هم آخوندی است درست مانند آخوندهای دیگر که تا قبل از رسیدن به قدرت عادل و ازادیخواه است و پس از قدرت تیشه به ریشه همه می زند و تنها کاری که نمی کند کمک به ملت است.فعلا که همه داغ هستند یک مدت صبر کنید جشن و پایکوبی ها برای پیروزی این آخوند حقه باز تمام شود آن وقت می فهمند چه کلاه گشادی بر سرشان رفته است. طرفداران اصلاح طلبان برای چند دلار بیشتر درخارج از کشور برای روحانی لابی کردند و پاچه خواری آقا را کردند درحالی که اگر همین ها به تحریم کمک کرده بودند شاید الان وضع بهتری می داشتیم با این وضع جمهوری اسلامی تثبیت شد و کلاه گشادی سر آن  هجدهمیلیون نفر رفت !


مهم‌ترین انتظارات عمومی از حسن روحانی رئیس‌جمهوری تازه ایران در عرصه سیاست خارجی و داخلی چیست؟ محمد نوری‌زاد روزنامه‌نگار و کارگردان منتقد حکومت ایران در گفت‌وگو با دویچه وله به این سوال پاسخ داده است.
گفت‌وگوی کامل دویچه‌ وله با محمد نوری‌زاد را می‌توانید در فایل صوتی مصاحبه بشنوید. مهم‌ترین بخش‌های سخنان محمد نوری‌زاد را در زیر می‌خوانید:
مطالبات در عرصه خارجی، مسائل هسته‌ای و تحریم‌ها
• باور من بر این است که انتخاب آقای روحانی برای نظام یک خون تازه بود. برای موجودی که در دم‌دم‌های اضمحلال به سر می‌برد. متاسفانه درست در شرایطی که اوضاع  داخلی و خارجی در بن‌بست بود، مردم ما مجددا به احیای این مرده‌ی محتضر یا این موجود محتضر پرداختند و به هرحال تا چهار سال خیال آقای خامنه‌ای و سرداران سپاه راحت است. ما در این شرایط یک‌بار دیگر به یک آخوند و به یک روحانی، یعنی مضاعف، رای دادیم و امید داریم که انشاالله جناب آقای روحانی بتوانند مطالبات مردم را پی‌گیری کنند.
• متاسفانه ما الان گرفتار مشکلات داخلی و جهانی بسیار در هم پیچیده‌ای هستیم. آقای روحانی در عرصه‌ی بین‌المللی چه‌کار می‌تواند بکند؟ ایشان باید نگاه غرب را به دانش هسته‌ای که در داخل صورت می‌گیرد مطمئن کند و فضایی را فراهم کند که آن‌ها بیایند از زیر و بالای جریان هسته‌ای ما سر دربیاورند. جریان هسته‌ای در داخل کشور ما، بسیار بسیار بیشتر از آن چه ما ادعا می‌کنیم، هزینه برده و تکنولوژی وارد کشور کرده است که معقول به نظر نمی‌رسد.
 
یعنی هر بنی‌بشری که مختصری دانش هسته‌ای داشته باشد تردید می‌کند که این همه تشکیلات و تکنولوژی برای مثلا غنی‌سازی مختصر و برای دستگاه‌ها و نیاز داخلی، به اصلا نیاز نبوده و معقول به نظر نمی‌رسید. پس طبیعتا ما باید حق بدهیم به مجامع جهانی که در دانش هسته‌ای ما و آن چه که ما ادعا می‌کنیم تردید داشته باشند.
آقای روحانی باید این اعتماد را برای جامعه‌ی جهانی ایجاد کند و فضا را برای بازرسی‌ها آنان باز کند. این مستلزم آن است که ایشان با آقای خامنه‌ای به یک گفتمان برسند.
• احتمال می‌دهم که چون آقای خامنه‌ای به بن‌بست رسیده، چون سرداران سپاه به بن‌بست رسیده‌اند و در همه‌ی عرصه‌های جهانی درها دارد به روی آن‌ها بسته می‌شود، خودشان شرایطی فراهم کرده‌اند که فردی در اندازه‌ی آقای روحانی بیاید و این درها را یک به یک برایشان باز کند. من فکر می‌کنم که از این به بعد ما شاهد قدم‌های درستی خواهیم بود. البته رهبر، به‌ناچار، ناگزیر خواهد بود که روی مذاکره‌ی با آمریکا دیگر حساسیت آن‌چنانی نشان ندهد. ما شاهد آن خواهیم بود که مذاکراتی اصولی صورت خواهد پذیرفت. به خاطر این‌که این موجودی که اسمش ایران است، الان در وضعیت احتضار به سر می‌برد.
مطالبات در عرصه اقتصادی
• آقای روحانی با همه‌ی اقبالی که مردم در انتخاب ایشان سامان داده‌اند، بعد از چهار، پنج ماه که معمولا رئیس‌جمهورها در ماه عسل به سر می‌برند، با واقعیات بسیار هولناکی به اسم بدهی‌های بزرگ روبه‌رو خواهد بود. یعنی هشت سال تمام یک فرد نامتعادل و روانی با حمایت کامل رهبر، مجلس، سیستم قضایی و سپاه، آمده تمام زیرساخت‌های داخلی و خارجی ما را به قول اصفهانی‌ها "پوکانده" و حالا آقای روحانی بر بستری از ویرانه، باید بیاید یک به یک این مدل تخریب شده را چیدمان کند و شکل و شمایل درستی به آن بدهد.
• بخش وسیعی از استعداد آقای روحانی و دولت ایشان مصروف ترمیم ناهنجاری‌هایی که در این هشت سال به وقوع پیوسته می‌شود و انتظارات زیادی از ایشان نمی‌توان داشت. به ویژه این‌‌که ما وارد حوزه‌هایی شده‌ایم که مثلا سرداران سپاه ادعاهایی دارند و مطالباتی از دولت دارند که اگر آقای روحانی بخواهد در برابر آنان و در برابر نفوذ بیت بایستد، لاجرم باید از این تنگناها عبور کند، و سرداران سپاهی که در هر پروژه‌ای سر فرو برده‌اند و در هر موقعیت مطالبات خودشان را روی میز گذاشته‌اند، الان نرم‌نرم در برابر این موضع قرار می‌گیرند که یا باید به پادگان برگردند یا این که با آقای روحانی دربیفتاند.
نوری‌زاد: با انتخاب روحانی، موجودی که در حال اضمحلال بود احیا شد و تا چهار سال خیال آقای خامنه‌ای و سرداران سپاه راحت استنوری‌زاد: با انتخاب روحانی، موجودی که در حال اضمحلال بود احیا شد و تا چهار سال خیال آقای خامنه‌ای و سرداران سپاه راحت است
• بخش وسیعی از عمر دولت آقای روحانی مصروف ترمیم همین اوضاع نابسامان بشود و به درگیری‌هایی که احتمالا با سپاه و با بیت خواهد داشت. البته ایشان مطلقا وارد این حوزه‌ها نخواهد شد و سعی می‌کند با کدخدامنشی این قضایا را رتق و فتق کند. سیستمی که من معتقدم اگر خود خدا هم وارد آن بشود، راه به جایی نخواهد برد، یعنی ما صدتا روحانی و صدتا خاتمی و صدتا هاشمی هم اگر داشتیم، با این سیستم نمی‌توانستیم به جایی برسیم. این سیستم، سیستمی است که شخصی در اندازه‌ی ولی فقیه در آن‌جا ایستاده، تام‌الاختیار است و به هیچ پرسشی هم پاسخ‌گو نیست و دست سپاه را مبسوط‌ الا‌ید، به اصطلاح آن‌چنان باز گذاشته که می‌تواند در هر حوزه سر فرو ببرد.
• آقای روحانی با مشقات بسیار فراوان، تازه می‌تواند بعد از مثلا سه سال، به نقطه‌ی صفر برسد، یا به آن نقطه‌ای برسد که آقای احمدی‌نژاد هشت سال پیش دولت را تحویل گرفته است.
«رای ما را دزدیدند، قسطی دارند پس می‌دن!»
• با توجه به شعاری که مردم می‌دادند، باور من بر این است که انتخاب روحانی بخشی از مطالبات مردم است. یکی از شعارهایی که مردم می‌دادند این بود: «رأی ما را دزدیدند، قسطی دارند پس می‌دن!». یعنی این‌که انتخاب آقای روحانی بخشی از مطالبات مردم بوده، یعنی قسطی از کلان بوده و مردم مطالبات فراوانی داشته‌اند که آزادی زندانیان سیاسی هم جزو آن‌هاست.
• همین الان آقای خامنه‌ای، سپاه و اطلاعات مانده‌اند که با آقای میرحسین موسوی و آقای کروبی و زندانیان سیاسی تا کجا می‌توانند ادامه بدهند. آن‌ها دست به دامن آقای روحانی شده‌اند که او بیاید فضایی ایجاد کند، آرامشی ایجاد کند و واسطه‌ای بشود و الان که مردم به آرامشی رسیده‌اند و احساس می‌کنند هیاهوی مردم در همین انتخاب آقای روحانی فرو کشیده، حالا دیگر می‌توانند نرم‌نرم درها را باز کنند، زندانیان را آزاد کنند، آقای میرحسین موسوی و همسرشان و آقای کروبی آزاد بشوند.
• این مسئله را دور از دسترس نمی‌بینم، اما نه به این سرعت و در پی یکی دو ماه. یعنی اگر حاکمیت مجبور شود به این سرعت آقای میرحسین موسوی و دیگران را آزاد کند، تعبیر بیرونی‌اش این است که دست‌هایش را بالا برده و تسلیم شده و مطالبات دیگر مردم می‌توانند روی میز قرار بگیرند. فکر می‌کنم در یک پروسه‌ی شش ماهه، نرم‌نرم ما به جایی می‌رسیم که دیگر زندانی‌ای نخواهیم داشت و آنان آزاد خواهند شد.
نوری‌زاد: از شعارهایی که مردم می‌دادند این بود: رأی ما را دزدیدند، قسطی دارند پس می‌دن!نوری‌زاد: از شعارهایی که مردم می‌دادند این بود: رأی ما را دزدیدند، قسطی دارند پس می‌دن!
"خواسته‌های مردم بسیار جلوتر از خواسته‌های اصلاح‌طلبان"
• بدنه‌ی اصلاح‌طلبان مطلقا به این سمت نخواهند رفت که مطالبات رادیکال و تند و تیزی از آقای روحانی داشته باشند، آن‌ها تجربه دارند. مثلا شیوه‌ی ممارست آقای خاتمی در این چهار سال که با ملایمت رفتار کرد تا خودش در داخل نظام جای داشته باشد، نشان می‌دهد که آنان  اصلا مشتاق رفتار تند و تیز نیستند و هر آن‌چه که با ملایمت از زبان روحانی جاری شود یا خواسته‌هایی که از ایشان در جامعه منتشر شود، خواسته‌های آنان هم هست.
• فقط می‌ماند فضای مجازی و مطالبات درون مردم، که آن‌ها خواسته‌های به‌حقی دارند که بسیار بسیار جلوتر از اصلاح‌طلبان هستند. مثلا یکی از حساسیت‌های بسیار مهم مردم، داستان ولایت فقیه است. این‌که چرا باید یک نفر این همه مسئولیت و اختیارات داشته باشد و به هیچ‌کدام از این مسئولیت‌ها پاسخ‌گو نباشد و بتواند هرچقدر که مایل است، دست به اموال مردم ببرد و به هر کجا می‌خواهد ببخشد.
آقای روحانی و دوستان اصلاح‌طلبی که دوروبر ایشان هستند، مطلقا وارد چنین مقوله‌ای نمی‌شوند. علت این است که این بنیان را با این شکل و شمایل پذیرفته‌اند. طبیعی است که مردم در این زمینه، به سرعت از اصلاح‌طلبان و خود آقای روحانی جلوتر خواهند بود. یا مطالبات دیگری مثل این که چرا سرداران سپاه این همه در همه جا، در مجلس و این طرف و آن طرف حضور دارند و چرا به پادگان‌های‌شان برنمی‌گردند. چیزی نیست که بتوان از آقای روحانی یا اصلاح‌طلبان انتظار داشت.
به همین دلیل، فضای رادیکال بیرون از دولت و بیرون از جریان اصلاح‌طلبی، در بین مردم دست به دست خواهد شد؛ به خصوص در فضای مجازی. ولی آن‌چه که در روال جاری دولت دست به دست خواهد شد، همین مقدراتی است که در چهارچوب نظام می‌تواند جا بگیرد؛ این که هم‌چنان فصل‌الخطاب رهبر باشند، این  شیوه‌ی حکومتی هم‌چنان پابرجا باشد، مثلا اختلافات داوری بشود و...
• تصور نمی‌کنم که اصلاح‌طلبان الان بنای آن داشته باشند که مطالبات حداکثری‌ مطرح کنند. به همان حداقل‌ها، به همین که فضایی برای جولانشان‌‌ و حیات‌شان ایجاد شده، شاکر هستند.

درپشت پرده این جشنهای خیابانی چیزی جزتثبیت ولی فقیه تا اطلاع ثانوی نبود!!!


علی‌ اخوان پور:
اگر خامنه ای به جای مقام رهبری جمهوری اسلامی دریک تورنمنت پوکر شرکت می کرد بدون تردید برنده می شد چون خوب می دانست و می داند کارتهایش چگونه رو کند. خامنه ای با هشیاری تمام درمقابل احمدی نژاد سکوت کرد و صبر کرد تا زیر آب مشایی و رفسنجانی را بزند بعد با زیرکی تمام سعید جلیلی را الم کرد که ملت فکر کنند طرفدار اوست سپس درنهایت زیرکی اجازه داد ماشین تبلیغات اصلاح طلبان به نفع روحانی جلو برود او خوب می دانست اگراوضاع به همین طریق پیش برود مشروعیت رژیم به زیر سوال می رود و کسی رای نمی دهد پس روحانی را بی سروصدا جلو انداخت تا ساده دلان به او رای دهند و جشن و شادی کنند. درپشت پرده این جشنهای خیابانی چیزی جزتثبیت ولی فقیه تا اطلاع ثانوی نبود خامنه ای هم همین را می خواست با تمام شدن قضیه انتخابات و گذشتن خر ولی فقیه از پل رای گیری اوضاع همان آش و همان کاسه خواهد بود وشاید بدتر هم بشود چون هیچ چیزی درکشور تغییراساسی نکرده است . حقیقتا برنده پوکر انتخاباتی خامنه ای بود که آس روحانی را خیلی خوب رو کرد و نتیجه گرفت.

Sonntag, 16. Juni 2013

تداوم حکومت دینی و نقض حقوق بشر با انتخاب یک آخوند دیگر

علی‌ اخوان پور:
روحانی به عنوان یک آخوند در اولین پیام خود پس از برگزیده شدن به عنوان رئیس جمهور که از شبکه خبر صدا و سیمای ایران پخش شد پس از خواندن دعا به زبان عربی‌ و تشکر از مقام رهبری شرکت مردم در انتخابات را حماسه دینی ملی‌ خواند.
با توجه به اینکه ایشان اساسا یک آخوند و پایبند به اصول دینی میباشند تصور رعایت کامل حقوق بشر در دولت ایشان پدیده‌ای دور از انتظار است چرا که حکومت دینی و اسلامی مخالف بسیاری از آزادی‌های است که جز اولین حقوق ملت بشمار می‌آیند.
البته ایشان تاکید بر اجرایی کردن وعده‌هایش به مردم کرد که البته در هیچ کدام از وعده‌های داده شده توسط وی نقطه روشنی در مورد آزادی‌های اولیه و تکریم واقعه‌ای انسان و حفظ کرامات انسانی‌ به گونه‌ای که در دنیای  امروزی در اکثر مناطق دنیا به آن بها داده میشود دیده نمی‌شود.

آیا رئیس جمهور در نظام دیکتاتوری ایران میتواند نقشی‌ ایفا کند

علی‌ اخوان پور:
همیشه احساسی‌ تصمیم گرفتن بزرگترین دشمن ما ایرانی‌‌ها بود و هست،این که امروز میبینیم با انتخاب شدن یک آخوند برای ریاست جمهوری مردم به ویژه جوانان ما به خیابان میریزند و جشن میگیرند،صرف نظر از دیدگاه جهانیان که تصور میکنند ایرانیها اساسا آخوند پرست میباشند و کلا نه تنها با این قشر مشکلی‌ ندارند بلکه آخوند را ناجی خود می‌داند،دردناک تر این است که مردم ما ،جوانان با شعور ما تحت تاثیر نمایشی قرار گرفتند که در یک طرف آن کسی‌ را بسیار حزب‌اللهی و حامی رهبر نشان دادند و در مقابل کسی‌ را معتدل تر.
اگر با تک‌تک این افراد صحبت کنیم میبینیم که همگی‌ با ادعأی عجیب تفکر خود را صحیح‌ترین می‌داند در صورتی‌ که با کمی‌ دقت در می‌یابیم که اغلب ما ایرانی‌‌ها احساسی‌ و به دور از تحقیق و منطق تصمیم میگیریم و انتخاب می‌کنیم،در اینجا باید بگویم که قسط من اساسا توهین به کسانی‌ نیست که در انتخابات شرکت کرده‌اند چرا که انتخاب حق هر فرد در هر جامعه که دموکراسی در آن حکم فرما است می‌باشد ولی‌ سخن من این است که همه کسانی‌ که در انتخابات شرکت کرده اند باید بپذیرند که در حقیقت به نظام آخوندی رای داده‌اند.
برای رهبری اصلا مهم نیست که چه کسی‌ برگزیده شود چرا که همگی‌ آنها مهره‌های انتخاب شده وی بوده‌اند واقعیت این است .
حال سوال اینجاست،شمایی که در حال برگزاری جشن هستید و معتقدید با این انتخاب به آزادی رسیده اید آیا روحانی اگر مورد تأیید رهبری نبود اجازه ورود به صحنه انتخابات را پیدا میکرد؟
به نظر من این سوال پر معنایی است که گذشت زمان پاسخ‌های خوبی برای آن خواهد داشت.طولی‌ نخواهد کشید که جکهای روحانی هم به بازار آید و موج انتقاد‌ها و نارضایتی ها، چه را که اساس این رژیم بر پای دیکتاتوری بنا شده است.

روایت یک مسافر آلمانی از حال و روز جوانان ایرانی

علی‌ اخوان پور:
کریستیان ریشتر ایرانی‌ها را جزو مهمان‌نوازترین ملت‌ها می‌داند. او که راهی ایران شده در یادداشتی برای سایت اشپیگل از برخوردش با سه جوانی می‌گوید که داستانشان به باور او جذاب‌تر از روایت آثار تاریخی این سرزمین هستند.

آن‌هایی که دلشان را به دریا میزنند و راهی سفر و اقامت در خانه ‌افرادی غریبه در گوشه‌ای از دنیا می‌شوند، اغلب انسان‌های ماجراجویی هستند که هراسی از تجربه اتفاقات نو در زندگی ندارند. کوچ سرفینگ یکی از سایت‌های شناخته‌شده در میان آدم‌های اهل سفر است. نوعی مهمان‌نوازی رایگان در سرزمینی غریبه. کریستیان ریشتر، مسافر آلمانی، با کوله‌اش راهی ایران شده تا طعم هیجان‌انگیز کوچ سرفینگ را در خاکی کاملا بیگانه و غریب بیازماید.

او در یادداشتی با عنوان "صمیمیت و وحشت" برای سایت "اشپیگل آنلاین" که روز ۱۲ ژوئن منتشر شده، از سه برخورد و سه تجربه از میزبانان ایرانی‌اش می‌گوید با این توضیح که اسامی به کار رفته در این یادداشت مستعار هستند.

تصویر بدی که احمدی‌نژاد از ایران ترسیم‌ کرد

در ساعت ۵ صبح هواپیمای کریستیان ریشتر در فرودگاه تهران به زمین می‌نشیند. دو ساعت و نیم بعد او در میدان دربند از تاکسی پیاده می‌شود تا به گروهی از کوهنوردان "سرحال" بپیوندد که از طریق سایت کوچ سرفینگ برنامه یک کوهنوردی دسته‌جمعی را تدارک دیده‌اند. ناصر‌، رضا  و نیلوفر میزبانان کریستیان هستند.

هنوز راه زیادی نرفته گفت‌وگوی این سه ایرانی و یک آلمانی به دنیای سیاست می‌کشد و اینجاست که به نوشته کریستیان او در خلال این بحث متوجه می‌شود که برخی از ایرانی‌ها محمود احمدی‌نژاد را به اسم "مموتی" صدا می‌زنند. سه میزبان کریستیان نگران تصویر بدی هستند که دولت احمدی‌نژاد از ایران در افکار عمومی جهانی ترسیم کرده است.

آن‌ها امیدی به تغییر اوضاع پس از رفتن احمدی‌نژاد از قدرت و آمدن رئیس‌جمهوری جدید ندارند. نیلوفر به کریستیان می‌گوید: «مردم فکر می‌کنند که اینجا پیش ما در هر گوشه، یک تروریست منتظر ایستاده. یک تفکر کاملا چرت."

"آنگلا مرکل، رهبر انقلاب"

کریستیان در ادامه می‌نویسد که آن‌ها در خلال بحث در مورد اوضاع سیاسی ایران و آلمان به این "ایده جذاب" رسیدند که چه می‌شد اگر برای چند هفته هم که شده‌، جای سیاستمدارانشان را با یکدیگر عوض می‌کردند: «صدراعظم علی خامنه‌ای احتمالا در یک حرکت ضرب‌الاجل چند تعطیلی مذهبی به تقویم اضافه می‌کرد و آلمانی‌ها دیگر مجبور نبودند خیلی کار کنند. آنگلا مرکل، رهبر انقلاب هم کمی به وضعیت اقتصادی سر و سامان می‌داد و وضعیت زنان را بهبود می‌بخشید.»


«نترس، الکلش همان کیفیتی را دارد که برای بیمارستان استفاده می‌کنند. ما نصف شیشه را خورده‌ایم و چیزیمان نشده.»


به نوشته کریستیان ریشتر بحث که به اینجا می‌رسد نیلوفر ناگهان دیگر حس و حال شوخی را از دست می‌دهد و در استراحت‌گاهی در ارتفاع ۲۷۰۰ متری برای این گردشگر آلمانی از معایب زن بودن در ایران می‌گوید. از این‌که شهادت زن در دادگاه‌های ایران تنها نصف شهادت یک مرد اعتبار دارد و میزان دیه‌ای که بر اثر تصادف به زن تعلق می‌گیرد، تنها نیمی از مبلغ دیه یک مرد است.

نیلوفر تا بدان جا هم آن‌گونه که این گردشگر آلمانی می‌نویسد، دست‌کم ۴ قانون را زیر پا گذاشته بود. برداشتن روسری ‌از سر، آواز خواندن، کشیدن سیگار در ماشین و دست آخر راه دادن مهمانی به خانه خود که با او سایت "کوچ سرفینگ" آشنا شده، آن هم یک مرد.

"اینجا کسی خوشبخت نیست"

کریستیان در ادامه یادداشت خود از گفت‌وگویش با کریم، دیگر میزبانش در رستورانی در شهر تبریز می‌نویسد. آن دو در حین کشیدن قلیان از فوتبال و موسیقی راک حرف می‌زنند تا آن‌که ناگهان کریم با لحنی جدی رو به کریستیان می‌گوید: «اینجا هیچ کس خوشبخت نیست. ما همه ناراحت و افسرده هستیم اما هیچ کس آن را بروز نمی‌دهد.»

به نوشته کریستیان بزرگترین هدف این دانشجوی ۲۶ ساله در زندگی خارج شدن از ایران است. ترجیحا سکونت در آمریکا، جایی که لینکینگ پارک، گروه موسیقی مورد علاقه‌اش هستند. کریم قصد دارد تا در رشته کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر از دانشگاهی در ایندیانا تقاضای بورس تحصیلی کند.

