یک : نسرین ستوده چهل و چندمین روز اعتصاب غذایش را میگذراند و همگان از او میخواهند که اعتصابش را بشکند و به این نگرانی ها پایان دهد. من هربار که این متنها را میخوانم دچار احساس دوگانه ای میشوم، انگار ما میخواهیم زخم انفعال و عذاب وجدان خود را با تمام شدن اعتصاب او مرهم بگذاریم، میخواهیم با خیال راحت غذا بخوریم، میخواهیم هر بار با دیدنش دلمان نلرزد که نکند جان نحیفش تحمل این همه گرسنگی نداشته باشد … نمیدانم، انگار مقاومت او جنسی سخت دارد که برای ما شناخته شده نیست
دو: نسرین ستوده از آن دست آدمهایی است که مرا عجیب یاد نادر فیلم «جدایی نادر از سیمین» می اندازد، انسانی ایستاده بر سر آرمان و آنقدر آن آرمان برایش ارزش دارد که میتواند برای خاطر آن اعتصاب غذا کند و به همسرش بگوید:» اعتصاب من نامحدوده، میدونی یعنی چی؟» آدمهایی عین او در روزگار ما کم پیدا میشوند. نسرین ستوده، زنی که به تمامی از احساسات مادرانه سرشار است – گواهش نامه هایش به کودکانش و تلاشش برای احقاق همه کودکان است- به علت امتناع از سرکردن چادرسه هفته از دیدار با فرزندانش محروم میشود. در جامعه ای که خیلی از ما برای بدست آوردن یک پست دولتی و حقوقی اندکی بالاتر، نمازخوان میشویم و محجبه و ته ریش دار، او از دیدار دلبندانش میگذرد برای تن ندادن به بی قانونی و زور و برای کودکانش می نویسد: «معلوم است که ملاقات با شما برايم مهم است. معلوم است از اينکه ماههاست شما را بغل نکردهام رنج میبرم. از اينکه حتی از شنيدن صدايتان محرومام رنج میبرم اما عزيزانم، کارهای من، چه بخواهم چه نخواهم روزی مورد قضاوت شما قرار خواهد گرفت. بنابراين دوست دارم بدانيد که:”اجازه نمیدهم بر خلاف قانون مرا با هيئتی اجبار آميز به ديدارتان بياورند.” ترجيح میدهم کل ساليان تحمل حبسام را از ديدارتان محروم شوم تا به دليل اسير بودن به ناحق، به آنان اجازه دهم هر گونه اراده میکنند با من رفتار کنند و بر خلاف قانون مرا به حجابی اضافی و يا اجبار مضاعف وادار کنند….
سه: میخک نوشته است :»بدون شک تلاش برای منصرف کردن یک انسان از مقاومت و جنگیدن برای آنچه بدان احتیاج دارد، راحتتر از تلاش برای انصراف یک زندانبان از شکنجهی مداوم اوست، اما اگر همچنان نگران تکرار شهادت هدی صابر هستیم، اگر پیام مرگ زیر شکنجه ستار بهشتی را دریافتهایم، حالا باید به جای نامههای درخواست پایان اعتصاب غذا، راه دیگری را برای فشار به زندانبانان برای پایان دادن به وضعیت وخیم زندانها در ایران در پیش بگیریم.» جملات این بند مدام در سرم تکرار میشوند و با خودم می اندیشم برای پایان دادن به وضع وخیم زندان ها چه باید کرد؟
چهار: برای این نوشته به دنبال عکسی بودم که نمود واقعی نسرین ستوده باشد، و این عکس انگار همان است که میخواهم. زنی که با روسری سفید و اندکی موی سر، حجاب اجباری را دور میزند و نافرمانی مدنی میکند… این عکس را به خاطر بسپارید، سیمای مادری مقاوم …
هفتم آذر ماه نود و یک
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen