درباره من سلام به همهٔ خوانندگان محترم: نظر به اینکه وبلاگ قبلی من:"نگاه من نگاه" برای هموطنان مقیم

Donnerstag, 29. November 2012

بحران مهاجرت پرستاران و کمبود دارو در ایران



رئیس کمیسیون بهداشت مجلس با توجه به کاهش شدید ذخائر دارویی می‌گوید: بازی‌های سیاسی، مسئولان را از دارو غافل کرد. همزمان، "بی‌توجهی وزارت بهداشت" عامل مهاجرت گسترده پرستاران از کشور عنوان شده است.

حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی مسئولان دولتی را به بی‌توجهی به سلامت شهروندان و عدم اختصاص ارز لازم برای واردات دارو متهم کرد.

به گزارش خبرگزاری ایلنا شهریاری روز هشتم آذر ماه با اشاره به کاهش نگران‌کننده ذخائر دارویی کشور گفت: «نمایندگان از سال گذشته کمبود دارو در کشور را بار‌ها به مسئولان وزارت بهداشت و درمان گوشزد کرده‌اند اما مسئولان در این زمینه توجه شایانی نکرده‌اند.»

سرنوشت نامعلوم بودجه وزارت بهداشت

شهریاری همچنین تصریح کرد که مسئولان اجرایی برای ورود هر کالایی از جمله لوازم آرایشی ارز تخصیص می‌دهند اما برای دارو، ارز را به سختی در اختیار وارد کنندگان دارو و مواد اولیه تهیه دارو قرار می‌دهند.

مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت، ۲۴ مهرماه اعلام کرده بود که مشکل اختصاص نیافتن ارز لازم برای واردات دارو دست‌کم از سال ۹۰ وجود داشته است. وی گفته بود «از اسفند ماه سال گذشته به شدت پیگیر این قضیه بودیم، اما به یک باره متوجه شدیم که ارز خیلی کمتر از میزان مورد نیاز در اختیار شرکت‌ها قرار گرفته است.»
وزیر بهداشت چندی پیش در یک برنامه‌ی تلویزیونی و در پاسخ به شایعه‌ی مصرف ارز دارو برای واردات خودروهای لوکس گفت: «ما هم مثل شما نمی‌دانیم ارز دارو به چه مصرفی رسیده است.»

احمد آریایی‌نژاد، عضو هیات رئیسه کمیسیون بهداشت هفته‌ی گذشته اظهار داشت: «با توجه به اینکه در چند ماه اخیر موضوع اختصاص ۵۰۰ میلیون یورویی ارز مرجع به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مطرح شده است، حال این سؤال پیش می‌آید که این اعتبار به کجا رفته است.»

آریایی‌نژاد، سی‌ام ابان ضمن درخواست از دستگاه امنیتی و انتظامی برای پیگیری این موضوع به خبرگزاری مجلس گفت: «شاید مسائل پشت پرده دیگری در این زمینه وجود داشته باشد، از این‌رو باید تا جایی که زمینه سوء‌استفاده دشمن را فراهم نمی‌کند شفاف‌سازی شود.»

«تحریم توجیه داروی بی‌کیفیت نیست»

به گزارش خبرگزاری ایلنا، حسینعلی شهریاری با اشاره به عدم اختصاص ارز لازم برای واردات دارو متذکر شد که "در حال حاضر بیماران و بیمارستان‌های کشور با مشکل شدید تامین دارویی اعم از داروهای بیماری خاص و صعب العلاج و داروهای بیهوشی مواجه هستند."

خبرگزاری فارس چندی پیش در ارتباط با کمیاب شدن داروهای بیهوشی از قول محمدمهدی قیامت، رئیس انجمن بیهوشی ایران نوشته بود: «مجبور شده‌ایم از داروهای نسل قبل استفاده کنیم و نگران جان بیماران هستیم.»

به گفته‌ی وی داروهای بیهوشی که در دو دهه گذشته به دلیل کیفیت پایین از فهرست دارویی حذف شده بود، هم اکنون به دلیل کمیاب شدن داروها وارد بازار شده است.

به اعتقاد عابد فتاحی، عضو کمیسیون بهداشت، تحریم دلیل قانع‌‌کننده‌ای برای توزیع داروی بی‌کیفیت نیست. به گزارش خبرگزاری مجلس او مسئولان را به ضعف مدیریت متهم کرده و گفته است: «مصرف داروهای بی‌کیفیت تولید داخل، موجب بی‌اعتمادی بیماران به محصولات ایرانی می‌شود.»


کمبود دارو در ایران
هشدار در مورد عواقب مهاجرت پرستاران


یکی دیگر از مشکلات دیگر حوزه‌ی درمان و سلامت مهاجرت روزافزون پرستاران از ایران است که برخی از کارشناسان سیاست‌های نادرست دولت را از عوامل اصلی آن می‌دانند.

محمد شریفی‌مقدم، دبیرکل خانه پرستار هشتم آذرماه به خبرگزاری مجلس گفت: «بی‌توجهی وزارت بهداشت و درمان به قشر پرستار موجب مهاجرت یا خانه‌نشینی آنان شده است.»

به گفته‌ی شریفی‌مقدم "به علت تعدد راه‌های خروج از کشور نمی‌توان آمار دقیقی از میزان مهاجرت پرستاران اعلام کرد، اما بر اساس بررسی‌ انجام شده سالانه افزون بر ۷۰۰ پرستار به کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند."

دبیرکل خانه پرستار اجرایی نشدن قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری از سوی وزارت بهداشت را از عوامل اصلی "مهاجرت، خانه‌نشینی و یا تغییر حرفه پرستاران" عنوان کرده و هشدار می‌دهد: «تا زمانی که نگاه مسئولان وزارت بهداشت، درمان وآموزش‌پزشکی به حوزه پرستاری به همین منوال باشد، نباید انتظار بهبود شرایط وارائه خدمات مناسب به بیماران را داشته باشیم.»

Porträt der Sacharow-Preisträgerin Nasrin Sotoudeh - trotz allem ungebrochen


Sie kämpft für Menschenrechte, Demokratie und Rechtsstaatlichkeit - und sie lässt sich auch durch massive Repressionen nicht davon abhalten. Die Sacharow-Preisträgerin Sotoudeh muss im Iran eine jahrelange Haftstrafe absitzen. Als Anwältin wird sie dort wohl nie wieder arbeiten dürfen.
Von Uwe Lueb, ARD Hörfunkstudio Istanbul
Nasrin Sotoudeh (Foto: dpa)Großansicht des BildesAuf ihre Zulassung als Anwältin musste Sotoudeh lange warten - jetzt darf sie nicht mehr arbeiten.Musik untermalt ein Internet-Video von Menschenrechtsaktivisten. Es trägt den Titel "Zu Ehren politischer Gefangener im Iran". Ihr Gesicht ist das erste, das zu sehen ist. Nasrin Sotoudeh lächelt fast schüchtern, ein Tuch umrahmt ihren Kopf. Kopftücher trägt sie, weil sie es im Iran muss, sagt sie im Interview mit einem US-Sender.
Natürlich sei sie dagegen, doch dafür verkämpft sich eine Nasrin Sotoudeh nicht. Es gibt wichtigere Rechte von Frauen im Iran. Sie selbst etwa habe als junge Frau lange überlegt, ob sie überhaupt Rechtsanwältin werden dürfe. Sie darf, hat sie sich irgendwann selbst geantwortet. Aber auf ihre Zulassung als Anwältin musste sie acht Jahre lang warten.

Der ewige Kampf um Menschenrechte

Ihrer Berufung konnte das nichts anhaben. Sotoudeh ging es schon immer um Menschenrechte: Rechte von Frauen, Gefangenen, Andersdenkenden, Kindern. Im Gespräch mit einer internationalen Organisation für Frauenrechte prangert sie die Regierung ihres Landes offen an, die Kinder zum Tode verurteile: "Bei Mädchen ab zehn Jahren und Jungen ab 16 Jahren tut man hier so, als seien sie Erwachsene - und zwar auch im Strafrecht. Damit stehen iranische Gesetze im Widerspruch zu internationalen Verpflichtungen."

Dienstag, 27. November 2012

سیمای مادری مقاوم



یک : نسرین ستوده چهل و چندمین روز اعتصاب غذایش را میگذراند و همگان از او میخواهند که اعتصابش را بشکند و به این نگرانی ها پایان دهد. من هربار که این متنها را میخوانم دچار احساس دوگانه ای میشوم، انگار ما میخواهیم زخم انفعال و عذاب وجدان خود را با تمام شدن اعتصاب او مرهم بگذاریم، میخواهیم با خیال راحت غذا بخوریم، میخواهیم هر بار با دیدنش دلمان نلرزد که نکند جان نحیفش تحمل این همه گرسنگی نداشته باشد … نمیدانم، انگار مقاومت او جنسی سخت دارد که برای ما شناخته شده نیست
دو: نسرین ستوده از آن دست آدمهایی است که مرا عجیب یاد نادر فیلم «جدایی نادر از سیمین» می اندازد، انسانی ایستاده بر سر آرمان و آنقدر آن آرمان برایش ارزش دارد که میتواند برای خاطر آن اعتصاب غذا کند و به همسرش بگوید:» اعتصاب من نامحدوده، میدونی یعنی چی؟» آدمهایی عین او در روزگار ما کم پیدا میشوند. نسرین ستوده، زنی که به تمامی از احساسات مادرانه سرشار است – گواهش نامه هایش به کودکانش و تلاشش برای احقاق همه کودکان است- به علت امتناع از سرکردن چادرسه هفته از دیدار با فرزندانش محروم میشود. در جامعه ای که خیلی از ما برای بدست آوردن یک پست دولتی و حقوقی اندکی بالاتر، نمازخوان میشویم و محجبه و ته ریش دار، او از دیدار دلبندانش میگذرد برای تن ندادن به بی قانونی و زور و برای کودکانش می نویسد: «معلوم است که ملاقات با شما برايم مهم است. معلوم است از اينکه ماههاست شما را بغل نکرده‌ام رنج می‌برم. از اينکه حتی از شنيدن صدايتان محروم‌ام رنج می‌برم اما عزيزانم، کارهای من، چه بخواهم چه نخواهم روزی مورد قضاوت شما قرار خواهد گرفت. بنابراين دوست دارم بدانيد که:”اجازه نمی‌دهم بر خلاف قانون مرا با هيئتی اجبار آميز به ديدارتان بياورند.” ترجيح می‌دهم کل ساليان تحمل حبس‌ام را از ديدارتان محروم شوم تا به دليل اسير بودن به ناحق، به آنان اجازه دهم هر گونه اراده می‌کنند با من رفتار کنند و بر خلاف قانون مرا به حجابی اضافی و يا اجبار مضاعف وادار کنند….
سه: میخک نوشته است :»بدون شک تلاش برای منصرف کردن یک انسان از مقاومت و جنگیدن برای آنچه بدان احتیاج دارد، راحت‌تر از تلاش برای انصراف یک زندانبان از شکنجه‌ی مداوم اوست، اما اگر همچنان نگران تکرار شهادت هدی صابر هستیم، اگر پیام مرگ زیر شکنجه ستار بهشتی را دریافته‌ایم، حالا باید به جای نامه‌های درخواست پایان اعتصاب غذا، راه دیگری را برای فشار به زندانبانان برای پایان دادن به وضعیت وخیم زندان‌ها در ایران در پیش بگیریم.» جملات این بند مدام در سرم تکرار میشوند و با خودم می اندیشم برای پایان دادن به وضع وخیم زندان ها چه باید کرد؟
چهار: برای این نوشته به دنبال عکسی بودم که نمود واقعی نسرین ستوده باشد، و این عکس انگار  همان است که میخواهم. زنی که با روسری سفید و اندکی موی سر، حجاب اجباری را دور میزند و نافرمانی مدنی میکند… این عکس را به خاطر بسپارید، سیمای مادری مقاوم …
هفتم آذر ماه نود و یک

سیمای مادری مقاوم



یک : نسرین ستوده چهل و چندمین روز اعتصاب غذایش را میگذراند و همگان از او میخواهند که اعتصابش را بشکند و به این نگرانی ها پایان دهد. من هربار که این متنها را میخوانم دچار احساس دوگانه ای میشوم، انگار ما میخواهیم زخم انفعال و عذاب وجدان خود را با تمام شدن اعتصاب او مرهم بگذاریم، میخواهیم با خیال راحت غذا بخوریم، میخواهیم هر بار با دیدنش دلمان نلرزد که نکند جان نحیفش تحمل این همه گرسنگی نداشته باشد … نمیدانم، انگار مقاومت او جنسی سخت دارد که برای ما شناخته شده نیست
دو: نسرین ستوده از آن دست آدمهایی است که مرا عجیب یاد نادر فیلم «جدایی نادر از سیمین» می اندازد، انسانی ایستاده بر سر آرمان و آنقدر آن آرمان برایش ارزش دارد که میتواند برای خاطر آن اعتصاب غذا کند و به همسرش بگوید:» اعتصاب من نامحدوده، میدونی یعنی چی؟» آدمهایی عین او در روزگار ما کم پیدا میشوند. نسرین ستوده، زنی که به تمامی از احساسات مادرانه سرشار است – گواهش نامه هایش به کودکانش و تلاشش برای احقاق همه کودکان است- به علت امتناع از سرکردن چادرسه هفته از دیدار با فرزندانش محروم میشود. در جامعه ای که خیلی از ما برای بدست آوردن یک پست دولتی و حقوقی اندکی بالاتر، نمازخوان میشویم و محجبه و ته ریش دار، او از دیدار دلبندانش میگذرد برای تن ندادن به بی قانونی و زور و برای کودکانش می نویسد: «معلوم است که ملاقات با شما برايم مهم است. معلوم است از اينکه ماههاست شما را بغل نکرده‌ام رنج می‌برم. از اينکه حتی از شنيدن صدايتان محروم‌ام رنج می‌برم اما عزيزانم، کارهای من، چه بخواهم چه نخواهم روزی مورد قضاوت شما قرار خواهد گرفت. بنابراين دوست دارم بدانيد که:”اجازه نمی‌دهم بر خلاف قانون مرا با هيئتی اجبار آميز به ديدارتان بياورند.” ترجيح می‌دهم کل ساليان تحمل حبس‌ام را از ديدارتان محروم شوم تا به دليل اسير بودن به ناحق، به آنان اجازه دهم هر گونه اراده می‌کنند با من رفتار کنند و بر خلاف قانون مرا به حجابی اضافی و يا اجبار مضاعف وادار کنند….
سه: میخک نوشته است :»بدون شک تلاش برای منصرف کردن یک انسان از مقاومت و جنگیدن برای آنچه بدان احتیاج دارد، راحت‌تر از تلاش برای انصراف یک زندانبان از شکنجه‌ی مداوم اوست، اما اگر همچنان نگران تکرار شهادت هدی صابر هستیم، اگر پیام مرگ زیر شکنجه ستار بهشتی را دریافته‌ایم، حالا باید به جای نامه‌های درخواست پایان اعتصاب غذا، راه دیگری را برای فشار به زندانبانان برای پایان دادن به وضعیت وخیم زندان‌ها در ایران در پیش بگیریم.» جملات این بند مدام در سرم تکرار میشوند و با خودم می اندیشم برای پایان دادن به وضع وخیم زندان ها چه باید کرد؟
چهار: برای این نوشته به دنبال عکسی بودم که نمود واقعی نسرین ستوده باشد، و این عکس انگار  همان است که میخواهم. زنی که با روسری سفید و اندکی موی سر، حجاب اجباری را دور میزند و نافرمانی مدنی میکند… این عکس را به خاطر بسپارید، سیمای مادری مقاوم …
هفتم آذر ماه نود و یک

Montag, 26. November 2012

سه فعال سیاسی از جبهه ملی و حزب ملت ایران بازداشت شدند



zandani
شنیده شده است که
امروز(پنجشنبه) سه تن ازفعالان سیاسی از اعضای جبهه ملی ایران و حزب ملت ایران بازداشت شدند.
طبق همین شنیده این سه در شهر اسفراین از شهرهای استان خراسان بازداشت شده اند.
کوروش زعیم ، عیسی خان حاتمی از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران و حسین شاه ویسی از اعضای مرکزی حزب ملت ایران ظهر هنگام در منزل آقای حاتمی در اسفراین بازداشت شدند.
از نحوه بازداشت و نیز دلایل آن هنوز خبری در دست نیست.
هم چنین از سرنوشت آن سه فعال سیاسی نیز خبری شنیده نشده است.
امسال هم زمان با سالمرگ فروهرها به شخصیت های ملی اخطار شده بود که با هر نوع تحرک و فعالیت آن ها برخورد خواهد شد. اما مشخص نیست در یک شهرستان دورافتاده چه دلیلی برای بازداشت این سه فعال سیاسی ملی وجود داشته است.

Freitag, 23. November 2012

دو نهاد حقوق بشری: اعمال فشار بر نسرین ستوده ادامه دارد



«فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر» و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» دوم آذرماه با اشاره به دوام اعمال فشار بر نسرین ستوده، وکیل زندانی در ایران، از مقام‌های ایران خواستند تمامی وکلا و فعالان حقوق بشری زندانی را فوری و بدون قید و شرط آزاد کنند.
در فراخوانی که «فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر» و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» در قالب برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر منتشر کرده‌اند، آمده است که خانم ستوده که بیش از یک ماه است که در اعتصاب غذا به سر می‌برد «بسیار لاغر شده و وزن او به ۴۳ کیلو کاهش یافته است».
این فراخوان می‌افزاید خانم ستوده که مدت چند هفته از دیدار با اعضای خانواده‌اش محروم بوده، به استثنای به گفته این فدراسیون دیداری که ۲۲ آبان‌ماه با فرزندانش داشته، در نهایت ۳۰ آبان‌ماه اجازه پیدا کرده است تا با حضور مأموران امنیتی با همسر و فرزندان خود دیدار کند.
نسرین ستوده، برنده جایزه حقوق بشری ساخاروف ۲۰۱۲، به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» به شش سال زندان و ۱۰ سال محرومیت از اشتغال محکوم شده است. او از ۲۶ مهرماه در اعتراض به آن‌چه محدودیت علیه خود و خانواده‌اش نامیده، در اعتصاب غذا به سر می‌برد.
به گفته همسر خانم ستوده، این وکیل زندانی ۱۰ آبان‌ماه به «سلول‌های فوق امنیتی» بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات منتقل شد. برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر این انتقال را اقدامی «تنبیهی» و «غیرقانونی» دانسته‌ و گزارش کرده است که خانم ستوده تا ۲۹ آبان‌ماه در این بند مانده است.


advertisement@gooya.com 

«فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر» و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» در فراخوان خود از دولتمردان ایران خواسته است تا «نسرین ستوده و به طور کلی تمام وکلای حقوق بشری و مدافعان حقوق بشر را که در حال حاضر به خاطر فعالیت‌های حقوق بشری خود در ایران در زندان هستند، فوری و بدون قید و شرط آزاد کنند».
این درخواست در حالی مطرح شده است که در همین تاریخ، دو آذرماه، سایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی، از قطع ملاقات‌های حضوری بند زنان اوین تا اطلاع ثانوی و به دستور مستقیم دادستان تهران خبر داد.
کلمه می‌گوید به نظر می‌رسد این لغو ملاقات در واکنش به اعتراض هشت زندانی سیاسی زن زندان اوین به مرگ ستار بهشتی صورت گرفته است، وبلاگ‌نویسی که در دوران بازداشتش از سوی پلیس سایبری ایران، در زندان در گذشت.
مرگ ستار بهشتی که گفته می‌شود بر اثر شکنجه بوده است، بازتاب گسترده‌ای در داخل و خارج داشته و نهادهای مختلفی خواستار روشن شدن ابعاد این ماجرا شده‌اند.

Donnerstag, 22. November 2012

اعترافات اجباری در ایران: قبل و بعد از انقلاب



بی بی سی فارسی از اول آذر ماه در رادیو، تلویزیون و وب سایت، به مدت یک هفته به موضوع اعتراف اجباری می پردازد. در چشم انداز بامدادی رادیو بی بی سی نیز این مساله در دو حکومت سابق و کنونی ایران بررسی می‌شود. گزارش علی همدانی را در این مورد بشنوید.
بر اساس معیارهای جهانی، اعتراف گرفتن از افراد تحت فشار یا همان "اعتراف اجباری" مشمول مقررات بین المللی کنوانسیون ضد شکنجه است.
ایران به این کنوانسیون جهانی نپیوسته و در مواردی، برخی افراد در این کشور، در شرایط بازداشت و مجبور به اعتراف اجباری و نادرست علیه خودشان شده اند.
بی بی سی فارسی از روز چهارشنبه (اول آذر) در برنامه های خود در رادیو، تلویزیون و وب سایت، به مدت یک هفته به این موضوع می پردازد.
در کلیک چشم انداز بامدادی رادیو بی بی سی نیز این مساله در دو حکومت سابق و کنونی ایران بررسی می‌شود.

قطع ناگهانی ملاقات زندانیان زن با خانواده‌هایشان در اوین



به گزارش سایت "کلمه" دادستان تهران دستور قطع ملاقات حضوری زنان زندان اوین تا اطلاع ثانوی را صادر کرده است. بنا بر این گزارش این اقدامی "تنبیهی" به‌خاطر بیانیه اخیر زندانیان زن در مورد مرگ ستار بهشتی زیر شکنجه است.

به گزارش سایت "کلمه" با دستور مستقیم محمود جعفری دولت آبادی دادستان تهران کلیه ملاقات‌های حضوری بند زنان زندان اوین تا اطلاع ثانوی قطع شده است.

بنا بر این گزارش که پنج‌شنبه ۲ آذر ۱۳۹۱ منتشر شده است، دادیار زندان و مسئولان اجرای احکام روز چهارشنبه به خانواده‌هایی که فرزندان خردسال دارند و طبق روال قبل می‌توانستند روزهای چهارشنبه با فرزندان خود ملاقات حضوری داشته باشند، اعلام کردند که کلیه ملاقات‌های حضوری بند زنان زندان اوین تا اطلاع ثانوی قطع خواهد بود.

سایت "کلمه" این اقدام را "تنبیهی" از طرف دادستانی به‌خاطر بیانیه اخیر زندانیان زن در مورد مرگ ستار بهشتی زیر شکنجه تعبیر کرده است.

در روزهای اخیر ۷ زندانی سیاسی زن در اعتراض به مرگ ستار بهشتی بیانیه‌ای منتشر کرده و علت مرگ ستار بهشتی را شکنجه در زمان بازداشت عنوان کرده بودند.

این نامه به امضای فائزه هاشمی، ژیلا بنی یعقوب، شیوا نظرآهاری، بهاره هدایت، نازنین دیهیمی، حکیمه شکری و ژیلا کرم‌زاده مکوندی از زنان زندانی در زندان اوین رسیده بود.

زنان زندانی در زندان اوین در این بیانیه به مرگ‌های مشابه از جمله زهرا کاظمی، زهرا بنی‌یعقوب، محسن روح‌الامینی، امیر جوادی‌فر، محمد کامرانی، اکبر محمدی و هدی صابر اشاره کرده و نوشته بودند: «بدیهی است در کشوری که عاملان و آمران جنایت کهریزک بی ‌آنکه مورد محاکمه قرار گیرند به مقام و منصبی جدید می‌رسند تکرار چنین فجایعی چندان دور از ذهن نیست.»

حمله گارد ویژه حفاظت زندان به بند زنان

پیش از انتشار این بیانیه نیز ۹ زندانی سیاسی زن در زندان اوین در اعتراض به حمله گارد ویژه حفاظت زندان و "هتک حرمت و آزار آن‌ها" دست به اعتصاب غذا زده بودند.

به گزارش وبسایت "کلمه"، این ۹ زن زندانی، خانم‌ها بهاره هدایت، نازنین دیهیمی، ژیلا بنی‌یعقوب، شیوا نظرآهاری، مهسا امرآبادی، حکیمه شکری، ژیلا کرم‌زاده مکوندی، نسیم سلطان بیگی و راحله زکایی هستند.

این زندانیان سیاسی زن خواستار آن بودند که رئیس زندان اوین رسما از آنها عذرخواهی کند و چنین رفتارهایی دیگر تکرار نشود.

به گزارش سایت "کلمه" حمله کنندگان به بند بانوان که شامل حدود ۲۰ زن از نیروهای گارد یگان حفاظت زندان اوین بودند با ورود به حریم خصوصی و شخصی زندانیان سیاسی باعث برهم زدن نظم و سلب آسایش آنان شده و پس از یورش به بند سیاسی بانوان زندانیان را به شکل توهین‌آمیزی بازرسی بدنی کردند.

در ادامه‌ این گزارش آمده بود پس از اعتراض فائزه هاشمی، "نماینده و وکیل بند زندانیان و سایر زندانیان سیاسی زن" نیروهای گارد حفاظت، زندانیان را به حیاط کوچک بند برده و سپس اقدام به تفتیش وسایل شخصی آنان نمودند.

Mittwoch, 21. November 2012

اولين اظهارات مادر ستار بهشتی



کد مطلب : 6845
گروه سياسي: مادر ستار بهشتی در مصاحبه‌اي كه نوار ضبط‌شده‌اش روي اينترنت قرار گرفته؛ در پاسخ به سوالی در خصوص علت سکوت خانواده طی چند روز اخیر، می‌گوید: به ما گفتند که مصاحبه نکنید و حکم بازداشت دخترم را نیز داشتند.
اولين اظهارات مادر ستار بهشتی
وی از مسئولان مي‌پرسد: چرا جنازه ستار را برای شستشو به خودمان تحویل ندادند؟ چرا برگه ی بازداشت دخترم را داشتند؟ چرا ماموران همه جا ما را تعقیب مي‌کردند؟ تحت نظر داشتند؟ چرا کفن ستار خونی بود؟ دو روز پیش، رئیس پزشکی قانونی در مصاحبه با خبرگزاری مهر، گفته بود که ستار بهشتی به مرگ طبیعی درگذشته است. این مادر داغدار در واکنش به اظهار نظرهای منتشر شده در رابطه با اینکه ستار بهشتی به مرگ طبیعی فوت شده، افزود: ۳۵ سال سن داشت و حتی دارو مصرف نمی کرد. روز سه شنبه او را بردند و سه شنبه بعدش کشتن و خبر مرگ او را برای من آوردند.

وی در خصوص پیگیری پرونده شکایت از قاتل و یا قاتلین فرزندش افزود: کسانی که صدای مرا می‌شنوند، پیگیر پرونده فرزند من باشند. ستار پرستار من بود، همه کس من بود و او را کشتند. من قبول ندارم که ستار فوت کرده؛ اصلا این حرف‌ها را قبول ندارم. بچه من کشته شده است. مسئولین باید صدای من را بشنوند، و به پرونده من رسیدگی کنند. من از خون بچه ام نمی‌گذرم.

وی در این مصاحبه تاکید مي‌کند: از خون ستار نخواهم گذاشت. از جان خود خواهم گذاشت اما از خون ستار نمی گذرم. از هیچ چیزی نمی ترسم و قبول ندارم که بچه ام فوت شده است. بچه من کشته شده است. بچه من با پای خود رفت و جنازه اش را تحویلم دادند.
مادر ستار بهشتی از پیشنهاد پرداخت دیه فرزندش توسط ماموران خبر داد و افزود: پیشنهاد دادند ولی من قبول نکردم. بچه من خونش پایمال نشود، من دیه مي‌خواهم چه کنم؟ من قبول نکردم. بچه مرا کشتند. صدای مرا به همه جا برسانید. 

Dienstag, 20. November 2012

اعتراض به انتقال ابوالفضل عابدینی و نگرانی نسبت به امنیت جان وی بیانیه دوم ۴۱ زندانی سیاسی؛ جای عامل جنایت و شاهد جنایت عوض شد



چکیده :برخورد با ابوالفضل عابدینی نشان می‌دهد که به راستی به جای برخورد با عاملان جنایت و قتل قرار است به افرادی که از جنایت اطلاع دارند و آن را پیگیری می‌کنند برخورد شود، همچون نمونه‌های فراوانی که در جریان سرکوب جنبش سبز آزادی خواه شاهد آن بوده‌ایم....

۴۱ زندانی سیاسی سبز محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین که پیش از این در شهادت نامه ای از علائم شکنجه در بدن ستار بهشتی گفته بودند، در نامه ای دیگر به انتقال ابوالفضل عابدینی، در پی شهادت حضوری وی در حضور بازپرس، از زندان اوین اعتراض کردند.
به گزارش کلمه، در بخشی از این نامه با بیان اینکه پس از قتل مظلومانه ستار بهشتی، بازپرس شهریاری از دادسرای جنایی تهران در روز سه شنبه ۲۳/۸/۹۱ برای تحقیق به زندان اوین آمد و از تعدادی از افراد بند ۳۵۰ در مورد آن مرحوم سوالاتی نمود، آمده است: در زمان صحبت با بازپرس شهریاری، آقای عابدینی به ایشان گفته بود اطلاعاتی که می‌دهم باعث برخورد با من نشود و مشابه آنچه در کهریزک رخ داد، جای شاهد و مجرم را عوض نکنند که بازپرس یاد شده نیز در این زمینه به وی اطمینان داد بود.
پیش از این کلمه خبر داده بود که در تازه ترین دور فشارها بر روی زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین پس از اعلام شهادت مکتوب و حضوری درباره ی مشاهدات خود از بدن شکنجه شده ی ستار بهشتی، ابوالفضل عابدینی که در آستانه ی اولین مرخصی خود بود به زندان اهواز تبعید شد. وی در اعتراض به این مسئله اعلام کرده که دست به اعتصاب غذا خواهد زد. همچنین روز پنج شنبه دیگر زندانیان سیاسی این بند نیز در حمایت از وی از پذیرش غذا اجتناب کردند.
متن کامل بیانیه ی ۴۱ زندانی سیاسی به همراه اسامی امضا کنندگان که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
به نام خدا
مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا
هرکس کسى را جز به قصاص قتل، یا به جزاى فساد در روى زمین، بکشد مانند این است که همه مردم را کشته باشد. (آیه ۳۲ سوره مائده)
ملت شریف ایران همانگونه که در اطلاعیه قبلی متذکر شدیم، مرحوم ستار بهشتی روز ۱۰/۸/۹۱ از بازداشتگاه پلیس امنیت به بند ۳۵۰ زندان اوین انتقال یافت و در روز ۱۱/۸/۹۱ مجددا از این بند به پلیس امنیت بازگردانده شد. زمانی که وی را به این بند منتقل کردند، آثار ضرب و جرح و شکنجه آشکارا بر روی بدنش مشهود بود که در اطلاعیه قبلی اعلام کردیم و خود آن مرحوم نیز در شکایت نامه‌ای کوتاهی که نوشت این مسائل را به اختصار بیان کرد.
پس از قتل مظلومانه ستار بهشتی، بازپرس شهریاری از دادسرای جنایی تهران در روز سه شنبه ۲۳/۸/۹۱ برای تحقیق به زندان اوین آمد و از تعدادی از افراد بند ۳۵۰ در مورد آن مرحوم سوالاتی نمود از جمله افراد تحت بازپرسی آقای ابوالفضل عابدینی از فعالان در بند جنش سبز بود که در مدت حضور ستار بهشتی در این بند، یکی از افرادی بوده که بیشترین ارتباط را با وی داشته‌اند و مرحوم ستار، جزئیات شکنجه‌ها و بد رفتاری‌های را که در پلیس امنیت با وی شده بود، برای آقای عابدینی نیز بازگو کرده بود.
در زمان صحبت با بازپرس شهریاری، آقای عابدینی به ایشان گفته بود اطلاعاتی که می‌دهم باعث برخورد با من نشود و مشابه آنچه در کهریزک رخ داد، جای شاهد و مجرم را عوض نکنند که بازپرس یاد شده نیز در این زمینه به وی اطمینان داد بود. متاسفانه بر خلاف قول داده شده و همانطور که در دستگاه قضایی ما رایج است اولین برخورد، با آقای ابوالفضل عابدینی که یکی از مطلع‌ترین افراد نسبت به شکنجه‌های اعمال شده به مرحوم ستار بهشتی است صورت گرفت و وی را بامداد روز پنجشنبه ۲۵/۸/۹۱ از بند ۳۵۰ به بیرون برده، در حالیکه پیش از این به وی اعلام کرده بودند برای رفتن به مرخصی وثیقه بگذارد. آقای عابدینی هنگام انتقال به همبندیان خود اعلام کرد که از روز پنج شنبه ۲۵ آبان ماه تا مدتی نامعلوم در اعتراض به این اقدام دست به اعتصاب غذا خواهد زد.
برخورد با ابوالفضل عابدینی نشان می‌دهد که به راستی به جای برخورد با عاملان جنایت و قتل قرار است به افرادی که از جنایت اطلاع دارند و آن را پیگیری می‌کنند برخورد شود، همچون نمونه‌های فراوانی که در جریان سرکوب جنبش سبز آزادی خواه شاهد آن بوده‌ایم.
با توجه به تجربیات گذشته ما به طور جدی نگران جان آقای ابوالفضل عابدینی هستیم و اعلام می‌کنیم مسئولیت هر اتفاق در مورد ایشان بر عهده مسئولان ارشد قضایی است و عدم بازگشت وی به داخل بند ۳۵۰ مقدمه اقدامات احتمالی بعدی می‌دانیم که می‌تواند امنیت جانی وی را به خطر اندازد.
امضا کنندگان به ترتیب حروف الفبا:
محمد ابراهیمی
حسن اسدی زیدآبادی
امیر اسلامی
رضا انصاری راد
ابراهیم (نادر) بابایی زیدی
عماد بهاور
سیدعلیرضا بهشتی شیرازی
امید بهروزی
امین چالاکی
سیاووش حاتم
غلامرضا خانیان
امید خوارزمیان
محمد داوری
امیرخسرو دلیرثانی
سیدمحمدعلی دادخواه
علیرضا رجایی
محمد رضایی
فرزاد روحی
حسین زرینی
عبدالفتاح سلطانی
ادریس سیدین
سیدمحمد سیف‌زاده
پوریا شاهپری
محسن(بهمن) صادقی نور
محمدفرید طاهری قزوینی
بهادر علیزاده
افشین کرم‌پور
حمیدرضا کرواسی
امیر گرشاسبی
جعفر گنجی
سیامک قادری
ابوالفضل قدیانی
فرشید لاهوتی
عبدالله مومنی
محسن میردامادی
مصطفی نیلی
محمدعلی ولایتی
فرشید یدالهی
محمدحسن یوسف پورسیفی
محمدامین هادوی
سیداحمد هاشمی

Montag, 19. November 2012

زارشی از آخرین وضعیت میرحسین و رهنورد؛ ملاقات های هفتگی با چاشنی تهدید و ارعاب



چکیده :خانواده تهدید شده اند که هرگونه خبر رسانی درباره پدر و مادرشان را با قطع ارتباط کامل اعم از دیدار حضوری یا تماس تلفنی پاسخ خواهند داد. با این وصف و علیرغم این مشکلات با توجه به خواست مردم و نیز با عنایت به نگرانی های جدی ای که درباره سلامت میرحسین و رهنورد به وجود آمده است، کلمه مجموعه اخبار دریافتی موثق درباره میرحسین را که از منابع مختلف کسب شده است و مربوط به دوران پس از مرخص شدن وی از بیمارستان است را به اطلاع مخاطبان می رساند ...

محدودیت ها و فشارهای شدید و ملاحظات و تهدیدهای امنیتی فراوانی باعث شده است که دریافت اطلاعات و یا نشر آن درباره وضعیت میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با مشکلات، محدودیت ها و دشواری های فراوان همراه باشد.
همچنین هر بار با کوچکترین اطلاع رسانی در مورد میرحسین، سیل تهدیدها و فشارهای حتی جانی و شغلی بر خانواده افزایش می یابد.
به گزارش کلمه آنها تهدید شده اند که هرگونه خبر رسانی درباره پدر و مادرشان را با قطع ارتباط کامل اعم از دیدار حضوری یا تماس تلفنی پاسخ خواهند داد. با این وصف و علیرغم این مشکلات با توجه به خواست مردم و نیز با عنایت به نگرانی های جدی ای که درباره سلامت میرحسین و رهنورد به وجود آمده است، کلمه مجموعه اخبار دریافتی موثق درباره میرحسین و رهنورد  را که  از منابع مختلف  کسب شده است و مربوط به دوران پس از مرخص شدن  موسوی از بیمارستان است را به اطلاع مخاطبان می رساند و تلاش می کند اطلاع رسانی به مردم را به عنوان حقی بدیهی برای زندانیانی که به صورت غیر قانونی در حبس قرار گرفته اند مطالبه نماید.
مجموعه اطلاعات رسیده به کلمه درباره وضعیت سلامت جسمی و روحی میرحسین و رهنورد و نیز وضعیت ملاقات ها و … پس از ترخیص میرحسین از زندان به شرح زیر است:
*** میرحسین موسوی که دو ماه و نیم پیش، پس از ۲۴ ساعت عمل آنژیوگرافی در بیمارستان به منزل خود، زندان اختر، منتقل شده کماکان در وضعیت بیماری است و طبق پروتکل های پزشکی باید تحت درمان باشد. با این همه دسترسی  به پرونده ی پزشکی این همراه سبز وجود ندارد.
در حالی که در مدت حبس خانگی همراهان جنبش سبز زمان هایی بوده است که  خانواده آنها تا نزدیک به ۴ ماه نیز در بی خبری مطلق (اعم از ملاقات، تلفن و یا حتی پاسخگویی ماموران در مورد محل نگهداری آنها یا سلامتشان) بوده اند پس از بازگشت میرحسین از بیمارستان به خانواده امکان هفته ای یک ملاقات چند ساعته داده شده است.
ماموران و زندانبانان قبلی این ملاقات را در راستای آیین نامه سازمان زندان ها دانسته اند و عملا اعتراف کرده اند که خانه ی نخست وزیر هشت سال جنگ تحمیلی تبدیل به زندان خانگی شده است. همچنین اخیرا هر بار آنها رفتارها و تصمیمات خود را مطابق آیین نامه و نظرات مسوولان ذیربط می دانند اما با توجه به خواست مکرر میرحسین هنوز آیین نامه ای در مورد شرح وضعیت نگهداری آنها و قوانین مربوطه به رویت میرحسین و رهنورد نرسیده است.
این در حالی است که این دو همراه جنبش سبز تا به حال نه تنها محاکمه ای نداشته اند بلکه مسئولان قضایی و حکومتی بارها با فرار از پاسخگویی درباره ی رهبران زندانی جنبش سبز مدعی شده اند که آنها تنها تحت مراقبت بیشتر هستند و وجود زندان را تکذیب کرده اند.
***دختران میرحسین و رهنورد جمعه گذشته نیز به ملاقات پدر و مادر خود در زندان خانگی رفتند.  البته پس از درج خبری از میرحسین که به مردم ایران سلام رسانده بود امکان این ملاقات در منزل مجددا از ایشان سلب شده است و آنها در ساختمان مجاور منزل که اکنون در دست وزارت اطلاعات است به مدت ۳ساعت با پدر و مادر خود دیدار کردند.
این دیدارها بلا استثنا همراه با تفتیش کامل و گاه آزار دهنده بدنی و وسایل خانواده است.
***دست و صورت خانم رهنورد اخیرا دچار لرزش شده است، مساله ای که پیش از دستگیری، به هیچ وجه در وی سابقه نداشته است. همچنین میرحسین موسوی در دو هفته گذشته مجددا دچار درد و ناراحتی در قلب و همچنین با نوسان شدید فشار خون روبرو بوده است. در عین حال خانواده از روحیه بسیار بالا و پر امید این دو همراه سبز خبر می دهند.
***پس از دیدار تعدادی از اقوام میرحسین و رهنورد با آنها که اکثرا از زمان حصر موفق به دیدار نشده بودند و انتشار این خبر و رساندن سلام وی به ملت ایران، در دیدارهای خانواده محدودیت های بیشتری اعمال شده و همچنین برخی از اعضای خانواده تهدید شده اند که ممنوع الملاقات می شوند.  ماموران امنیتی به شدت از رسیدن پیام و خبری از میرحسین به مردم ناراحت بوده و اعلام کرده اند که کوچکترین خبری نباید از همین دیدارهای محدود منتشر شود و رساندن سلام را معادل شکستن مختصات حصر دانسته اند. این فشارها واکنش شدید نخست وزیر دوران جنگ را در پی داشته است. آنها همچنین از فرزندان خواسته اند که مصاحبه بسیار مختصر عمه خود، مادر شهید علی موسوی از شهیدان روزعاشورا در مورد برادرش را تکذیب نمایند.
***پس از هشدار جدی میرحسین نسبت به بی حرمتی های ماموران به خانواده ی نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس و تهدیدهای شدید آنها علیه اقوام و نیز اعلام اینکه در صورت تداوم برخی رفتارهای مشکوک مربوط به حصر، وی واکنش شدید نشان خواهد داد، میرحسین و همراه دربندش، زهرا رهنورد هفته ی گذشته توانستند در منزل یکی از دختران خود با آن ها دیدار داشته باشند. این دیدار  در حدود سه ساعت و در حضور ماموران امنیتی برگزار شد.
***ماموران امنیتی با سلب مسئولیتی نگران کننده و با هدفی نا معلوم و درست مخالف رفتار دوسال گذشته، حدود سه هفته پیش به میرحسین و رهنورد گفته اند که از این پس مسئولیت تهیه ی غذا را برعهده نخواهند داشت، میرحسین و رهنورد با اعتراض شدید تاکید کردند که این روش به منزله تهدید جانی بوده و مسئولیت سلامت آنها به عهده ی زندان کنندگان است.  پس از آن این نگرانی به وجود آمده است که دلیل  اعلام چنین مساله ای چه می تواند باشد؟ این موضوع همچنین نگرانی های جدی را درباره غذای آنها در خانواده به وجود آورده است.
***میرمحمود موسوی برادر کوچکتر میرحسین از روزی که گفته هایی از وی درمورد وضعیت جسمی برادرش منتشر شد به صورت رسمی امکان ملاقات با برادر خود را از دست داده و ماموران گفته اند که به علت عدم همکاری،  او دیگر حق دیدن برادرش را نخواهد داشت.
او در پاسخ به اصرار خبرنگار کلمه  که از سلامت میرحسین  موسوی پرسیده بود تنها گفته بود:  به حق دانستن مردم احترام می گذارد در عین حال تاکید کرده بود که مصلحت نیست که این دانستن از طریق ما و خانواده باشد و انشالله از طرق مناسبتری که عوارضی نداشته باشد، مردم در جریان قرار بگیرند.
***خانواده ی موسوی خواستار انتشار بولتن سلامت این دو همراه زندانی و معاینه مستمر توسط پزشک شناخته شده و قابل اطمینان خانواده و همچنین امکان تماس مستمر و ارتباط منظم و همچنین رفع هرگونه سخنان تهدیدآمیز از جانب ماموران شده اند.
***علیرغم برداشت عمومی مبنی بر تداوم و استمرار ملاقات در فضایی عادی (که شاید به دلیل ضعف در اطلاع رسانی مستمر باشد) ملاقات هایی که اخیرا هفتگی شده است در فضایی پر تنش و پر از تهدید و ارعاب صورت می گیرد. تماس تلفنی به صورت بسیار به ندرت و محدود بوده و در طول هفته موجب بی خبری از آنها  می‌شود.
***میرحسین موسوی و زهرا رهنورد همچنان به جز تلویزیون دسترسی به منابع خبری دیگر ندارند، اگر چه میرحسین به زندانبانان گفته است که از لابلای اخبار منتشر شده در صدا و سیما به خوبی واقعیت های جاری جامعه و سیاست را در می یابد. گفتنی است یکی از شروط ملاقات ها که به خانواده ابلاغ شده، عدم مبادله هیچ حرف سیاسی و یا خبر رسانی به مهندس موسوی و بالعکس عنوان شده است.

Sonntag, 18. November 2012

اعتراض زندانیان سیاسی به تبعید 'شاهد آثار شکنجه' ستار بهشتی



به روز شده:  17:03 گرينويچ - شنبه 17 نوامبر 2012 - 27 آبان 1391
ستار بهشتی
ستار بهشتی وبلاگ نویس منتقد حکومت ایران در بازداشتگاه پلیس درگذشت
همزمان با ابراز نگرانی موسس انجمن حمایت از حقوق زندانیان در ایران نسبت به "بی نتیجه ماندن تحقیقات درباره مرگ ستار بهشتی" وبلاگ نویس منتقد حکومت ایران که در بازداشتگاه پلیس این کشور درگذشت، ۴۱ زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ زندان اوین، به "تبعید" یکی از شاهدان آثار شکنجه بر بدن آقای بهشتی به زندان اهواز، اعتراض کرده اند.
نویسندگان نامه که پیش از این در "شهادت نامه ای" علائم شکنجه بر بدن ستار بهشتی را تایید کرده بودند، در نامه تازه خود به "تبعید" ابوالفضل عابدینی به اهواز اعتراض کرده اند. آقای عابدینی در حضور بازپرس، آثار شکنجه بر بدن آقای بهشتی را تایید کرده بود اما از امضا کنندگان "شهادت نامه" زندانیان سیاسی نبود.
نویسندگان نامه می گویند که پیش از شهادت آقای عابدینی درباره وجود آثار شکنجه بر بدن وبلاگ نویس منتقد، شخصی به نام شهریاری که بازپرس پرونده از اداره جنایی بوده، به او اطمینان داده بود که "مشابه آنچه در بازداشتگاه کهریزک رخ داد، جای شاهد و مجرم عوض نخواهد شد" اما او پس از ادای این شهادت به زندان اهواز "تبعید" شده است.
این گروه از زندانیان سیاسی ایران گفته اند که ابوالفضل عابدینی پیشتر در اعتراض به احتمال انتقالش به اهواز و در گفت و گو با همبندانش، تهدید به اعتصاب غذا کرده بود و "اینک مسئولیت جانش با حکومت است."
بر اساس نامه ۴۱ زندانی سیاسی، مقامات زندان پیش از انتقال او به اهواز با دادن وعده مرخصی، خواستار تامین وثیقه برای آزادی موقت آقای عابدینی شده بودند.
۴۱ زندانی سیاسی نویسنده نامه هشدار داده اند که "برخورد با ابوالفضل عابدینی نشان می‌دهد که به جای برخورد با عاملان جنایت و قتل قرار است به افرادی که از جنایت اطلاع دارند و آن را پیگیری می‌کنند برخورد شود."
"فاجعه ای بزرگ تر از مرگ ستار بهشتی این است که تکرار این حوادث عادی شود. این می تواند نشانه ای بالینی و هشدار نسبت به یک فروپاشی اجتماعی باشد که زنگ خطری جدی است"
عمادالدین باقی موسس انجمن حمایت از حقوق زندانیان در ایران
در تحولی دیگر درباره پرونده مرگ وبلاگ نویس منتقد حکومت ایران در بازداشتگاه پلیس، عمادالدین باقی، مؤسس انجمن دفاع از حقوق زندانیان، در نامه ای به صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه، ضمن ابراز تردید نسبت به نتیجه تحقیقات درباره این پرونده گفته است که "فاجعه ای بزرگ تر از مرگ ستار بهشتی این است که تکرار این حوادث عادی شود و حساسیت درخور نسبت به آن در سطوح مختلف جامعه و حکومت از میان برود."
آقای باقی گفته است که "این می تواند نشانه ای بالینی و هشدار نسبت به یک فروپاشی اجتماعی باشد که زنگ خطری جدی است."
قوه قضاییه ایران تایید کرده که آقای بهشتی، روز نهم آبان توسط پلیس دستگیر شده و چهار روز بعد، در حالی که بر پنج قسمت از بدن او آثار کبودی وجود داشت در بازداشتگاه پلیس، درگذشت.
کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران کمیته ای را برای رسیدگی به پرونده آقای بهشتی تشکیل داده و دادستان تهران، از بازداشت چند نفر در ارتباط با مرگ این وبلاگ‌نویس خبر داده است.
ایالات متحده آمریکا و بریتانیا خواستار روشن شدن موضوع از سوی حکومت ایران شده اند.
مدیرکل یونسکو و گزارشگران ویژه سازمان ملل در زمینه شکنجه، اعدام‌های غیرقانونی، آزادی بیان و وضعیت حقوق بشر در ایران، در موضع گیری های جداگانه ای نسبت به مرگ ستار بهشتی، وبلاگ نویس منتقد حکومت ایران، واکنش نشان دادند.

هنگام ورود به ایران برای مراسم بزرگداشت فروهرها پاسپورت پرستو فروهر در فرودگاه توقیف شد



ندای سبز آزادی: پاسپورت پرستو فروهر در هنگام بازگشت وی به کشور در فرودگاه تهران توقیف شد.
 سالهای پیش نیز حکومت مانع از برگزاری مراسم فروهرها در تهران شده و برای سفر فرزند آنان نیز مشکلاتی ایجاد کرده بود. 
به گزارش صفحه فیس بوک داریوش و پروانه فروهر، پرستو فروهر بامداد امروز برای شرکت در مراسم بزرگداشت پدر و مادرش وارد تهران شد، اما به محض ورود پاسپورت وی توقیف شد.
وی پیش از سفر به تهران نوشته بود: به سنت هرساله امسال نیز در آستانه آذرماه به ایران سفر خواهم کرد تا سالروز قتل پدرومادرم را در خانه‌شان به سر کنم٬ اگرچه در طی هشت سال گذشته برگزاری مراسم بزرگداشت بر ما بستگان آن دو عزیز ممنوع بوده است. ممنوعیتی که با حضور سنگین نیروهای انتظامی و امنیتی و تحمیل شرایط قرنطینه بر خانه پدرومادرم اعمال شده است. 
در این نوشته آمده است: چهارده سال پیش در شب یکم آذرماه پدرومادرم٬ داریوش و پروانه فروهر٬ در خانه‌شان مورد هجوم گماشتگان وزرات اطلاعات جمهوری اسلامی قرار گرفتند و بیرحمانه به قتل رسیدند - آن‌ دو که از رهبران مخالفان سیاسی در ایران بودند و دهه های متوالی برای دستیابی به آزادی‌های فردی و اجتماعی٬ امنیت قضایی و جدایی دین از دولت مبارزه کرده بودند.