او به کریستیان می‌گوید که طرفدار فیلیپ لام و باستین شواین‌اشتایگر، ملی‌پوشان فوتبال آلمان است و اگر آلمانی‌ می‌دانست سعی می‌کرد تا برای تحصیل به کشوری بیاید که مردمانش "خونگرم و پر کار" هستند. کریستیان در پاسخ به کریم گوشزد می‌کند که اگر قرار بر مهمان‌نوازی باشد، آلمانی‌ها به گرد پای ایرانی‌ها نمی‌رسند‌، هر چند در آلمان کسی از پذیرفتن مهمان خارجی در خانه‌اش دچار دردسر نمی‌شود: «پیش ما هیچ کسی آدمی را که در خیابان دیده، به صرف خارجی بودن برای چای و غذا به خانه‌اش دعوت نمی‌کند.»

گردشگر آلمانی در یادداشتش اضافه می‌کند که این اتفاق در ایران دائما رخ می‌دهد و با مسافران خارجی با چنان صمیمتی برخورد می‌‌شود  که موجب می‌شود آن‌ها به راحتی فراموش کنند زندگی مردم این کشور "تحت حکومت سرکوبگرایانه ملایان" چه دشوار سپری می‌شود.

کریم به کریستیان می‌گوید که در حلقه دوستانش هیچ‌کس را نمی‌شناسد که زندگی‌اش منطبق بر قوانین اسلام باشد. با این همه او خانواده‌ای محافظه‌کار دارد که خبر ندارند سیگار می‌کشد و الکل می‌نوشد.

هر از گاهی از یک دلال آشنا یک شیشه وودکای "اسمیرنوف" یا ویسکی "بلک اند وایت" می‌خرد تا در کنار دوستانش با هم بنوشند. کریستیان از او می‌پرسد که اگر کسی بفهمد چه؟ کریم پاسخ می‌دهد: «ترجیح می‌دهیم به این موضوع اصلا فکر نکنیم.»

طعم "زهرمار"

سمیرا، دانشجوی ۱۹ ساله در شهری کوچک در کردستان، میزبان بعدی کریستیان است. نزد اوست که کریستیان طعم اتانول با آب پرتقال را می‌چشد که با ۷۰ درصد الکل به نوشته او طعم "زهرمار" می‌دهد. سمیرا به او می‌گوید: «نترس، الکلش همان کیفیتی را دارد که برای بیمارستان استفاده می‌کنند. ما نصف شیشه را خورده‌ایم و چیزیمان نشده.»

ایران آنگونه که این گردشگر آلمانی در یادداشتش برای سایت اشپیگل نوشته، دیدنی‌های منحصر به فردی دارد که بازید از آن‌ها در برنامه‌اش بوده‌، اما در این بین دیدارهای اتفاقی با "انسان‌های خارق‌العاده‌ای" رخ می‌دهند که به باور او "داستانی بس جذاب‌تر از داستان‌هایی که این مکان‌های تاریخی روایت می‌کنند" نهفته داشتند.

سمیرا هم قصد دارد تا ایران را ترک کند و به جایی برود که سرخوشانه و آزاد زندگی کند. او به کریستیان می‌گوید: «تقریبا همه دوستان من خارج ایران زندگی می‌کنند. آن‌ها یا پولدار بودند یا درسشان خیلی خوب بوده. من هیچ‌کدام این‌ها را ندارم اما هر جور شده می‌خواهم راهی اروپا شوم.»

Samstag, 15. Juni 2013

تکرار مجدد بازی دوم خرداد...

علی‌ اخوان پور:
رژیم دیکتاتوری مجددا توانست مردم را برای حفظ بقای خود فریب دهد و با استفاده از یک حیله آشکار یعنی‌ انتخاب بین بد و بدتر نمایش سیرک انتخابات را برگزار کند،حال فقط یک سوال از مردمی که دوم خرداد را بیاد دارند نه نوجوانانی که اولین رای خود را به صندوق انداختند،آیا اعتماد کردن به یک آخوند کار درستی‌ بود؟
فراموش نکنیم که اولا روحانی یک آخوند می‌باشد و دوم اینکه تأیید صلاحیت وی توسط ولی‌ فقیه انجام شده یعنی‌ اینکه روحانی نیز دست نشانده رهبر است.
شما فقط به بقای رژیم آخوندی رای دادید به نظامی که با استفاده از ابزار دین سعی‌ در عقب مانده نگاه داشتن ملت دارند، با یک نگاه ساده شما که رای دادید در همین چندروز از ابتدایی‌ترین امکانات در دنیای امروزی یعنی‌ اینترنت محروم هستید در جائی‌ که همهٔ همسایگان ما روزهای پیشرفت و ترقی را طی‌ میکنند.
این‌ها تلاش میکنند تا ایرانیان متمدن با تاریخی‌ کهن را در جهل و عقب ماندگی نگاه دارند.

حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران

علی‌ اخوان پور:
با احترام نظریه عده‌ای از حقوق دانان در مورد انتخابات ۹۲ میخوانید:


در انتخابات پیش رو عده کثیری، به تحريم رو آورده اند و تعدادی هم حسب شرايط موجود قصد دارند با رای خود به آقای روحانی، ضمن «زدن مشتی بر دهان آقای خامنه ای»، و به اميد تغييراتی ولو جزئی شرايط غیر قابل تحمل فعلی را کمی تحمل پذیرتر کنند. صرف نظر از روشی که هر فرد ممکن است برای مبارزه با ديکتاتوری موجود برگزيند، يک وجه مشترک بين تمام اقشار مردم و فعالان آزادي خواه وجود دارد و آن عزم همگانی برای مبارزه با استبداد دينی حاکم بر ميهن مان ايران است.
حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران، انتخابات فرمایشی و غيردمکراتيک ايران را به رسميت نمی شناسد و آن را بر خلاف موازين پذيرفته شده حقوق بشر می داند. ضمناً بر اساس نظرسنجی نيمه کاره دوستان خود در مجموعه پژوهشگران مستقل ايران به اين برداشت رسيده است که موج حضور مردم و اجماع برای رای به آن گونه که در سال 1388 اتفاق افتاد و منجر به کودتای متقلبانه ايادی آقای خامنه ای شد و مختصر حيثيت ايشان و دستگاه جهنمی وی را در چشم جهانيان به باد داد، احتمالاً محقق نخواهد شد. بنابراین شرکت در انتخابات روز جمعه را فاقد هر گونه فايده و تنها در راستای بهره برداری فرصت طلبانه آقای خامنه ای می داند.
طف نظر از اين که هر ايرانی چگونه تصميم خواهد گرفت، شايسته است به ياد داشته باشيم که انتخابات خواهد گذشت، اما مبارزه با استبداد و شيطان سياه حاکم بر ايران همچنان ادامه خواهد داشت. هم رزمان داخل کشور همچون گذشته و با تلاشی مضاعف برای آزادی تلاش کنند. از آگاهی بخشی به اقشار مختلف مردم تا خبر رسانی، از افشای فساد گسترده و جنایات نظام منفور حاکم تا شناسائی مزدوران، و هر گونه فعاليتی که به تضعيف حکومت فاسد آقای خامنه ای و هم دستانش منجر شود، بايد به طور مستمر و پيگير ادامه يابد. ضمناً بدون توجه به این که در انتصابات پيش رو چه کسی به عنوان رئيس جمهور گمارده شود، کشور بدون شک آبستن اتفاقاتی مهم است. لازم است تک تک مردم خود را برای اتفاقات آينده آماده کنند. هر فرد باید بداند که در روزهائی که قيام ملی برای سرنگونی بساط استبداد آغاز می شود چه زمينه هائی را بايد از قبل آماده کرده باشد و در روزهای قيام چه کاری از دستش بر می آید. سازمان دهی امور به طور انفرادی تا سازماندهی جمعی (تنها در محدوده افراد مورد اعتماد کامل) بايد در صدر اقدامات باشد.
دوستان ما در وزارت اطلاعات و سپاه خبر از آمادگی دارودسته آقای خامنه ای برای توافق پنهانی با غرب خبر می دهند. از تمامی دوستان خارج از کشور از هر طيف و تفکر، تقاضا داريم همچنان با هم وطنان داخل کشور همراه باشند و آن چه در توان دارند را به کار گيرند تا برخی کشورهای ذی مدخل نتوانند منافع ملت ايران را ناديده بگيرند. غرب، اسرائيل، روسيه، چين و اغلب کشورهای منطقه از ادامه حيات جمهوری اسلامی ضعيف، بی لياقت و ميهن فروش اما «بی خطر» راضی ترند. وجود اين هيولای مستبد برای همه منافع دارد بجز ملت ستم ديده ايران. با تلاش مضاعف خود، هزينه بی توجهی اين کشورها به منافع مردم ايران را باید به شدت بالا برد.
فراموش نکنيم که آزادی و رفاه اجتماعی در سايه يک حکومت مردمی و لايق، در گرو مبارزه مستمر، خستگی ناپذير و هوشمندانه فعالان و آزادی خواهان است. کوچک ترين گام در راه اين مبارزه اجتماعی هيچگاه به هدر نمی رود. شک نکنيد که شب تيره اهريمنی حاکم بر ايران به زودی جای خود را به سحرگاه روشن آزادی و دگرگونی اجتماعی خواهد داد. سحرگاهی که تباشیر آن از هم اکنون به وضوح در افق ميهن مان پديدار شده است.
پايدار باشيد که سحر نزديک است.
با احترام
حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران
22 خرداد ماه 1392

Freitag, 14. Juni 2013

نظامی که قادر به تحمل کلامی مخالف عقیده و عملشان ندارد در فردای بعد از انتخابات با مشروعیت بخشیدن به نظام استبداد دینی چه به روز مردم ایران خواهد آورد

علی‌ اخوان پور:
"همه باید رای دهند" فریاد خآمنه ای از یک طرف و حزب توده با سابقه "درخشانش" می نویسد " پیش به سوی صندوقهای رای" (فیس بوک حزب توده) . 
. انگار فراموش مان شده، که آن  یکی در زندان کهریزک چه کرد با آنانی که رای داده بودن  و این یکی چند سال قبل نوشت " ضد انقلاب را به دادگاه های انقلاب معرفی  کنید" تا جانشان گرفت و انقلاب حفظ شود.
و کسانی که،  یکی را ناجی ملت میخوانند که دل موش دارد و لباس شیر بر تنش می کنند و نقش اژده را به او می دهند. وقتی که پرده بالا می رود از حال میرود و میگوید که " وای بر ملتی که منتظر قهرمان است"، نقش من یک تدارکاتچی بیش نیست".

کم نمیآورند و در کارخانه ی بساز و بندازشان، وقتی که هنرپیشه اول شان از حال رفت، ناجی دوم را میسازند، که خود یک تنه قهرمان "دیکتاتور مطلق" سازیست، که توانست یک حجت الله اسلام را یک شب آیت الله کند. پیر است، اما عاشقان قدرت را از جوانان بیشتر دوست دارد. عبای آقا بلند بود، گفت "تو پیرتر از آنی که عبای ما را بتوانی جمع کنی"، دیکتاتور ساز مطلق خاموش در جای خود نشست و دم نزد.
وای بر آنانی که بعد ١٦ سال طی دور تسلسل،  باز دست به دامن خیمه شب بازان شده اند که برایشان دوباره حق  بازی انتخاب بین " بد و بدتر" را قائل شوند.  بعضی ها که حافظه شان در مسابقه با ماهیها  مقام دوم را به خود اختصاص داده،  نفهمیده اند که اگر بین "بد و بدتر"، "بد" را انتخاب کرده اند،  پس چرا امروزشان از دیروزشان بدتر شده است! دریغ از این ماهیها که دو پا شده که قلم بدست بدون اینکه نگاهی به سر مشق سالهای پیششان بیاندازند، هنوز بعد از چندین دفتر و کتاب پرشده می نویسند: "از پایین فشار از بالا چانه زنی". کسی نیست، خدایی نیست که به این بندگان در گل مانده بگوید سر بلند کن که نه پایینی مانده و نه گوشی در بالا است.

هنوز انتخابات تمام نشده  بیت رهبری و عاشقان مقامش سر به تعهد داده که از آن مقام سرپیچی نکنند، دست به هک سایتهای مخالفان انتصابات/انتخابات  ریاست جمهوری را به طور وسیع پرداخته اند.سالی که نکوست از بهارش پیدا است، آنانی که دل بستند به اصلاح نظام بهتر است  از گذشته درس بگیرند .
نظامی که قادر به تحمل کلامی مخالف عقیده و عملشان ندارد  در فردای بعد از انتخابات  با مشروعیت بخشیدن به نظام استبداد دینی چه به روز مردم ایران خواهد آورد.

سیاهی لشکر‌های عزیز خسته نباشید...

علی‌ اخوان پور:


و بازهم انتخابات نمایشی...

علی‌ اخوان پور:
در عجبم که این عده از مردم که امروز با اشتیاق پای صندوق‌های رای حاضر شدند به چه امیدی و برای کدام آینده حاضر شدند تا بر دیگر فقط از حضور آنان بابت نمایش استفاده شود،همه ما می‌دانیم چه آنان که رای دادند و چه آنهایی که رای ندادن،انتخابات امروز نمایشی بیش نبود چرا که در رژیم سراسر دروغ‌ و با وجود دیکتاتوری به نام ولایت فقیه دموکراسی و انتخابات یک تناقض و فقط یک نمایش است.

Donnerstag, 13. Juni 2013

امکان تقلب دوباره

علی‌ اخوان پور:

پس از برگزاری انتخابات جنجالی سال ٨٨ که دولت ایران از سوی معترضان به «تقلب گسترده» در انتخابات متهم شد، نگرانی‌هایی نیز درباره تکرار این «تقلب» در انتخابات پیش‌رو، از سوی برخی از معترضان و فعالان سیاسی به وجود آمد.

دو سال پیش، فاطمه حقیقت جو- نماینده پیشین مجلس ایران، در اظهارنظری درباره احتمال وقوع تقلب در انتخابات امسال گفت: «وزارت کشور، دولت و شورای نگهبان مجریان و ناظران انتخابات هستند و در سال‌های گذشته این دو نشان دادند که برای آرای مردم اهمیتی قائل نیستند و به کرات دست به تقلب در انتخابات زدند.»

همچنین محمدرضا عارف، کاندیدایی که دو روز پیش از حضور در انتخابات انصراف داد، در یک برنامه تلویزیونی گفت: «در هر انتخاباتی نگرانی از تخلف و تقلب پیش می آید.»

برخی نیز معتقدند که نتایج نظرسنجی‌هایی که از سوی رسانه‌های دولتی و حکومتی در ایران منتشر می‌شود، به منظور آماده‌سازی افکار عمومی برای «تقلب» در انتخابات است.

چند روز پیش سایت "کلمه"، نزدیک به منتقدان جمهوری اسلامی نوشت که «خبرگزاری فارس، خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران که چهار سال پیش در این روزها به طور تمام قد از محمود احمدی نژاد کاندیدای ریاست جمهوری حمایت می کرد، در چنین روزی بدون انتشار جزئیاتی ، مطلبی را به عنوان نظرسنجی منتشر کرد که رأی ۶۳ درصدی به احمدی‌نژاد را نشان می داد که گویی زمینه سازی‌ها در قالب نظرسنجی در حال انجام بود تا نتایجی که اعلام می شود باور پذیرتر باشد.»

این در حالی است که دیروز و سه روز پیش از برگزاری انتخابات، خبرگزاری "فارس" بار دیگر با انتشار یک نظرسنجی نوشت: «چنانچه بعد از انصراف آقایان حدادعادل و عارف، ائتلاف و کناره گیری دیگری اتفاق نیفتد، انتخابات دو مرحله‌ای شده و آقایان قالیباف و جلیلی به مرحله دوم راه پیدا خواهند کرد.»

همچنین حسین شریعتمداری- مدیرمسؤول روزنامه کیهان، در سرمقاله امروز خود با حمله به اصلاح‌طلبان، درباره نتیجه انتخابات پیش‌رو نوشته است: «طبیعی است که از هم اکنون خود را بازنده انتخابات ٢٤ خرداد تلقی کنند.»

همزمان حمید رسایی، از شاگردان مصباح یزدی و اعضای جبهه پایداری نیز در یادداشتی با حمایت از سعید جلیلی نوشته است: «به قول مصباح یزدی "خدا منتظر نظرسنجی نمی ماند" و چنانچه هواداران آقای جلیلی از اصول تخطی نکنند و بر تلاش خود بیافزایند، در مرحله اول کار را تمام خواهیم کرد.»

در حالی که برخی از اصلاح‌طلبان معتقدند اگر حضور مردم در انتخابات، گسترده باشد دست دولت برای تقلب بسته‌تر خواهد بود، بعضی از مخالفان جمهوری اسلامی نیز می‌گویند که نظام جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا از هرگونه تغییر از راه انتخابات جلوگیری کند.

Mittwoch, 12. Juni 2013

به امید ایرانی آباد، آزاد و سربلند و برای تمامی ایرانیان

علی‌ اخوان پور:
با نزدیک شدن به انتخابات یازدهمین دوره ی ریاست جمهوری شخصیت ها، گروه ها و وبلاگنویسان سیاسی بی شماری مردم را به تحریم سراسری آنچه آنها «انتصابات» می دانند دعوت نموده اند. همراه با قوی شدن خط تحریم سراسری انتخابات نیز نیروهای وابسته به حکومت با ابراز نگرانی از مردم خواسته اند تا برای مشروعیت بخشیدن به حکومت جمهوری اسلامی در انتخابات شرکت کنند. این موضوع تا آنجا پیش رفت که مکارم شیرازی ضمن نگرانی از تحریم گسترده ی انتخابات از مردم خواست تا به پای صندوق های رای بروند «ولو اینکه رای سفید» دهند. علم الهدی نیز اخیرا از ورود تحریم کنندگان انتخابات به جهنم خبر داده است! از سوی دیگر، اصلاحطلبان حکومتی در راستای هدف همیشگی خود (حفظ نظام) بصورت گسترده ای از شرکت در انتخابات حمایت و مردم را به آن تشویق می کنند.
رژیم ولایت فقیه بسته به مسیری که برای فروپاشی محتوم خویش انتخاب می‌کند در «اتاق تجمیع آرا» کاندیدای مورد نظر را از صندوق‌ها بیرون خواهد کشید. حضور و یا عدم حضور مردم در دستگاهی که تقلب انتخاباتی در آن نهادینه شده در این امر تاثیری ندارد و تنها هدر دادن پتانسیل‌ها و مشروعیت بخشی به دستگاه جهل و جنایت است.
خروج مشایی و یا هاشمی رفسنجانی از اتاق تجمیع آرا فروپاشی نرم نظام و خروج کاندیدای شخص خامنه‌ای فروپاشی سخت نظام را به دنبال خواهد داشت. که در هر دو صورت لازم است جنبش آزادی‌خواهی با تکیه بر قطب نمای آزادی که همانا شعار محوری «مرگ بر اصل ولایت فقیه» است مسیر مستقل خویش را دنبال نماید و ضمن آلوده نشدن در جنگ و جدال باندهای مافیایی قدرت و ثروت از این جنگ و جدال باندی برای تعمیق و گسترش شعار محوری «مرگ بر اصل ولایت فقیه» در سطح جامعه کمال استفاده را بنماید.
خامنه‌ای و اصل منحوس ولایت فقیه عامل اصلی نابسامانی‌ها در کشور است و به هیچ عنوان نباید اجازه داد این جنایتکار زبون و این تفکر پوسیده ارتجاعی از زیر ضرب خارج شود. مرحله کنونی یکی از حساس‌ترین مراحل در مسیر رو به رشد جنبش آزادی‌خواهی است و امید می‌رود هم‌رزمان و همراهان از گرایش‌های سیاسی مختلف ضمن درک اهمیت آن تمام تلاش خود را در راستای مشروعیت زدایی از رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه از طریق فعالیت در فضای مجازی و حقیقی و در راستای تحریم قاطع این نمایش حکومتی به انجام برسانند.
عبور موفقیت آمیز جنبش آزادیخواهی از نمایش خرداد ۹۲ و خاکسپاری رسمی اصلاح‌طلبان حکومتی در قبرستان تاریخ، نوید بخش و پیش زمینه طلوع آفتاب سرنگونی و پایان کابوس سی و چند ساله ارتجاع مذهبی ولایت فقیه خواهد بود.
به امید ایرانی آباد، آزاد و سربلند و برای تمامی ایرانیان    


Montag, 10. Juni 2013

برای اعتراض به بازدید بدنی غیر متعارف نسرین ستوده و خانواده‌اش برای مدتی‌ از ورود به سالن ملاقات خودداری کردند

علی‌ اخوان پور:
در جریان ملاقات حضوری خانواده‌ها با زندانیان سیاسی، زنان ملاقات‌کننده مورد بازرسی بدنی "غیرمتعارف" قرار گرفتند. رضا خندان همسر نسرین ستوده می‌گوید اگر این روند ادامه پیدا کند از ملاقات حضوری چشم خواهند پوشید.

رضا خندان همسر نسرین ستوده وکیل زندانی می‌گوید در جریان ملاقات حضوری در روز یک‌شنبه ۱۹ خرداد (۹ ژوئن) با همسرش، زنان ملاقات‌کننده مورد بازرسی بدنی "غیرمتعارف" قرار گرفته‌اند.

آقای خندان به دویچه‌وله گفت که دختر ۱۳ ساله او به همراه خواهر همسرش وقتی از اتاق بازرسی بدنی سالن ملاقات زندان اوین بیرون آمده‌اند، به شدت عصبانی و ناراحت بوده‌اند.

به گفته او خانواده سه زندانی سیاسی دیگر زن از جمله خانواده ژیلا بنی‌‌یعقوب و شیوا نظرآهاری نیز تایید کردند که بازرسی بدنی آنها آزاردهنده و بی‌سابقه بوده است.

رضا خندان همسر نسرین ستوده می‌گوید زنانی که به ملاقات آمده بودند در تمام رده‌های سنی نحوه بازرسی بدنی را خجالت‌آور دانستند


آقای خندان می‌گوید غیر از زنی که به طور معمول برای بازرسی بدنی ملاقات‌کنندگان همیشه آنجا حاضر است، زن دیگری را به سالن ملاقات آورده بودند و مشخص بود او که لباس نظامی بر تن داشت و به طور ویژه به این منظور به آنجا آورده شده بود.

در توضیح چگونگی غیر متعارف بودن بازرسی بدنی، رضا خندان می‌گوید: «می‌دانید که هوا الان اینجا گرم شده و کسی پالتو و لباس‌های گرم آن چنانی نمی‌پوشد و همه لباس‌های به نسبت تابستانی به تن دارند. در نتیجه نیازی نیست که بازرسی‌های آن چنانی شود، با یک بازرسی معمولی هم می‌شود متوجه شد که کسی جنس قاچاق همراهش هست یا نه. نیازی نیست که بخواهند دکمه لباس‌شان را باز کنند و به تمام اندام‌های افراد دست بکشند، به طوری که فرد احساس شرم کند. من وقتی از مادر یکی از خانم‌ها که بالای ۶۰ سال سن دارد پرسیدم، گفت من با این سن احساس شرم کردم و این نوع بازرسی کردن خیلی برایم خجالت‌‌آور بود. جوان‌ها هم که یا در حد دختر من ۱۴ـ ۱۳ ساله بودند و یا افراد مسن‌تر و میان‌سال، همه این حس را داشتند که بازرسی این گونه و دست زدن به اندام‌های مختلف بدن، به این صورت خجالت‌آور بوده است».

آقای خندان می‌گوید در ملاقات حضوری همیشه بازدید بدنی انجام می‌شود و این غیر از بازدیدی است که در بدو ورود به زندان صورت می‌گیرد اما تا کنون این بازرسی متعارف بود، نه به صورتی که از زنان بخواهند لباس‌هایشان را در بیاورند.

او از این موضوع متعجب است که چرا برای مکان حساسی مثل زندان از دستگاه‌های اسکنر استفاده نمی‌شود در حالی که به گفته او در بیشتر ادارات از این دستگاه‌ها برای بازدید بدنی استفاده می‌شود.

رضا خندان می‌گوید بعد از فهمیدن این جریان به شدت نسبت به این موضوع اعتراض کرده و حتی فریاد کشیده و گفته است اگر این رفتارها ادامه پیدا کند دیگر حاضر به ملاقات حضوری نخواهد بود.

در اعتراض به این وضعیت، نسرین ستوده و خانواده‌اش برای مدتی از رفتن به سالن ملاقات خودداری کرده‌اند اما با اصرار دیگر خانواده‌ها حاضر به انجام ملاقات شده‌اند.

آقای خندان می‌گوید هنگام بازگشت از ملاقات به همراه سایر خانواده‌ها یک بار دیگر اعتراض‌شان را اعلام کرده و تاکید کرده‌اند که اگر ماموران بخواهند به این شیوه بازرسی ادامه دهند، دیگر به ملاقات حضوری نخواهند آمد. خانواده‌ها گفته‌اند هیچ اصراری ندارند که با این شرایط غیرقابل تحمل و با این وضعیت بخواهند چند دقیقه ملاقات کنند.

"اصل بر ممنوعیت بازرسی بدنی است"

ماده ۳۳ آیین‌نامه قانونی و مقررات اجرایی سازمان زندان‌ها نظارت کامل در بازرسی زندانیان تازه وارد و نیز ملاقات کنندگان را جزو وظایف افسران بازرسی خارج از زندان قرار داده اما مقرر نکرده که حدود این بازرسی‌ها چقدر است.

تبصره ۱ ماده ۱۹۸ این آیین‌نامه نیز تصریح کرده که در صورت لزوم از ملاقات کنندگان به هنگام ورود به محوطه زندان بازرسی "دقیق" به عمل آید.

سحر مرانلو، حقوقدان به دویچه‌وله می‌گوید در قوانین ایران تعریف دقیقی از بازرسی و حدود آن به عمل نیامده است. او تصریح می‌کند که منظور از بازرسی بدنی، انجام بازرسی بدنی افراد در مواقعی است که خطری بالقوه، امنیت یا نظم عمومی را تهدید می‌کند بنابراین از نظر حقوقی، این یک اقدام تامینی است.

خانم مرانلو نتیجه می‌گیرد که اصل بر ممنوعیت بازرسی بدنی است مگر در موارد استثنایی. او ادامه می‌دهد: «این اصل ناشی از اصل برائت و اصل ممنوعیت تعرض به حیثیت افراد می‌شود ولی متاسفانه در کشور ما اصل بر آزادی بازرسی بدنی و خصوصا حق بی حد و مرز مامورین انتظامی در اجرای بازرسی بدنی است. این آزادی عمل در بسیاری از موارد از چهارچوب قانونی فراتر می‌رود و موجب هتک کرامت افراد می‌شود».

اتفاقی مشابه آنچه روز ۱۹ خرداد در سالن ملاقات برای خانواده‌های زندانیان زن روی داد، در پاییز سال گذشته نیز برای هشت زندانی سیاسی زن پیش آمده بود. نهم آبان سال گذشته، ماموران زندان به طور ناگهانی و بدون اعلام قبلی وارد بند زنان سیاسی شدند و ضمن گرفتن تمامی دستگاه‌های MP3 Player آنها به بازرسی بدنی غیرمتعارف آنان پرداختند.

در جریان این بازرسی بدنی، زندانبانان از این زندانیان خواستند تا اندام جنسی خود را در معرض بازدید زندانبانان قرار دهند. این معاینه داخلی اما تنها محدود به معاینه نماند و با آزار و توهین همراه شد. خانواده‌های این زندانیان که روز بعد با آنها ملاقات داشته‌اند، به نقل از آنان تصریح کردند که این زنان مورد آزار جنسی از سوی زندانبانان زن قرار گرفته‌اند.

این هشت زندانی زن در اعتراض به این عمل، به مدت یک هفته به اعتصاب غذا دست زدند و پس از تعهد مسئولان حفاظت و بازرسی زندان اوین و با تنظیم شکایت از ماموران خاطی، به اعتصاب غذای خود پایان دادند.
 

Freitag, 7. Juni 2013

مردم این بار مجبور نیستند بین بد و بدتر یکی‌ را انتخاب کنند

علی‌ اخوان پور:
به راستی‌ که همه ما داستانهای تکراری و این نمایش‌های هر روزی را به خوبی می‌شناسیم،پس در اینجا بهترین تصمیم چیست؟آیا ما مجبوریم که مثل دفعات گذشته مابین بد و بدتر یکی‌ را انتخاب کنیم؟
در جائی‌ که به درستی‌ می‌دانیم که این تنها یک سیاست برای کشیدن ملت به پای صندوق‌ها است و در ادامه نشان دادن قدرت رژیم و ادامه سرکوب گری و دیکتاتوری بر ملت.
پس باید هشیار باشیم ...رای دادن یا ندادن اختیار هر فرد است،در جائی‌ که واقعا دموکراسی حکم باشد،در جائی‌ که اکثریت ملت با اصل جمهوری اسلامی مخالفند همچنین دیکتاتوری به نام ولایت مطلق فقیه سردمداری می‌کند آیا انتخابات ریاست جمهوری نمی‌تواند یک نمایش باشد؟

آیا واقعأ کسی بفکر زندانیان سیاسی که نور چشم جامعه هستند، میباشد؟

علی‌ اخوان پور:
 کاندیدها در مناظرات مضحک،همه  آینده بدون فقر و مشکلات را وعده دادند،اما هچکدام صحبت از زندانیان سیاسی نکردند ،زندانیانی که در اولین فرصت بدست آمده در جامعه جانشان را بر کف گذاشتند و از حق و حقوق ما دفاع کردند ،و حال در آرزوی دیدار خانوادهایشان روز شماری میکنند آیا واقعأ در بین کاندیدها کسی بفکر زندانیان سیاسی که نور چشم جامعه هستند، میباشد؟

ولایت خامنه ای، خالی شدن رﮊیم از فقه و فقیه

علی‌ اخوان پور:
 در فرانسه، خمینی گفت: «ولایت با جمهور مردم است»، «میزان رأی مردم است» و... و جمهوری اسلامی، جمهوری است مثل فرانسه.در ایران، از این تعهد تن زد و سرانجام دم از ولایت مطلقه فقیه زدبنگریم چه بر سر روحانیان آورد:
● از طرفدارانش که یک تن موافق ولایت فقیه بود و نظریه پرداز شدخمینی او را «فقیه عالیقدر» خواندبه ترتیبی که خواهیم دید، منتظری ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق شرک خوانددیگر حتی یک روحانی نام آور (گلپایگانی و...) موافق ولایت فقیه نبودو ضرور است که بدانیم که بهشتی کتاب ولایت فقیه را بی مایه و بیهوده و خامنه ای آن را مایه وهن اسلام و روحانیت خوانده بودند.  
● جانبدار دیگر انقلاب که خمینی او را عضو شورای انقلاب کرد، مرتضي مطهري در مورد ولايت فقيه او گفته است: «...تصور مردم از ولایت فقیه این نبوده و نیست که فقها حکومت کنند و اداره مملکت را بدست گیرند... این مفهوم اختصاص به جهان تسنن دارددر شیعه هیچگاه چنین مفهومی وجود نداشته است». مطهری همچنین اضافه کرده استروحانیت نه باید به طور مجموعه و دستگاه روحانیت وابسته به دولت شود و نه افرادی از روحانیون بیایند پست‌های دولتی را به جای دیگران اشغال کنند، بلکه روحانیت باید همان پست خودش را که ارشاد و هدایت و نظارت و مبارزه با انحرافات حکومت‌ها و دولت‌ها است حفظ کند.» 
● بي حرمتي به مراجع تقليد و دستگيري و حصر و به وجود آوردن شرايط تشديد بيماري و مرگ آنها به دليل مخالفت با اصل جعلي ولايت فقيهاز آن جمله اند آیت‌الله خوانساری، آيت الله حسن قمی، آیت‌الله خوئی، آيت‌الله محمد شيرازی، آیت‌الله طالقانی، آيت‌الله محمد روحانی، آيت الله کاظم شريعتمداری، آیت‌الله کمپانی، آيت‌الله صادق روحانی، آيت الله سيدرضا صدر، آیت‌الله اراکی – آيت الله شبيري خاقاني و نیز آیةالله منتظری.
  هر كدام  را خميني و باند او به نوعي آزار و تحقير و  خلع لباس و زنداني و حتي در حصر موجب تشديد بيماري  و ممانعت از درمان آنها تا مرگ گشت
● آیةالله اراكي دراین باره ولایت فقیه می‌گویدشان فقیه جامع‌الشرایط اجرای حدود و قضاوت و ولایت بر قاصران استاین کجا و تصدی حفظ مرزهای مسلمانان از تجاوز فاسقان و رفع سلطه کافران از سوی ایشان کجا؟».
● آیةالله شریعتمداری پس از تصویب اصل ولایت فقیه آن را با اسلام مخالف خواند و گفت: "روشنتر بگويم وقتی نظر اکثريت ملت را بی‌اعتبار کرديم، بدان توجهی ننموديم، يعنی به جمهوری اسلامی بی‌توجهی کرده‌ایم و اين جمهور واکثريت را نپذيرفته‌ايملذا وقتی که جمهوری اسلامی بی‌اعتبار شد، مسلماً قانونی که در دست تصويب است[قانون اساسیتماماً بی‌اعتبار می‌شوديعنی از اعتبار عمومی و حاکميت ملی برخوردار نيست ... نبايد رأی ملت را بی‌اعتبار کنند وبگويند خير ملت کسی نيست و هر چه هست فقيه است و او بايد کار کند و او همه‌کاره استاين طرز تفکر و اين طرز قانونگذاری و اين طرز عمل به نظر ما درست نيست و به اساس لطمه می زند وهمه چيز را بی اعتبار می‌سازد و مسلماً نتيجه خوبی هم در آينده نخواهد داشت». 
● آيةالله مکارم شیرازی در روز رای‌گیری درباره اصل ولایت فقیه گفت: «امروز، روز سیاه تاریخ ایران است». و ادامه داد: «اینکه رئیس‌جمهور هم منتخب مردم باشد و هم مورد قبول فقیه و رهبر باشد باز هم کار دست او نباشد، معنی ندارداین اصل اصلا قابل اجرا نیست...درست فکر کنید دشمن در داخل و خارج ما را متهم به استبداد میکند و ما را مخالف حاکمیت ملی معرفی میکند...این ماده از قانون میگوید همه سر نخ ها بدست ما است ...شما را بخدا اینکار را نکنیدبخدا بصلاح اسلام نیست، ما حاکمیت ملت را در اصول گذشته تصویب کرده ایم کاری نکنیم که حاکمیت مردم یک شیر بی دم و سر و اشکم شود ... ملت ایران به جمهوری اسلامی نود وهشت درصد رای داده و براساس آن رئیس جمهورانتخاب خواهد کرد و با اکثریت به او رای خواهد داد اما معلوم نیست این رئیس‌جمهور با توجه به این اصل که نوشته شده است، چکاره است؟....این درست نیست که فقها بخواهند دیگری را به ریاست جمهوری برگزینند وهم خود همه اختیارات را داشته باشند». 
     البته مكارم شيرازي بعدها جيره و مواجب خوبي از ولي مطلقه دريافت کرد و می کندآن زمان، حق را می گفتاما حق را با قدرت معامله کردخميني نیز همین کار را کرده بود.
● آیت الله طالقانی پس از دادن رای منفی به اصل 5 که متضمن اصل ولایت فقیه بود، گفت: «می ترسم با این وضع سطح قانون اساسی جدید از قانون اساسی 70 سال پیش به مراتب پایین‌تر باشد».
● «حجت الاسلام» محمد يزدي از قضات جنايت كار دوران خميني در رابطه با فشار به آیات الله روحاني و شريعتمداري مي گويد: « ...مدتی بعد مرحوم احمد آقا نزد آقای روحانی رفتند و صحبتهايی توام با اندرز و تهديد با ايشان داشتندبعد از ...آن مرحوم حاج احمد آقا به بنده گفت شما يك بار به ملاقات آقای روحانی برو و با ايشان صحبت كناو به شما علاقه دارد و شما را فرد منصفی میداندگفتم من ايشان را قبول ندارم و معتقدم اميدی به اصلاح او نيستبا اصرار حاج احمد آقا پذيرفتم كه يك بار به ملاقات آقا سيد صادق بروموقتی به بيت ايشان مراجعه كردم به استقبال بنده آمد و احترام زيادی قائل شدوارد بحث شديممدعی بود كه بيمار است وقصد دارد برای معالجه به خارج از كشور برود اما امام به او اجازه خروج نمیدهدگفتم مگر شما چه كسالتی داريد كه در ايران قابل علاج نيست؟ هر دكتری در داخل ايران مورد نظر شماست برايتان فراهم می‏كنمخروج شما از كشور باعث می شود كه عده ای از افراد گرد شما جمع شوند و شما مركز ضد انقلاب شويد و اين امر نه به مصلحت شماست و نه انقلابايشان از صراحت لهجه من تعجب كردبعد گفت فاميلهای من در خارج هستند و من برای صله رحم میخواهم آنها را ببينمگفتم صله رحمی كه به زيان نظام تمام شود، مشروع نيست.» (خاطرات آيت الله محمد يزدي – مركز اسناد انقلاب اسلامي ، ص 275-276) 
    او، در مورد قضيه شريعتمداری، می نویسد: «يك روز صبح مرحوم حاج احمد آقا روزنامه ای را آوردند كه در آن راجع به خلق مسلمان مطالبی آمده بودبعد به من گفت وقتی اين روزنامه را به امام نشان داديم، امام از توطئه هايی كه آقای شريعتمداری در تدارك آن است عصبانی شدند و گفتند اين چه بساطی است كه راه انداخته اند و چرا آقای شريعتمداری اينگونه میكند؟ حاج احمد آقا اين كلام را به گونه ای برای من نقل كرد كه گويی معنايش اين بود كه چرا كسی جواب اين توطئه ها را نمیدهدمن با توجه به اينكه شور جوانی و بی پروايی در سر داشتم به احمد آقا گفتم اگر برای شما مسئله ای نيست من ظرف همين امروز و فردا برنامه ای می چينيم و در محله ترك نشين قم كه در آنسوی پل قرار دارد با اين جماعت جلسه میگذارم تا ببينم حرف حسابشان چيست؟ خوشبختانه همه قمی ها با ما هستند و میتوانيم به نتيجه اين نشست مطمئن باشيمحاج احمد آقا از اين پيشنهاد خوشحال شد و گفت فكر بسيار خوبی است حتی نيازی هم نيست كه من اين امر را با امام در ميان بگذارم (اين را میگويند اطاعت محض احمد آقا از امام !). شما می‏توانيد كارتان را شروع كنيد... در آن روز بنده سخنرانی مفصلی را عليه خلق مسلمان و آقای شريعتمداری ايراد كردم كه ارزش ثبت در تاريخ را دارد.» (همان، ص 512-13)
● سرانجام، خمینی در پاسخ به نامه خامنه ای، دم از ولایت مطلقه زد و مدعی شد که ولی امر می تواند احکام دین را بطور موقت تعطیل کند. آذری قمی مدعی شد که ولی امر می تواند توحید را نیز تعطیل کند! بدین سان، از فقه خالی شد. این خالی شدن از فقه، با ایجاد «مجمع تشخیص مصلحت نظام» ادامه یافت. این شد که غیر فقیه بر جای اعلم فقها که گویا می باید ولایت فقیه را تصدی می کرد نشست. ولایت خامنه ای، خالی شدن رﮊیم از فقه و فقیه، هردو شد. منتظری نیز ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق شرکت دانست.