درباره من سلام به همهٔ خوانندگان محترم: نظر به اینکه وبلاگ قبلی من:"نگاه من نگاه" برای هموطنان مقیم

Freitag, 17. Mai 2013

روشن‌فکر و مدافع حقوق بشر، باید در پی حقیقت باشد و پرده‌های ظلم و تاریکی را کنار بزند


علی‌ اخوان پور:

«حزب باد»، حزبی است غیر رسمی که اعضایی بسیار زیاد دارد. حزب باد، حزبی است که اعضای آن، قاعدتا پرنیسپ‌شان، «بی‌ پرنسیپی» است. فرض کنید شما مخالف یک حکومت به خاطر نقض حقوق بشر هستید. حکومت مورد نظر شما، هزاران هزار نفر بی‌گناه را کشته، نماد تبعیض است، شکنجه می‌کند، آزادی‌های عمومی را از بین می‌برد و ... حالا دم انتخابات است و باد غالب، حمایت از یک کاندیدا که خود نماد نقض حقوق بشر، تبعیض، عدم پاسخ‌گویی، سو استفاده مالی و هزار و یک چیزی است که شما علیه آن ده‌ها مقاله نوشته‌اید...اگر شما یک‌هو بروید و از نظر سیاسی، هم‌خوابه این فرد بشوید، شما قاعدتا یک عضو فعال حزب باد هستید.
خود را «روشن‌فکر عرصه عمومی» و «مدافع حقوق بشر» خواندن، مسوولیت را زیاد می‌کند.
این‌که گروه حزبی شما قربانی رفتار ناپسند قدر قدرت حاکم باشد، اعضای گروه شما به خاطر انتقادی از قدرت، به زندان افتاده باشند و بیست و سه سال بعد، بدون آن‌که کمترین عذرخواهی و پذیرش مسوولیتی از سوی آن قدر قدرت را شاهد باشید، یک‌شبه تبلیغ‌گر او می‌شوید، این علامت سوال بزرگ را به‌وجود می‌آورد که ارزش‌هایی که از آن دم می‌زده‌اید در کدام گورستان دفن شده که بتوان برای فاتحه‌خوانی سراغش رفت؟
به نظر می‌رسد، همه در این «برهه حساس» رئیس مجمع تشخیص مصلحت خود شده‌اند! یعنی مصلحت همه شده توصیه به چیزی که تا الان نماد مخالفت با آن بوده‌اند! منافع فردی باعث شده همه ارزش‌ها به فراموشی سپرده شود و روشن‌فکر عرصه عمومی، دلال مظلمه شده است. روشن‌فکر «عرصه» عمومی، کارشناس «عرضه» ظالم شده است. درود بر حزب باد!

این قاعده‌مندی، حتما علامت سوال بزرگی ایجاد می‌کند. یعنی به قیمت رسیدن به یک نتیجه، حاضرید تمامی چیزهایی که مدعی آن بوده‌اید را زیر پا بگذارید و مسوولیتی هم نپذیرید. هم‌رنگ جماعت شدن، ظاهرا «پرنسیپ» جدید است.
به نظر من، وظیفه روزنامه‌نگار، بیان واقعیت و افشای ظلم و آگاه کردن مردم است؛ روشن‌فکر، باید در پی حقیقت باشد و پرده‌های ظلم و تاریکی را کنار بزند و مدافع حقوق بشر، کارش مبارزه به کسانی است که ناقض حقوق بشر هستند و به دنبال جانشینی فرهنگ اجرای حقوق بشر به جای اندیشه نقض آن است.
من به فعال حقوق بشری که در مقابل ناقضان حقوق بشر به خاطر منافع سیاسی ساکت است، اعتقادی ندارم.

من، روشن‌فکری که یک‌شبه طرفدار ارزش‌هایی می‌شود که سال‌ها مقابل آن‌ها بوده را کاسب می‌دانم که مارک کالایش روشن‌فکری است.
روزنامه‌نگاری که کارش عیان کردن واقعیت‌ها برای آگاهی مردم است را وقتی به خاطر منافع سیاسی، پنهان کننده عیوب قدرت‌مداران و طالبان قدرت می‌شود و نتیجه برایش مهم‌تر است تا انجام وظیفه، «روابط عمومی» قدرت است نه چیز دیگری. 

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen