درباره من سلام به همهٔ خوانندگان محترم: نظر به اینکه وبلاگ قبلی من:"نگاه من نگاه" برای هموطنان مقیم

Samstag, 31. August 2013

ولایت مطلقه فقیه که ایرانیان را در حکم صغیر می انگارد، تجاوز به حقوق شهروندی و کرامت انسان است

علی‌ اخوان پور:
تجاوزها به حقوق انسان همچنان ادامه دارند، در مقایسه با چنین تجاوزی به حقوق شهروندی و عزت و منزلت و کرامت ایرانیان، تجاوزهای روز مره به حقوق انسان، حاصل و نتیجه شمردولایت مطلقه فقیه که ایرانیان را در حکم صغیر می انگارد، تجاوز به حقوق شهروندی و کرامت انسان استاردوکشی و جرم خواندن جنبش همگانی مردم در اعتراض به تقلب بزرگ نیز تجاوز عمومی به حقوق شهروندی و کرامت انسان استمادون انگاشتن زنان و تجاوز به حقوق و منزلت و کرامت آنها یک تجاوز همگانی استتجاوز به حقوق کارگران و استثمار آنان و محروم کردنشان از وضعیت ثابت، یک تجاوز همگانی به حقوق انسان استتجاوز به حقوق دانشجویان و دانشگاهیان و دانش آموزان و معلمان یک تجاوز همگانی استتجاوز به... از این رو، تجاوزهای روز مره به حقوق انسان، ادامه همان تجاوز همگانی است


   در 15 مرداد 92، به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، روز پنجشنبه دهم مرداد ماه ۹۲، ماموران امنیتی با حمله به یکی دیگر از کلیساهای خانگی در شهر اصفهان، با ایجاد ارعاب و تهدید افرادی که در آن محل مشغول نیایش هفتگی بودند، ضمن تفتیش محل و حاضران، خانمها صدیقه امیرخانی، صاحب محل مذکور، همچنین مهناز رفیعی و همسر وی آقای محمدرضا پیمانی را دستگیر و به محلی نامعلوم منتقل کردند
    در 15 مرداد 92، به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، کارگران کیان تایر در اعتراض به بازداشت شش نفر از همکارانشان دست به تجمع در مقابل بخشداری چهاردانگه زده و مصرانه خواهان آزاد همکاران در بند خود شده اند.
   در 15 مرداد 92، به گزارش هرانا، قاسم احمدی، روزنامه‌نگار کُرد، همزمان با بازداشت دو برادر روزنامه نگار دیگر به نام‌های خسرو و مسعود کردپور، توسط واواک در مهاباد دستگیر و پس از شانزده روز بازداشت موقت، با تودیع وثیقه‌ به صورت موقت آزاد شد.
   در 16 مرداد 92، به گزارش کلمه، اوضاع جسمی ابوالفضل عابدینی در یازدهمین روز اعتصاب غذای وی به دلیل مشکلات قلبی و جسمی نامساعد گزارش شده استاعتصاب غدای این زندانی سیاسی که در اعتراض به تبعید غیر قانونی وی صورت گرفته است و ادامه دارد.تاکنون هیچ یک از مسئولان قضایی به وضعیت وی رسیدگی نکرده اند.
   در 16 مرداد 92، به گزارش مجذوبان نور، محسن اسماعیلی، سیدابراهیم بهرامی، محمدعلی صادقی و محمدعلی دهقان از دراویش محبوس در زندان عادل آباد شیراز، در شعبه ۱ دادگاه عمومی شهرستان کوار، به ریاست قاضی کشکولی و با حضور وکلای مدافع آقایان هرسینی، نظری و صادقی محاکمه شدندبه این دراویش اتهاماتی با عناوین: «تشکیل گروه تروریستی علیه نظام»، «شرکت در تجمعات به قصد براندازی»، «محاربه با خدا» و «حمل سلاح غیر مجاز» به این منتسب شده استدارویش متهم تحت تدابیر شدید امنیتی با دست بند و پا بند به جلسه دادگاه منتقل شدند، در طول زمان برگزاری جلسه دادگاه جمع کثیری از دراویش ساکن این شهر در حمایت از این دراویش در مقابل ساختمان دادگاه حضور یافته بودنددر این جلسه شهبازی و قائمی، دو آخوندی  که نقش موثر و اصلی در ایجاد درگیری کوار داشتند در جلسه دادگاه حضور یافته بودند.
   در 16 مرداد 92، به گزارش ندای سبز آزادی، نیروی انتظامی  در یک اقدام غیر قانونی اقدام به پلمب کتاب‌فروشی‌های خیابان انقلاب از خیابان منیری جاوید (اردیبهشتبه بهانه برگزاری نماز عید فطر کرده است.
در 20 مرداد 92، به گزارش خبرگزاری فارس، مردم زنجان در اعتراض به آلودگی‌ها و پسماندهای کارخانه سرب و روی در مقابل استانداری این شهر تجمع کردنددر پی این تجمع گسترده مردم در مقابل استانداری خیابان منتهی به آن بسته شد و مردم با شعارهای خود از مسئولین و استاندار زنجان درخواست کمک و حمایت برای انتقال این کارخانه را داشتند.
در 21 مرداد 92، به گزارش خانه ملت، جمعی از معلمان پیش دبستانی و شرکتی آموزش و پرورش در مقابل مجلس تجمع کردنداعتراض آنان به اخراج و قطع همکاری با آموزش و پرورش بود که طی دوره وزارت حاجی بابایی در وزارت آموزش و پرورش رخ داده است.
در 22 مرداد 92  به گزارش هرانا ، منصور برجی، سخنگوی «کليساهای ايرانی همگام»، گفته استطبق آخرین گزارش های رسیده، دستکم سه نفر از نوکيشان مسيحی در تبریز بازداشت شده اندگزارش‌ها همچنين از ضرب و شتم يکی از اين نوکيشان مسيحی در طول دوران بازجويی و بستری شدن او در بيمارستان زندان مرکزی تبريز حکايت دارند.
   در 22 مرداد 92، به گزارش عصرایران ؛ امیرخالق نژادحامدعطایی، روزنامه نگار ومدیرمسوول وب سایت خبری آینانیوز،پس از گذشت سه سال از صدور حکم محکومیت خویش به دنبال احضار به شعبه یکم دایره اجرای احکام دادسرای عمومی وانقلاب شهرستان ارومیه ،برای سپری کردن دوران محکومیت خویش روانه زندان مرکزی این شهرستان شد.
   در 25 مرداد 92 ، 87 تن از فعالین دانشجویی، مدنی و سیاسی با صدور بیانیه ای اعتراض خود به تدام بازداشت مریم شفیع پور، فعال دانشجویی را اعلام کردندامضا کنندگان این بیانیه خواهان آزادی هر چه سریعتر تمام دانشجویان دربند علی الخصوص مریم شفیع پور بوده و یاد آور می شوند اینگونه اقدامات جز دور شدن هر روزه  جنبش دانشجویی از رئیس جمهور جدید، نتیجه ای نخواهد داشت.
   در 26 مرداد 92، به گزارش  هرانا، پلیس امنیت تهران در مراجعه به سالن آمفی همایش مهر آفرینش، محل برگزاری کنسرت گروه "Dawn of Rage"T بیش از ۲۰۰ تن از شرکت کنندگان و اعضای این گروه را بازداشت کرد.

Mittwoch, 28. August 2013

مخالفت با سخنرانی امید کوکبی در کنفرانس فیزیک ایران

علی‌ اخوان پور:
دادستان تهران پس از مخالفت با مرخصی امید کوکبی برای حضور در کنفرانس ایران و ارائه سخنرانی پیرامون مقاله وی در کنفرانس، در واپسین روزهای قبل از کنفرانس، با اعزام تحت الحفظ وی نیز مخالفت کرده است....
در حالی دادستانی تهران و مسئولین زندان اوین علت را ناتوانی در تأمین امنیت و هزینه‌های اعزام و کمبود نیرو اعلام کرده‌اند که قوه قضائیه و سازمان زندان‌ها، هر روزه هزاران متهم و مجرم را به منظورهای مختلف نظیر شرکت در دادگاه‌ها، اجرای حکم، درمان پزشکی، تبعید و… در داخل و بین تمامی شهرهای دور و نزدیک ایران بصورت تحت الحفظ جابجا می‌ کند و به عنوان یکی از رویه‌های معمول آن شناخته می‌شود.
امید کوکبی، دانشمند اتمی، تحصیلات خود را در زمینه فیزیک لیزر در دانشگاه تگزاس آستین آمریکا به انجام رسانده است و به دلیل رد همکاری نظامی – امنیتی در زمینه پروژه‌های امنیتی اتمی از تاریخ ۱۰ بهمن ۱۳۸۹ بطور پیوسته در بند سیاسی امنیتی زندان اوین به سر می‌برد.
امید کوکبی که ابتدا به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور بازداشت شده بود، پس از بازجویی‌ها از این اتهام و همچنین اتهام جاسوسی تبرئه شد ولی در ‌‌نهایت به اتهام ارتباط با دولت متخاصم آمریکا به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم گشت. البته پس از بازجویی‌ها و قبل از تشکیل دادگاه، طی سه مرحله مذاکره سعی بر آن شده بود تا با تهدید، وی را در ازای دادگاهی نشدن به همکاری وا دارند که از سوی وی رد شده بود.
امید کوکبی و وکلای وی که بر خلاف قانون هرگز اجازه ملاقات با هم را نیافته‌اند همواره تاکید کرده‌اند که هیچ گونه دلیل و مدرک مستندی علیه وی از طرف دادگاه ارائه نشده و خواهان دادگاهی عادلانه برای رسیدگی منصفانه به پرونده وی است.
کنفرانس فیزیک ایران هر ساله توسط انجمن فیزیک ایران در یکی از دانشگاه های ایران برگزار می‌شود و با توجه به شرکت گسترده دانشجویان، پژوهشگران و اساتید بعنوان بزرگ‌ترین و معتبر‌ترین اتفاق علمی علوم پایه کشور شناخته می‌شود. امسال این کنفرانس از تاریخ ۴ تا ۷ شهریور در دانشگاه بیرجند خراسان جنوبی برگزار می‌شود. نوبت سخنرانی امید کوکبی برای ساعت ۸: ۵۰ صبح روز ۶ شهریور برنامه ریزی شده بود.
موضوع سخنرانی امید کوکبی «بهینه سازی توان خروجی اسیلاتورهای اپتیکی» است. با توجه به پیشینه تجربی و آزمایشگاهی وی در زمینه لیزر و مقالات و مشارکت‌های علمی وی که در نامه‌های برندگان جایزه نوبل و انجمن‌های بین المللی و دانشگاه‌های معتبر جهانی به مقامهای ایران برای آزادی و یا محاکمه عادلانه وی نیز به روشنی اشاره شده است این سخنرانی و تعامل می‌ توانست فرصتی مناسب برای متخصصین لیزر و اپتیک باشد.
امید کوکبی در مدت بیش از ۳۱ ماهی که در زندان به سر می‌برد، دادستانی تهران و وزارت اطلاعات با تمامی درخواست‌های مرخصی وی مخالفت کرده و در موارد پزشکی نیز از اعزام وی به مراکز درمانی خارج از زندان برای رسیدگی و درمان وی امتناع می‌کنند.

مخالفت با سخنرانی امید کوکبی در کنفرانس فیزیک ایران

علی‌ اخوان پور:
دادستان تهران پس از مخالفت با مرخصی امید کوکبی برای حضور در کنفرانس ایران و ارائه سخنرانی پیرامون مقاله وی در کنفرانس، در واپسین روزهای قبل از کنفرانس، با اعزام تحت الحفظ وی نیز مخالفت کرده است....
در حالی دادستانی تهران و مسئولین زندان اوین علت را ناتوانی در تأمین امنیت و هزینه‌های اعزام و کمبود نیرو اعلام کرده‌اند که قوه قضائیه و سازمان زندان‌ها، هر روزه هزاران متهم و مجرم را به منظورهای مختلف نظیر شرکت در دادگاه‌ها، اجرای حکم، درمان پزشکی، تبعید و… در داخل و بین تمامی شهرهای دور و نزدیک ایران بصورت تحت الحفظ جابجا می‌ کند و به عنوان یکی از رویه‌های معمول آن شناخته می‌شود.
امید کوکبی، دانشمند اتمی، تحصیلات خود را در زمینه فیزیک لیزر در دانشگاه تگزاس آستین آمریکا به انجام رسانده است و به دلیل رد همکاری نظامی – امنیتی در زمینه پروژه‌های امنیتی اتمی از تاریخ ۱۰ بهمن ۱۳۸۹ بطور پیوسته در بند سیاسی امنیتی زندان اوین به سر می‌برد.
امید کوکبی که ابتدا به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور بازداشت شده بود، پس از بازجویی‌ها از این اتهام و همچنین اتهام جاسوسی تبرئه شد ولی در ‌‌نهایت به اتهام ارتباط با دولت متخاصم آمریکا به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم گشت. البته پس از بازجویی‌ها و قبل از تشکیل دادگاه، طی سه مرحله مذاکره سعی بر آن شده بود تا با تهدید، وی را در ازای دادگاهی نشدن به همکاری وا دارند که از سوی وی رد شده بود.
امید کوکبی و وکلای وی که بر خلاف قانون هرگز اجازه ملاقات با هم را نیافته‌اند همواره تاکید کرده‌اند که هیچ گونه دلیل و مدرک مستندی علیه وی از طرف دادگاه ارائه نشده و خواهان دادگاهی عادلانه برای رسیدگی منصفانه به پرونده وی است.
کنفرانس فیزیک ایران هر ساله توسط انجمن فیزیک ایران در یکی از دانشگاه های ایران برگزار می‌شود و با توجه به شرکت گسترده دانشجویان، پژوهشگران و اساتید بعنوان بزرگ‌ترین و معتبر‌ترین اتفاق علمی علوم پایه کشور شناخته می‌شود. امسال این کنفرانس از تاریخ ۴ تا ۷ شهریور در دانشگاه بیرجند خراسان جنوبی برگزار می‌شود. نوبت سخنرانی امید کوکبی برای ساعت ۸: ۵۰ صبح روز ۶ شهریور برنامه ریزی شده بود.
موضوع سخنرانی امید کوکبی «بهینه سازی توان خروجی اسیلاتورهای اپتیکی» است. با توجه به پیشینه تجربی و آزمایشگاهی وی در زمینه لیزر و مقالات و مشارکت‌های علمی وی که در نامه‌های برندگان جایزه نوبل و انجمن‌های بین المللی و دانشگاه‌های معتبر جهانی به مقامهای ایران برای آزادی و یا محاکمه عادلانه وی نیز به روشنی اشاره شده است این سخنرانی و تعامل می‌ توانست فرصتی مناسب برای متخصصین لیزر و اپتیک باشد.
امید کوکبی در مدت بیش از ۳۱ ماهی که در زندان به سر می‌برد، دادستانی تهران و وزارت اطلاعات با تمامی درخواست‌های مرخصی وی مخالفت کرده و در موارد پزشکی نیز از اعزام وی به مراکز درمانی خارج از زندان برای رسیدگی و درمان وی امتناع می‌کنند.

Sonntag, 25. August 2013

رژيم ضدبشری 9زندانی را در اهواز، اميديه اهواز و بندر گناوه اعدام کرد

علی‌ اخوان پور:
اعدام
رژيم ضدبشری آخوندی 9زندانی را در اهواز، اميديه اهواز و بندر گناوه اعدام کرد. سه زندانی در زندان مرکزی بندر گناوه حلق آويز شدند. نام اعدام شدگان عبارتند از: اسد کاکی، رشيد سلکی و بشير صابری

روز سه شنبه 29مردادماه رژيم جنايتکار آخوندی 5زندانی را در زندان مرکزی اميديه اهواز بدار آويخت. هويت اعدام شدگان اعلام نشده است. امروز شنبه نيز رژيم آخوندی يک زندانی را در زندان اهواز بدار آويخت. وی سعيد نام داشت. دژخيم علی افتخاری معاون رئيس دادگستری استان خوزستان گفت اين زندانی بامداد امروز در زندان اهواز اعدام شد.

Samstag, 24. August 2013

۲۷ اعدام فقط در یک روز

علی‌ اخوان پور:
رژيم ضدبشری آخوندی موج اعدام راه انداخت و 27 زندانی را در شهرهای کرج، اراک، اروميه، اردبيل، مشهد و هنديجان خوزستان بدار آويخت. 11تن از زندانيان در زندانهای گوهردشت و قزلحصار کرج اعدام شدند. 5 زندانی در اراک، 5 زندانی در اروميه، 3 زندانی در ار دبيل، 2 زندانی در وکيل آباد مشهد و يک زندانی در هنديجان در استان خوزستان اعدام شدند. اين اولين موج اعدام وحشيانه پس از روی کارآمدن دولت آخوند روحانی است.

معلم زندانی محمد امین آگوشی و زندانی ایرج محمدی بیش از ۲ هفته پیش به سلول انفرادی بند قرنطینه منتقل شدند

علی‌ اخوان پور:

معلم زندانی محمد امین آگوشی و زندانی ایرج محمدی بیش از ۲ هفته پیش به سلول انفرادی بند قرنطینه منتقل شدند. معلم زندانی به دلیل اعترض به شرایط غیر انسانی در زندان و غیر قانونی بودن حبس خودش اقدام به گچ گرفتن سر و صورت خود نمود و از این طریق اقدام به اعتصاب غذا نمود .زندانبانان ولی فقیه به جای رسیدگی به خواسته های این زندانی ، وی را به سلول انفرادی منتقل نمودند. در پی این انتقال ، ایرج محمدی با بیانیه ای اقدام به حمایت از خواسته های  همبندش نمود.
فردی به نام رنگریز معاون امنیتی محمد مرزیه دادستان زاهدان که یکی از سرکوبگران اهل سنت در استان سیستان وبلوچستان می باشد دستور داد تا ایرج محمدی  را به سلولهای انفرادی بند قرنطینه منتقل نمایند.


سلولهای انفرادی قرنطینه فاقد سیستم خنک کننده و تهویه می باشد این در حالی است که گرمای شدید باعث می شود که به زندانی در این سلولها به خاطر نبود  سیستم تهویه و خنک کننده حالت خفگی دست بدهد و شرایطی کاملا غیر قابل تحمل برای زندانی ایجاد می نماید. زندانبانان ولی فقیه برای تحت فشار قرار دادن زندانیانی که در اعتراض به این شرایط دست به اعتصاب غذای تر می زنند از دادن آب به آنها خوداری می کنند و یا اینکه آب کثیف و شور به زندانی داده می شود تا بیشتر تشنگی بر او فشار آورد. گرمای شدید و عرق ریختن مستمر زندانی در سلولهای انفرادی در اکثر مواقع منجر به بی حال شدن و بیهوش شدن زندانی می گردد.
از طرفی دیگرزندانیان بی دفاع در سلولهای انفرادی با باتون و لوله های فلزی مورد ضرب و شتم قرار می گیرند. زندانیان بصورت بسیار محدود حق استفاده از سرویسهای بهداشتی را دارند و از استحمام محروم می باشند. در حال حاضر بیش از ۷۰ زندانی در سلولهای انفرادی نگه داشته می شوند که بعضی از آنها بیش از ۶ ماه است که در سلولهای انفرادی نگهداری می شوند.
اخیرا دادستان زاهدان محمد مرزیه یکی از سرکوبگران خونین اهل سنت در استان سیستان وبلوچستان برای پنهان ماندن چهره غیر انسانی خود فردی به نام رنگریز معاون امنیتی خود را مسئول سرکوب زندانیان عقیدتی، سیاسی و عادی در زندان زاهدان نموده است. رنگریز همراه با غلامی رئیس اطلاعات زندان،خسروی رئیس زندان و بابایی رئیس سازمان زندانهای استان که پیش از این از سرکوبگران زندانیان سیاسی در زندان اصفهان بود مسئول شکنجه و سرکوب زندانیان سیاسی ، عقیدتی و عادی در زندان زاهدان هستند.

