علی اخوان پور:
1- نه تنها خود امیرخسروی مطمئن شده بود که براحتی اعدامش نخواهند کرد؛ چون این اواخر آخرین سنت هایش را نیز هبۀ آخوندهای ریز و درشت کرده بود. بلکه بدبین ترین ناظران هم پیش بینی نمی کردند که در بیش از یک سال گذشته از قطعی شدن حکم اعدام اختلاسگران! فقط یک نفر از آنان چنین غافلگیرانه و شوک آور اعدام شود. بدون اطلاع بخودش، بدون ابلاغ به وکیلش و حتی بدون اطلاع به همسر و خانواده اش. اگر قرار بود احکام اعدام این پرونده اجرا شود چرا فقط حکم امیرخسروی اجرا شده و آن سه مجرم ردیف اول پرونده اعدام نشده اند؛ و ثانیاً در حالیکه حکم اعدام های این پروندۀ سنگین دزدی و اختلاس کمتر معارض و مخالفی داشت در بین افکار عمومی مردم چرا چنین دزدکی و با ترس و لرز یواشکی اعدام خسروی را انجام داده اند. تازه انتخاب یک روز ملی - تنها روز سال که ایرانیان بدون کمترین اختلافی آن را جشن می دانند بجهت آزادی خرمشهر از اشغال دشمن - با کدام توجیه حقوقی و قضایی انجام شده است.
2- بنابراین در اینکه اعدام امیرخسروی به این شوک آوری یک تصمیم صد درصد سیاسی بوده تردیدی نیست و باید پشت پرونده را با این نگاه کاوید برای انگیزه یابی. در سوی دیگر هر چند سخت است منطق یک بی منطقی مطلق (حکومت جمهوری اسلامی) را احصاء کردن و پی به لایه های لجن انباشته روی هم در مدت 35 سال دروغ و فریب و ریا بردن؛ اما سعی می کنم راهی بدرون این هیولای هزار سر بیابم و برخی احتمالات علت اعدام امیرخسروی را نمایان کنم:
الف- بنظر می رسد که علت اصلی اعدام سریع امیر خسروی را باید در خبری جستجو و پیدا کرد که اخیراً رونمایی شد. و آن تحویل یکی از متهمان فراری پروندۀ اختلاس توسط پلیس بین الملل به جمهوری اسلامی است که در امارات دستگیر شده بود. بازجویی و اطلاعات اخذ شده از این متهم بقدری مهم بوده است که توازن قوای باندهای متنفع از اختلاس بزرگ را بنفع حامیان و شریکان امیرخسروی در داخل حکومت بهم زده و باند مقابل را بهراس انداخته که اگر دیر کند و یا اعدام خسروی را با اطلاع قبلی اجرا کند نخواهد توانست از سد باند رقیب بگذرد و بازندۀ نهایی بخش فاسد قوۀ قضائیه خواهد شد. این نشانه به این دلیل هم مقرون به صحت قطعی است که چند روز پیش غلامحسین محسنی اژه ای تصمیم گرفت و هم مأمور شد با هماهنگی براردان لاریجانی در رأس قوای مقننه و قضائیه به مجلس برود و گزارش مشروح و مفصلی از پروندۀ امیرخسروی را در جلسۀ علنی مجلس قرائت کند. این رویه مطلقاً در سابقۀ قوۀ قضائیۀ ایران در گذشته وجود نداشت و نه تنها قوۀ قضائیه حاضر نمی شد در مجلس گزارش عملکرد بدهد بلکه حتی کمترین اهمیتی هم به پرسش های موردی مجلس نمی داد و استقلال قوا را برجسته می کرد.
ب- اما گذشته از هدف اصلی اعدام غافلگیر امیرخسروی که گفتم بخاطر بهم خوردن بالانس فساد در باندهای درگیر با این پرونده بود؛ این اعدام هدف های جانبی دیگری را هم بنفع رژیم تأمین می کرده است که به تصمیم جدید کمک کرده است.
1)- با اینکه جمهوری اسلامی حرکات و تصمیمات غافلگیر کننده و یکباره زیاد داشته و دارد اما در سال های اخیر قانونی را عمل کرده بودند که طی آن مجریان اعدام ها موظف می شدند حداقل 24 ساعت قبل از اعدام موضوع اعدام شدن مجرمان در سحرگاه روز بعد را به خود اعدامیان و خانوادۀ درجه یک و وکلای آنان ابلاغ کنند. این موضوع که نص قانون هم است داشت برای رژیم سیاسی دردسر درست می کرد که نتواند در مواقع لازم - معمولاً بیشتر برای اعدام های سیاسی - اعدام های سریع و بدون اطلاع رسانی داشته باشد. لذا با اعدام شوکه کنندۀ امیر خسروی قوۀ قضائیه در حال ایجاد یک "وحدت رویۀ قضایی" - هموزن قوانین مصوب که از تکرار متواتر یک تصمیم در بین قضات دادگستری ایجاد می شود - است تا اگر در آینده نیاز به استفاده از این بی قانونی در پرونده های سیاسی یا مورد توجه افکار عمومی - مثل پروندۀ ریحانۀ جباری - داشت که خواهد داشت استفاده کند و اعتراض ها را با استناد به وحدت رویۀ قضایی پاسخ حقوقی بدهد.
2- در مورد انتخاب مهمترین و شادترین خاطرۀ ملی جمهوری اسلامی در روز سالگرد آزادی خرمشهر باید موضوع را از دوجهت عمدی دانست. یکی از این نظر که باند اعدام کننده خواسته اعدام خسروی را اجماع خواست ملت ایران نمایش بدهد و از آن بعنوان یک هدیۀ اجرای عدالت در روز ملی ایرانیان به ملت آدرس بدهد. اما در سطح کلان تر گره زدن این اعدام با یک پیروزی ملی این تأثیر - برای نخبگان در کوتاه مدت و خوداگاه و جمع کردن حواس و تمکین؛ و برای تودگان زیر پوستی و بلند مدت و ناخودآگاه که انتظار زندگی نداشته باشند - را حامل است که پیروزی و مرگ در جمهوری اسلامی یک دوقلوی بهم چسبیده اند و مردم نباید منتظر زندگی پیروز باشند. زیرا هرجا پیروزی است فقط با مرگ معنا می یابد. یا...هو
بعد از تحریر: این خبر را هم بدهم که روحانی اختلاف دیدگاهش با خامنه ای را مجدداً - بلافاصله - با همان کلید واژه "بهشت" بیان کرده و در مقابل جملۀ چند روز پیش خامنه ای که گفته بود "حاکم اسلامی وظیفه دارد مردم را به بهشت ببرد" جمله ای با همان بهشت گفته و تأکید کرده که با زور و شلاق نمی توان و نباید مردم را به بهشت برد. فعلاً این تمایز گذاری بلافاصله و دقیق نظری یک پیشرفت است و مسلماً بزودی تاریخ مصرفش تمام خواهد شد و روحانی باید بهتر عمل کند.
1- نه تنها خود امیرخسروی مطمئن شده بود که براحتی اعدامش نخواهند کرد؛ چون این اواخر آخرین سنت هایش را نیز هبۀ آخوندهای ریز و درشت کرده بود. بلکه بدبین ترین ناظران هم پیش بینی نمی کردند که در بیش از یک سال گذشته از قطعی شدن حکم اعدام اختلاسگران! فقط یک نفر از آنان چنین غافلگیرانه و شوک آور اعدام شود. بدون اطلاع بخودش، بدون ابلاغ به وکیلش و حتی بدون اطلاع به همسر و خانواده اش. اگر قرار بود احکام اعدام این پرونده اجرا شود چرا فقط حکم امیرخسروی اجرا شده و آن سه مجرم ردیف اول پرونده اعدام نشده اند؛ و ثانیاً در حالیکه حکم اعدام های این پروندۀ سنگین دزدی و اختلاس کمتر معارض و مخالفی داشت در بین افکار عمومی مردم چرا چنین دزدکی و با ترس و لرز یواشکی اعدام خسروی را انجام داده اند. تازه انتخاب یک روز ملی - تنها روز سال که ایرانیان بدون کمترین اختلافی آن را جشن می دانند بجهت آزادی خرمشهر از اشغال دشمن - با کدام توجیه حقوقی و قضایی انجام شده است.