Dienstag, 20. August 2013

آیا این همه جانباخته و قربانی تجاوز و این همه ایرانیانی که بعد از حوادث ۱۳۸۸ از ترس جان خویش به خارج گریختند که مبادا دستگیر و در زندان حکومت اسلامی مورد تجاوز واقع شوند اردوکش خیابانی بودند؟

علی‌ اخوان پور:

در متن بیانیه‌ای که به خودنویس نیز ارسال شده آمده است:‌‌ «رئیس جمهوری حسن روحانی به هنگام معرفی کابینهٔ خود در مجلس شورای اسلامی با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری ۴ سال پیش که اعتراضات گسترده مردم ایران را به دنبال داشت اذعان نمود ، چند سال پیش حوادث تلخی‌ روی داد ، عده‌‌ای اردوکشی خیابانی کردند و عده‌‌ای کهریزک درست کردند ، این اظهارات رئیس جمهوری در صورتی‌ است که علی‌ خامنه‌ای رهبری جمهوری اسلامی در چندین روز قبل و همچنین در سال ۸۸، اعتراضات خیابانی در ایران را به عنوان اردکشی خیابانی یاد کرده بود! جناب رییس جمهور حسن روحانی باید پاسخ دهد! آیا ندا آقا سلطان که گلوله قلب او را شکافت اردوکش و اوباش خیابانی بود؟

۴ سال پیش که اعتراضات گسترده مردم ایران را به دنبال داشت اذعان نمود ، چند سال پیش حوادث تلخی‌ روی داد ، عده‌‌ای اردوکشی خیابانی کردند و عده‌‌ای کهریزک درست کردند ، این اظهارات رئیس جمهوری در صورتی‌ است که علی‌ خامنه‌ای رهبری جمهوری اسلامی در چندین روز قبل  و همچنین در سال ۸۸، اعتراضات خیابانی در ایران را به عنوان اردکشی خیابانی یاد کرده بود!  جناب رییس جمهور حسن روحانی باید پاسخ دهد! آیا ندا آقا سلطان که گلوله قلب او را شکافت اردوکش و اوباش خیابانی بود؟»
 نویسندگان بیانیه سپس نوشته‌اند: «آیا این همه جانباخته و قربانی تجاوز و این همه ایرانیانی که بعد از حوادث ۱۳۸۸ از ترس جان خویش به خارج گریختند که مبادا دستگیر و در زندان حکومت اسلامی  مورد تجاوز  واقع  شوند [جزیی از]اردوکش خیابانی بودند؟»
 امضا کنندگان سپس گفته‌های روحانی در گذشته را یادآوری کرده‌اند:‌«آقای روحانی  این اولین بار نیست که به ملت ایران ، به ویژه نسل جوان توهین روا داشته‌اید و با این‌کار سعی در اثبات خویش مبنی بر وفاداری به رهبری بر آمده‌اید؟ حتما به یاد دارید که اولین بار در قیام ۱۸ تیر ۷۸، نه تنها که حکم حمله به کوی دانشگاه تهران را به عنوان دبیر و نماینده خامنه‌ای در شورای امنیت ملی امضا نموده اید بلکه در مصاحبه‌ای گفته بودید که دانشجویان پست تر از آنند که برانداز نامیده شوند.»
 
در ادامه این نامه، نویسندگان به حضور «پورمحمدی» به عنوان وزیری تحمیلی انتقاد کرده‌اند: «آقای روحانی آیا شما می‌دانید که این بارهم، با انتخاب و یا حتی قبول انتصاب تحمیلی پورمحمدی به عنوان وزیر دادگستری که نقض گسترده حقوق بشر او بر کسی پوشیده نیست به واقع اهانت و بی‌احترامی به آن دسته از خانواده‌هایی نموده‌اید که عزیزانشان با دستور و بی‌رحمی‌های او به جوخه های اعدام سپرده شده‌اند.»
 
امضا کنندگان نامه، به‌کار گرفتن «اردوکشی خیابانی» از سوی روحانی را محکوم کرده و در ادامه نوشته‌اند: «به‌کار گیری واژه اردوکشی خیابانی از سوی حسن روحانی در جلسه رای اعتماد کابینه اش در مجلس شورای اسلامی را محکوم کرده و اعلام میداریم اظهارات او با وعده هایی که او به هنگام رقابت ریاست جمهوری چون آزادی زندانیان سیاسی ، باز شدن فضای سیاسی و مطبوعات در کشور و پایان دادن جو امنیتی مطرح ساخته بود در تعارض آشکارمی‌باشد. همینطورما امضا کنندگان این نامه  ضمن محکوم نمودن سخنان حسن روحانی اعلام می‌داریم که شرکت کنندگان اعتراضات میلیونی نه تنها که جزو دسته‌های اراذل و اوباش و اردوکشان خیابانی نبوده اند بلکه کسانی بوده‌اند که طبق اصل ۲۷ قانون اساسی خود رژیم ولی فقیه، دست به راهپیمایی مسالمت آمیز و بدون خشونت زده‌اند اما در نهایت خود، مورد خشونت اردوکشان رهبری قرار گرفتند و به رگبار بسته شدند! حال آقای روحانی  خود  به عدالت قضاوت نماید که کدام یک جزو اردوکشان خیابانی محسوب می‌شوند؟ جانباختگان و تجاوزشدگانی که آرای شان به سرقت رفت و بدنبال اعاده و استیفای آرای خود بودند؟ و یا چماقداران رهبری که آنان را به رگبار بستند و مورد تجاوز بی رحمانه خود قرار دادند؟»
 
رونوشت این نامه به رئیس پارلمان اروپا، وزرات امور خارجه امریکا و کانادا ارسال خواهد شد.
 
امضاء ۶۸ تن زندانیان سیاسی سابق و فعالان تبعیدی  جنبش سبز به ترتیب حروف البفا :
امیر آرتا ناظر فرد(آلمان)-ا سیروس (رضا )اشرفپور-میثم اسعدی(ترکیه)-محمدرضا آرین(ایتالیا)-جمشید امینی (آمریکا)- محسن باپیری(نروژ)کیارش بخشی(اندونزی)- مهیستان بختیاری(ترکیه)-هادی بابایی(ترکیه)-افسر پیر می (سوئیس)-فرخ پیرنیا(آمریکا)-فرهاد تالشی(انگلیس)-جواد موسوی(آلمان)-علی جلیلی(آلمان)- کیان جوادی(آلمان)-میثم جاسمی (آلمان)-آرمان چاروستایی(آلمان)- فرزاد حمیدی( آمریکا ) –  فرشید حشمتی (یونان)- بابک خسروی (انگلیس)- امید دانا(سوئد)- علی دشتستانی (سوئد)- ارسلان رحیمی (سوئد)- ایمان رضایی(آمریکا) -پریسا رفیعی(آلمان)- جلال رودگر(ایتالیا )- حسین رضایی (انگلیس)-حسین رفیعی(بلژیک)- رامین اکبری (آلمان)-مهران رحیمیان(آلمان)-میثم رودکی(ترکیه )- محمد زمانی(آلمان)-یوسف زیانی( (یونان)- سام سرابی(ترکیه)- بهرام سرایی(آلمان)- محمد سامری فرد(نروژ)- محمد سرتیپی(سوئد)-مرتضی سروریان(ارمنستان)-آرنوش شجاعی(سوئد)-کاوه صابری-میلاد صادقی(آلمان)-فرهاد عابدینی(آلمان)-مهدی غلامی(بلژیک)- افشین فروتن -میترا فتحی پور(سوئد)-حمید کاظمی(نروز)-کوروش اختریان(آلمان)- مریم کوثری(ترکیه)- روحی لطیفی(نروژ)-مهرداد لهراسبی(آلمان)-امیر حسین معینی(آلمان)- ایمان موسوی(امریکا)-رویا قاسمی مزیدی (ترکیه)-هوشنگ قاسمی (هلند) طاهره مهدی زاده  (ترکیه)-کوشان ماد(آمریکا)- مجید میرزایی(ارمنستان)-منوچهر محمدی(امریکا)-مهرداد ماجدی( آمریکا ) – یارسان موسوی(ترکیه)- احسان نظم پژوه (المان)-آرش نوزری (آلمان)-احسان هگمتیان(کانادا)-جمشید بابایی(ترکیه)- پیام ونداد عظیمی(ترکیه)-هومن وزیری(هلند)-محسن یوسف نژاد(ترکیه)-یاور یزدان پرست(سوئیس)
اسامی ۴۵ فعال برون مرزی پشتیبان این نامه به ترتیب حروف البفا:
سیروس اردلان-فریبا اعتماد-کورش اعتمادی -لیلا اوستا-منا اعظمی-مهین ارجمند- هما آریا-بهرام آبار-رادان آزاد-بهکام بختیاری-افشین پولادی- حامد تهرانی- حامد توحیدی فر-مهرداد تیموری-اصغر جودی-پرویز حدادی زاده- قربانعلی حسین نژاد- کوروش حقیقی- علی خلف زاده- امیر دوشوکی-مریم کوثری-دیوید درمنی-دکتر منوچهر رزم آرا-آرش رازی -کیان دخت رنجبر-مریم رضایی- هوشنگ رضایی- نیما زرتشت زاده- سعید شبانی- سعید قهرمانی- کتایون قاسمی-دکتر حسن کیان زاد- فرهمند کلایه- رکسانا گنجی- آرش مهدوی- آرین میرذوالفقاری-پری موسوی-جواد محمدی- رزیتا منطقی-سعید مهربُد-دکتر محمود مرادخانی- مهرداد ملک زاده- امیر فرنودی-سحر نیکو- شهره ناطقی-موریس نعمتی- نوذر نوذری

Montag, 19. August 2013

اساساً تا چیزی به اسم شورای نگهبان و ولایت فقیه هست آن چیزی که به اسم انتخابات هر چهار سال ترتیب میدهند در بهترین حالت یک نمایش دموکراسی هست

علی‌ اخوان پور:

 
دو ماه از انتصاب حسن روحانی گذشت و 24 مرداد بالاخره این منصوب خامنه ای حرف دلش را زد و اعتراض های پس از انتخابات را همگام با علی خامنه ای "اردوکشی خیابانی" نامگذاری کرد و با تشکر از یکی از وزیرانش که "جرات این را داشت که بگوید تقلبی در انتخابات نشده است"  آب پاکی را ریخت روی دست یک تعداد ساده دل که به این روباه بنفش دل بسته بودند.

به  قول شاعر طنز پرداز کشورمان هادی خرسندی "خر همان خر، رهبری بر آن سوار".
 
اساساً تا چیزی به اسم شورای نگهبان و ولایت فقیه هست و کاندیدا ها را دستچین می کنند آن چیزی که به اسم انتخابات هر چهار سال ترتیب میدهند در بهترین حالت یک نمایش دموکراسی هست و بیشتر برای بزک این حکومت قرون وسطایی پیش کشورهای خارجی بکار می آید. البته کاربرد داخلی هم برای سرکار گذاشتن عده ای دارد. 
 
بعضی اوقات فاصله گرفتن از حوادث و با یک دید کلان حوادث را نگاه کردن درسهای بسیار زیادی برای همه ما دارد به همین علت است که گاهی ناظران خارجی چیزهای ساده ای را می بینند که بسیاری از ما که در درون حواث زندگی می کنیم قادر به دیدن آنها نیستیم  در همین زمینه و پس از گذشت دو ماه از نمایش انتخابات، نگاه کردن به کاریکاتوری از Patrick Chappatte کاریکاتوریست سویسی خالی از لطف نیست.

Donnerstag, 15. August 2013

سالروز اعدام عاطفه رجبی سهاله

علی‌ اخوان پور:


دختر ۱۶ ساله‌ای که به جرم بی‌ عفتی خود قاضی حلقه دار را بر گردنش آویخت.
عاطفه مادر نداشت، پدرش معتاد بود و مراقبت از پدربزرگ و مادر بزرگ پیرش نیز بر عهده او بود، مدرأک پزشکی‌ او ثابت میکرد که بخاطر تمام فشار‌هایِ زندگی‌ تعادل درستی‌ نداشت. او چندین بار توسط گشت ارشاد باز داشت شده بود.

در جلسه داد گاه هنگامی که به تجاوز‌هایِ مکرر پرسنل سابق ۵۱ ساله سپاه ، علی‌ دارایی، اشاره می‌کند، قاضی علی‌ دارایی را فقط به شلاق و عاطفه را به اعدام محکوم می‌کند.

قاضی با اسناد غیر واقعی‌ سنّ عاطفه را ۲۲ سال اعلام می‌کند،

Dienstag, 13. August 2013

اداره امور کشور عملا در دست قدرت های موازی و شخص رهبری نظام است و نه رئیس جمهور

علی‌ اخوان پور:
 در تمام سی و پنج سال حاکمیت نظام، هر بار شعبده ای بنام انتخابات برگزار گردید، علیرغم بحث و جدل های فراوان بر سر حضور و یا شرکت نکردن در انتخابات در بین مردم، عاقبت تنور این معرکه با صف های طویل رای دهندگان داغ گردید و یک تن از خیل فدائیان و سر سپردگان به قدرت از صندوق های رای بیرون آمد؛کسی که به ظاهر بر مسند قوه مجریه می نشیند، اما اداره امور کشور عملا در دست قدرت های موازی و ایضا شخص رهبری نظام است و نه رئیس جمهور. که به گفته قهرمان دوره نهم این دور تسلسل (سید اصلاحات )، رئیس جمهوردر این نظام تنها یک تدارکاتچی است نه بیشتر و این واقعیتی است که با همه آشکار بودن، نه تنها سران نظام، خاصه آقای خامنه ای سعی در پنهان کردن آن دارند، بلکه دیگران نیز با وجود لمس این حقیقت انکار ناپذیردر دوره های گذشته، خاصه در دوران دولت اصلاحات، باز هم در موسم انتخابات، موی به زلف یکی از منتخبین نظام، گره می زنند وهمه آمال و آرزوی خود را در گرو انتخاب آن "کلیددار" می گذارند. اما در اولین بزنگاه، که همانا انتخاب اعضای هیات دولت و تشکیل کابینه است، به محض دخالت های رهبری، سپاه، رئیس مجلس و... وایضا پا پس کشیدن قهرمان ازتشر ها و تهدید ها، نا گهان زمزمه های سر خوردگی و نا امیدی همه را فرا می گیرد و کم کم می رود تا گوش عالم هم از این نارضایتی کر شود؛ و باز هم نادمان از حضور در شعبده انتخابات در لاک قهر فرو می روند و با زمزمه این ضرب المثل معروف که "عجب کشکی سائیدیم"، تا موسم انتخابات دوره بعد، در آغوش سکوت وهم انگیز آرام می گیرند.
در هفته ای که گذشت با رد چهار وزیر پیشنهادی دولت منتخب شیخ حسن روحانی از سوی رهبری و تحمیل برخی از چهره های اصولگرا بعنوان وزیران کابینه آینده دولت جدید، زمزمه های نا امیدی نسبت به دولت منتخب مردم و نظام شنیده شد؛ گویی نقش و اهمیت نظر رهبری در تشکیل کابینه امری تازه و بدیع است و هرگز چنین نبوده و قرار بر این بوده است که این بار قهرمان این دوره از شعبده انتخابات، با نا دیده گرفتن سنت بیست ساله دیکتاتور، کابینه ای به دلخواه و به صلاحدید خود تشکیل دهد!
بی شک وجود افراد زبده و کارآمد در هیات دولت و پست های کلیدی، صرف نظر ازاستحکام نظام، نه تنها مردم را نسبت به تحقق وعده های داده شده، امیدوار می سازد بلکه انگیزه حمایت از دولت منتخب را افزایش می دهد.اما چنین منطقی در نظامی که بر پایه حکومت بی سئوال بنا گردیده و پیشوا ورهبرآن کماکان با رد آزادی زندانیان سیاسی و رهبران جنبش سبزاصرار بر صحت انتخابات سال ۱۳۸۸ دارد ، معنا ندارد.لذا تصور سنت شکنی دولت جدید برای تشکیل کابینه ای بدون دخالت رهبری ودیگر نهاد های قدرت موازی درحکومت، از خوش خیالی است. اگر چه رای به شیخ دیپلمات برای تغییر سیاست های نظام بوده اما با نامگذاری "دولت تدبیر"، مدیریت این تغییر به عهده او گذاشته شده است. 

Sonntag, 11. August 2013

حامیان رژیم ایران همواره می‌‌کوشند تا نظام را مشروع و مردمی معرفی کنند و مخالفان نظام ولایت فقیه را مورد حمله قرار دهند



علی‌ اخوان پور: 
طی یک ماه گذشته، دلالان و حامیان رژیم ایران کارزار وسیعی در فضای مجازی و در رسانه های آمریکا براه انداخته اند تا از روحانی حمایت کنند، انتخابات قلابی رژیم را جابیندازند، نظام را مشروع و مردمی معرفی کنند و مخالفان نظام ولایت فقیه را مورد حمله قرار دهند. کارزازی که مایه شرم برای هر ایرانی و برای هر انسانی است که آشنائی اندکی با جنایات این رژیم و سوابق روحانی در جنایت و ترور داشته باشد. صفحات توئیتر و فیس بوک این جماعت، از تریتا پارسی و برخی از کارمندان بی بی سی، رادیو فردا و صدای آمریکا گرفته تا گروههای ریز و درشتی که پشت جبهه رژیم ایران هستند، مملو از اینگونه نوشته های تهوع آور است.
امروز یکی از هموطنان ازصفحه فیس‌بوک عبدی  و دفاع وی و دوستانش از روحانی عکس گرفته و برای سایت فوروم ایرانیان فرستاده است که مشتی از خروار و نمونه روشنی از این سقوط اخلاقی و سیاسی است. بمنظور آشنائی هموطنان با کارزار شرم آوری که در دفاع از رژیم در خارج از کشور براه افتاده، عکس ارسالی این هموطن از فیس بوک عبدی را بعنوان یک نمونه از صدها نمونه منتشر میکنیم.
علی عبدی که دانشجوی دکترای مردم شناسی در دانشگاه Yale یعنی یکی از بهترین دانشگاه های جهان است،  از حواریون ضد امپریالیست حمید دباشی و یکی از مبتکران  نامه اخیر علیه مخملباف است. وی و دوستان همفکرش سال گذشته یک سازمان ضد تحریم بنام هوار براه انداخته است و در کنار نایاک مشغول جذب نیروهای چپ آمریکائی و پیشبرد اهداف سیاسی رژیم ایران است.
نگاهی به نوشته کوتاه عبدی بیندازید و اظهار نظر دوستان همفکر وی را بخوانید. یقین دارم که مثل من دگرگون شده و ازاین سقوط اخلاقی، فقر فکری و پرروئی سیاسی حیرت میکنید.

عبدی در یادداشت خود حسن روحانی را رئیس جمهور منتخب ایران خوانده و میگوید: "چه کیفی داره آدم پس از هشت سال با افتخار از رئیس جمهور کشورش حرف بزنه." دوستان وی نیز همچون پامنبری به چاپلوسی مشمئز کننده از آخوند جنایتکار روحانی می پردازند و یکی از آنها بنام مقتدائی (که زن هم هست و قاعدتا بایستی صد برابر بیشتر از این حکومت ضد زن دور باشد) آنقدر از شنیدن مصاحبه مطبوعاتی روحانی ذوق زده شده که گویا جوان شده و از خوشحالی احساس کودکی میکند. وی می نویسد: "تابستونه ..هوام ابریه ...اینجام شماله ..منم 33 سالمه ولی حس یه بچه مدرسه ای تازه بالغ رودارم که مدرسش تموم شده و میشه یک عالمه شادی کرد با هزار تا آرزوی بچه گانه..."

Donnerstag, 8. August 2013

من ابوالفضل عابدینی فرزند همین آب و خاکم

علی‌ اخوان پور:

ابوالفضل عابدینی: میگوید  ﺍﮔﺮ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﻢ ﺍﻋﺘﺼﺎﺏ ﻏﺬﺍیم را نمی شکنم " ابولفضل زندانی سیاسی  از اعضای حزب پان ایرانیست روزنامه نگار و فعال حقوق بشر است کهاز سال 86  تا 92  طعم عدالت  علی! حکومت ولایی را چشیده  او مانند  حسین رونقی از شاهدان ستار بهشتی که  اعلام کرد  حاضر است در دادگاه درمورد شکنجه شدن ستار شهادت بدهد و  توسط  دادگاه! نه.. بیدادگاه جمهوری اسلامی به زندان کارون اهواز تبعید شد  تا زمان نوشته شدن این پست ده روز اعتصاب غذای  عابدینی گذشته است  و در این مدت کوتاه او دچار خونریزی معده شده
جان ابولفضل عابدینی در خطر است
 تنها سلاح  ما رسانه است اگر فشار رسانه ای و بین المللی نبود  سکینه اشتیانی سنگسار شده بود و  ده ها  مورد دیگر که میتوانم  نام ببرم   اطلاع رسانی وایجاد جو رسانه ای تنها  سلاح ماست تنها سلاحی که در دست ما باقی مانده! اگر  دیر بجنبیم مثل ستار  فرزاد و... او را هم از دست خواهیم داد  و گریه زاری  تاسف هم  بی فایده خواهد بود 
 
عابدینی: من ابوالفضل عابدینی فرزند همین آب و خاکم . نمی دانم چه خطری برای کشورم دارم که اینگونه در این شرایط بسیار بدی هستم می گویند حرف نزن به صلاح تو نیست ، می گویند به صلاح نیست ما با تو باشیم می گویند توبه کن می گویند به فکر مادرت باش می گویند آدم باش می گویند زندگی کن می گویند نان بخور می گویند زن بگیر می گویند خفه شو می گویند دوستت داریم می گویند متنفر هستیم می گویند کارت را بکن و خدا رو شاکر باش می گویند بمیر و بتمرگ می گویند .. می گویند …. می گویند … همه چیز می گویند چون می توانند اما من هم می گویم من فرزند همین آب وخاکم .. چراغ من در این خانه است و در این خانه باید بسوزد

Dienstag, 6. August 2013

سرنوشت یک ملت در دست روحانیون جانی

علی‌ اخوان پور:



حال ببینید این فریب بزرگ چگونه ایران را به جایی رسانده که نه تنها یک جانی وزیر دادگستری رئیس جمهوری منتخب میشود بلکه سرنوشت یک ملت را روحانیون جانی در دست گرفته اند.
 
مصطفی پورمحمدی جانی معروف و عضو مثلث اعدام در سال 67،وزیر دادگستری دولت اعتدال شد!! باورتان میشود.کنار
 دستش هم همیشه هاشمی نشسته.در همه جا.دو معنی میتوان برداشت کرد:

اول هاشمی دوباره احیای سیاسی شده
دوم با انتخاب یک قاتل پیام مشخصی صادر شد.ما مشتی جانی اشغالگر هستیم که با هم ایران را تاراج میکنیم و شما هم به ما رای میدهید!!!جالبه رسانه هایی مثل بی بی سی و صدای امریکا اصلا به این انتخاب حیرت آور نمی پردازند و جااندازی و پااندازی را سرلوحه سیاستهای رسانه های خود قرار داده اند یعنی حمایت از روحانی!این انتخاب پور محمدی دهن کجی و توهین به ملت است یا حقیقتی تلخ که واقعا مردم همین هستند که اینها شناخته و به سواری ادامه میدهند؟نمیدانم.البته وقتی با فلاحیان مردی برای تمام فصول جنایت و فساد عکس یادگاری می اندازد در جشن اعضای
ستادهای روحانی  و از او و تلاشهایش برای پیروزی روحانی تقدیر میکند خب قضاوت با شما

انتخاب یک جنایت کار به عنوان وزیر دادگستری

علی‌ اخوان پور:
در بیست و پنجمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی، معرفی مصطفی پورمحمدی، عضو هیات مرگ که هزاران زندانی سیاسی بی‌گناه به امضای او در مرداد و شهریور ۶۷ اعدام شدند، به عنوان وزیر دادگستری، واکنش وبلاگ نویسان و فعالان و کنشگران حقوق بشر را برانگیخته است برخی این انتخاب را یک شوخی تلخی می دانند. پورمحمدی، به عنوان دادستان انقلاب خراسان، مسئول اعدام اولین گروه زندانیان سیاسی زن در مشهد بوده که به برخی از آنها به شهادت اسناد و مستندات متقن تجاوز شده است. او در سال ١٣٦٧ و در ٢٩ سالگی، یکی از ٣ عضو هیئتِ مرگ منتخبِ روح الله خمینی شد و حکم اعدام و تیرباران صدها و صدها منتقد و مخالف و دگراندیش را صادر کرد. او در ٢ دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، معاون برون مرزی علی فلاحیان، وزیر اطلاعات بود. در زمان ماموریت او مخالفان سرشناسی همچون عبدالرحمان قاسملو در وین، کاظم رجوی در ژنو، فریدون فرخزاد در فرانکفورت، حسین نقدی در رم، صادق شرفکندی و نوری دهکردی در برلین و ... ترور شدند. مرحوم آیت الله منتظری – از مراجع تقلید مخالف با دولت و تنها قائم مقام خمینی – پورمحمدی را به عنوان کسی که نقشی اساسی در قتل عام زندانیان سیاسی و مخالفان دیگر در سال ۱۳۶۷ در زندان اوین تهران برعهده داشت شناسایی می کند. در آن زمان پورمحمدی نماینده رسمی وزارت اطلاعات در کمیته‌ای سه نفره بود وظیفه صدور احکام زندانیان سیاسی را داشت. پورمحمدی مسئولیت بازپرسی از زندانیان را بر عهده داشت.

Montag, 5. August 2013

زندانی مسن و بی دفاع چند روزی است که قادر به خوردن غذا نمی باشد

علی‌ اخوان پور:


زندانی حسن رضاپور ۷۱ ساله چند ماهی است که به اتهام ساختگی اختفای ادله به بند ۳ زندان گوهردشت کرج منتقل شده است .وی شدیدا بیمار و در آستانه مرگ دردناکی قرار گرفته است. این زندانی مسن وبیمار در حالکیه در راهرو بند قرار داده شده است قادر به انجام کارهای شخصی خود حتی رفتن به سرویسهای بهداشتی  نیست. اخیرا در اثر زمین خوردن ،لگن خاصره وی دچار شکستگی شده است.  زخمهای عفونی در بدن او ایجاد شده است که محل جمع شدن شپش و سایر حشرات می باشد.
این زندانی مسن و بی دفاع چند روزی است که قادر به خوردن غذا نمی باشد. سایر همبندیانش نسبت به این مسئله اعتراض کرده و خواستار انتقال او به بهداری و درمان وی شدند. پس از مدتها اصرار،  او را به مدت ۲۴ ساعت به بهداری منتقل نمودند و مجددا بدون درمان و با همان شرایط غیر بهداشتی به محل خودش در راهروی بند بازگرداندند.


او در حال طی کردن آخرین لحظات دردناک و طاقت فرسای  زندگی اش می باشد.علیرغم این شرایط سخت، نه او را درمان می کنند و نه وی را آزاد می کنند تا در آخرین لحظات زندگی اش در کنار خانواده اش باشد.
شقاوت ، سنگدلی و جنایتکار بودن زندانبانان ولی فقیه حد و مرزی را نمی شناسد و به نظر می آید سعی دارند با این اعمال ضدبشری به گونه دیگری  فضای رعب و وحشت را در زندانها حاکم کنند.
تمامی زندانبانان ولی فقیه از جمله مردانی رئیس زندان گوهردشت کرج و قاتل پیشین مردم کردستان وامیری معاون و سایر افراد این زندان شاهد وضعیت این زندانی هستند ولی هیچونه اقدامی  انجام نمی دهند.
از طرفی دیگر در طی چند هفته گذشته  در بند ۳،  ۲ زندانی به نام سامان رسول پور و یک زندانی دیگر درزیر شکنجه به قتل رسانده شدند که علت مرگ یکی از آنها را خودکشی ودیگری را سکته قلبی اعلام کردند. در حالیکه تمامی همبندان آنها شاهد شکنجه وحشیانه این ۲ زندانی بودند.
همچنین روز گذشته یک پاسدار بند به نام  شیرخانی در حالی که تابش شدید نور خورشید و گرمای نفس گیری در محوطه زندان حاکم بود تمامی زندانیان بند ۳ را که اکثرا مسن و بیمار هستند ، به حیاط زندان فرستاد و تا ساعت ۱۲:۳۰ آنها را بدون امکان استفاده از سرویسهای بهداشتی و نوشیدن آب زیر تابش شدید آفتاب و گرمای شدید قرار داد.این پاسدار بند همزمان اقدام به جمع آوری تمامی پرده های سلولها و ملافه هایی را که زندانیان به منظور جلوگیری از ورود نور شدید آفتاب به درون سلول در مقابل پنجره ها نصب کرده بودند نمود  و وقتی که زندانیان خواهان بازگرداندن آنها شدند به زندانیان گفت که آنها را قیچی کردم.
همچنین این پاسدار شکنجه گر یکی از زندانیان به نام قاسم ترکمان را که  به قرار دادن آنها در زیر تابش آفتاب اعتراض نمود  به زیر ۸ برد و او را  به صورت قبونی مدتها آویزان کرد.

Samstag, 3. August 2013

حجاب و ماهواره دو شاخص مهمي است که نشانگر فضاي اعتراض جامعه است

علی‌ اخوان پور:
احمدي مقدم فرمانده پليس ايران مي‌گويد محمود احمدي‌نژاد در دوران رياست جمهوري خود بر سر مساله حجاب و ماهواره با پليس چالش داشته است. اين نکته را در ديداري که  با حسن روحاني داشته ميگويد و همانجا خاطر نشان ميکند که  آنها  به دنبال چالش نيستند اما بهتر است نظام در اين موارد تصميم بگيرد که دو سه حرف بيرون نيايد و همه يک حرف بزنند.
سخنان احمدي مقدم به روشني نشان از قدرت جنبش رهايي زن و جنبش کنار زدن حجاب اين پرچم رژيم آپارتايد جنسي در ايران است. سخنان احمدي مقدم همچنين حاکي از اوج نزاعهاي دروني شان بر سر دو موضوع مهم حجاب و ماهواره است. به عبارت روشنتر آنچيزي که احمدي مقدم به عنوان چالش احمدي نژآد با پليس جمهوري اسلامي بر سر حجاب و ماهواره ميخواند، بطور واقعي چالش جنبش رهايي زن و مردم معترض ايران است که کل اين رژيم را نشانه رفته و آنها را چنين به جان هم انداخته است. اکنون نيز ديدار احمدي مقدم با روحاني در واقع خط و نشان کشيدن هايشان در ادامه همين کشاکش هاست.
 سخنان احمدي مقدم در عين حال بيش از هر چيز حکايت از استيصال رژيم در برابر دو موضوع حياتي رژيم اسلامي، حجاب و ماهواره است. دو موضوعي که قبلا نيز همين جناب احمدي مقدم کارنامه شکستشان را در مورد آنها اعلام داشت.
حجاب و ماهواره دو شاخص مهمي است که نشانگر توازن قوا و فضاي اعتراض جامعه است. سي و چند سال است که اين جانيان براي کوبيدن حجاب اين پرچم آپارتايد جنسي خود و براي اجراي قوانين ارتجاعي اسلامي شان بسوي مردم قشون کشي کرده اند.  احمدي مقدم ها و رادان ها در مقابل مردم رجز خواني ها کرده و طرحهاي حجاب و عفافشان را يکي بعد از ديگري به اجرا گذاشته اند و  امروز کارشان به اينجا کشيده است. ديگر خودشان ميگويند که ايران مثل عربستان نيست که چماق دست کسي بدهي که حجاب را بر سر زنان بازگرداند. چون مي بينند که چگونه مردم در مقابل نيروهاي سرکوبگرشان مي ايستند و حسابشان را کف دستشان ميگذارند. مي بينند که ديگر چيزي از حجاب در جامعه بر جاي نمانده است.
از سوي ديگر اينها حريف ماهواره ها نيز نشده اند. هوار زدند و گفتند همه چيز زير سر ماهواره هاست. در نماز جمعه هايشان خطبه خواندند و گفتند اصلا ماهواره ها “ام الفساد ” و دشمن نظام و اسلام هستند. اعتراف کردند و گفتند که در پس کنار رفتن حجاب ها اهداف سياسي خوابيده است و آنرا نتيجه “تحريکات ضد انقلاب” در ماهواره ها خواندند. طبعا يکي از همين ماهواره ها که قدرتمند ايستاده است و بطور واقعي صداي جنبش آزاديخواهي و اعتراضات زنان و مردان معترض عليه آپارتايد جنسي و قوانين ارتجاعي اسلامي است، کانال جديد است.
بدين ترتيب به جنگ ماهواره ها رفتند. شهر به شهر و منطقه به منطقه به خانه هاي مردم ريختند و ماهواره جمع کردند. اما بعد از هر قشون کشي در بسياري از خانه ها باز ماهواره سرجاي اولشان باز گشتند و اينها حريف نشدند. امروز نيز با اذعان به اينکه در “عصر انقلاب ديجيتال نميتوان در قرنطينه زندگي و حکومت کرد”، دارند بر شکستشان اذعان ميکنند.
خلاصه کلام اينکه اکنون  در ادامه کشاکش هر روزه مردم است که مي بينيم حکومت اسلامي بر سر هر دوي اينها هم حجاب و هم ماهواره به بن بست رسيده است.  ديدار اضطراري احمدي مقدم با حسن روحاني، آنهم دقيقا بر سر همين دو مساله، تاکيد بر خطير بودن اوضاعشان دارد و بيش از هر چيز  نشانگر بالا گرفتن بيشتر نزاعهاي دروني شان است.
اين جنبش رهايي زن و فضاي اعتراضي جامعه است که سران اين حکومت را چنين مستاصل به جان هم انداخته است. زير فشار همين مبارزات ميتوان و بايد رژيم اسلامي را خرد کرد. وسيعا به جنبش حجاب برگيران بپيونديم. هر جا که دستگيري و تحقيقر زنان معترض را مي بينيم آنجا را به صحنه اعتراض خود تبديل کنيم. آنجا که زنان معترض با آمرين امر به معروف رژيم درگير ميشوند به پشتيباني شان بشتابيم. به شکل گروهي در محلات جلوي تعرضات مامورين امر به معروف و نهي از منكر و اوباشان محله محورشان را بگيريم. با ورود مامورين انتظامي به محلات براي جمع کردن ماهواره ها و هرگونه تعرض، فورا مردم محل را خبر کنيم و با تجمعات اعتراضي مان جلوي آنها را بگيريم. جنگ بر سر حجاب، يک چالش مهم رژيم اسلامي است. با صفي متحد اين جنگ را به جلو بريم.