2- بنابراین در اینکه اعدام امیرخسروی به این شوک آوری یک تصمیم صد درصد سیاسی بوده تردیدی نیست و باید پشت پرونده را با این نگاه کاوید برای انگیزه یابی. در سوی دیگر هر چند سخت است منطق یک بی منطقی مطلق (حکومت جمهوری اسلامی) را احصاء کردن و پی به لایه های لجن انباشته روی هم در مدت 35 سال دروغ و فریب و ریا بردن؛ اما سعی می کنم راهی بدرون این هیولای هزار سر بیابم و برخی احتمالات علت اعدام امیرخسروی را نمایان کنم:
الف- بنظر می رسد که علت اصلی اعدام سریع امیر خسروی را باید در خبری جستجو و پیدا کرد که اخیراً رونمایی شد. و آن تحویل یکی از متهمان فراری پروندۀ اختلاس توسط پلیس بین الملل به جمهوری اسلامی است که در امارات دستگیر شده بود. بازجویی و اطلاعات اخذ شده از این متهم بقدری مهم بوده است که توازن قوای باندهای متنفع از اختلاس بزرگ را بنفع حامیان و شریکان امیرخسروی در داخل حکومت بهم زده و باند مقابل را بهراس انداخته که اگر دیر کند و یا اعدام خسروی را با اطلاع قبلی اجرا کند نخواهد توانست از سد باند رقیب بگذرد و بازندۀ نهایی بخش فاسد قوۀ قضائیه خواهد شد. این نشانه به این دلیل هم مقرون به صحت قطعی است که چند روز پیش غلامحسین محسنی اژه ای تصمیم گرفت و هم مأمور شد با هماهنگی براردان لاریجانی در رأس قوای مقننه و قضائیه به مجلس برود و گزارش مشروح و مفصلی از پروندۀ امیرخسروی را در جلسۀ علنی مجلس قرائت کند. این رویه مطلقاً در سابقۀ قوۀ قضائیۀ ایران در گذشته وجود نداشت و نه تنها قوۀ قضائیه حاضر نمی شد در مجلس گزارش عملکرد بدهد بلکه حتی کمترین اهمیتی هم به پرسش های موردی مجلس نمی داد و استقلال قوا را برجسته می کرد.
ب- اما گذشته از هدف اصلی اعدام غافلگیر امیرخسروی که گفتم بخاطر بهم خوردن بالانس فساد در باندهای درگیر با این پرونده بود؛ این اعدام هدف های جانبی دیگری را هم بنفع رژیم تأمین می کرده است که به تصمیم جدید کمک کرده است.
1)- با اینکه جمهوری اسلامی حرکات و تصمیمات غافلگیر کننده و یکباره زیاد داشته و دارد اما در سال های اخیر قانونی را عمل کرده بودند که طی آن مجریان اعدام ها موظف می شدند حداقل 24 ساعت قبل از اعدام موضوع اعدام شدن مجرمان در سحرگاه روز بعد را به خود اعدامیان و خانوادۀ درجه یک و وکلای آنان ابلاغ کنند. این موضوع که نص قانون هم است داشت برای رژیم سیاسی دردسر درست می کرد که نتواند در مواقع لازم - معمولاً بیشتر برای اعدام های سیاسی - اعدام های سریع و بدون اطلاع رسانی داشته باشد. لذا با اعدام شوکه کنندۀ امیر خسروی قوۀ قضائیه در حال ایجاد یک "وحدت رویۀ قضایی" - هموزن قوانین مصوب که از تکرار متواتر یک تصمیم در بین قضات دادگستری ایجاد می شود - است تا اگر در آینده نیاز به استفاده از این بی قانونی در پرونده های سیاسی یا مورد توجه افکار عمومی - مثل پروندۀ ریحانۀ جباری - داشت که خواهد داشت استفاده کند و اعتراض ها را با استناد به وحدت رویۀ قضایی پاسخ حقوقی بدهد.
2- در مورد انتخاب مهمترین و شادترین خاطرۀ ملی جمهوری اسلامی در روز سالگرد آزادی خرمشهر باید موضوع را از دوجهت عمدی دانست. یکی از این نظر که باند اعدام کننده خواسته اعدام خسروی را اجماع خواست ملت ایران نمایش بدهد و از آن بعنوان یک هدیۀ اجرای عدالت در روز ملی ایرانیان به ملت آدرس بدهد. اما در سطح کلان تر گره زدن این اعدام با یک پیروزی ملی این تأثیر - برای نخبگان در کوتاه مدت و خوداگاه و جمع کردن حواس و تمکین؛ و برای تودگان زیر پوستی و بلند مدت و ناخودآگاه که انتظار زندگی نداشته باشند - را حامل است که پیروزی و مرگ در جمهوری اسلامی یک دوقلوی بهم چسبیده اند و مردم نباید منتظر زندگی پیروز باشند. زیرا هرجا پیروزی است فقط با مرگ معنا می یابد. یا...هو
بعد از تحریر: این خبر را هم بدهم که روحانی اختلاف دیدگاهش با خامنه ای را مجدداً - بلافاصله - با همان کلید واژه "بهشت" بیان کرده و در مقابل جملۀ چند روز پیش خامنه ای که گفته بود "حاکم اسلامی وظیفه دارد مردم را به بهشت ببرد" جمله ای با همان بهشت گفته و تأکید کرده که با زور و شلاق نمی توان و نباید مردم را به بهشت برد. فعلاً این تمایز گذاری بلافاصله و دقیق نظری یک پیشرفت است و مسلماً بزودی تاریخ مصرفش تمام خواهد شد و روحانی باید بهتر عمل کند.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen